فصل چهارم: حدیث اخوّت
یکی دیگر از مناسبتها و اتفاقات تاریخی که در ماه مبارک رمضان به وقوع پیوست، عقد اخوت و پیمان برادری بود که - بنابه نقل شیخ مفید - در روز دوازدهم ماه رمضان، پیامبر اكرم(ص) بین اصحاب عقد اخوّت بست و بین خود و علی(علیهمالسلام) نیز پیوند برادری برقرار كرد.[1]
همانگونه كه میدانید اسلام دین برادری و اخوّت، برابری و همفكری، همقدمی و مساوات است؛ و اهلجهان را اعضای یك خانواده میداند. رنگ و نژاد، توانگری و تهیدستی، حكومت و عناوین دنیوی را سبب امتیاز فرد بر افراد نشناخته؛ و فاصلهها را از میان برداشته و تنها امتیاز و ملاك برتری را «تقوا» دانسته است. امتیازی كه هرگز سبب غرور و تكبّر و سوءاستفاده و فاصله گرفتن از دیگران نمیشود.
عقیدة توحید و یكتاپرستی، هسته مركزی این دین، و منبع احساس برادری با خلق خداست. هیچ مادّه و غذا و هیچ عقیده و خوی و خصلتی مانند عقیدة توحید در نیكبختی و سعادت افراد بشر، سودمند نیست. قرآن كریم میفرماید:
«این آیین شما، آیین یگانهای است (مشترکِ بین همة ادیان است) و من پروردگار شمایم، پس مرا بندگی کنید».
قرآن بین افراد، به مال و ثروت، مقام و حكومت، جمعیّت و تعداد، رنگ و جنس، مقایسه و مسابقه قرار نداده است. عرب با عجم، و سفید پوست با سیاه پوست برابر است؛ چراكه این افراد از نظر قرآن و حقوق انسانی و اسلامی با هم برابرند، و انسانیّت انسان و كمال آدمیّت، به این امور وابسته نیست.
قرآن، هنگام مقایسه میان افراد، علم وتقوا و عبادت و ایمان را میزان فضیلت قرار داده است.
در آیات ذیل دقّت كنید كه چگونه بشر را به فضایل علم و تقوا و ایمان، ترغیب و تشویق فرموده است:
«آیا کسیکه به شب هنگام، از بیم آخرت و به امید رحمت پروردگار، درحال قیام و سجود است (مانند کسی است که چنین نمیکند؟)، آیا کسانیکه میدانند و کسانیکه نمیدانند مساوی هستند؟».
«آیا کسیکه عذاب الهی بر او واجب گشته است را میتوانی از آتش نجات دهی؟».
3. ﴿أَفَمَنْ یَتَّقی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَةِ﴾؛[5]
«آیا کسیکه میخواهد خود را بهوسیلة صورتش از عذاب بد دوزخ حفظ کند؟».
«آیا کسیکه ایمان دارد، مانند فرد بدکار است؟ آنها مساوی نمیباشند؟».
«آیا کسیکه معتقد به حجتهای پروردگار خویش میباشد، مانند کسی است که کردار بدش برای او زیبا جلوهگر شده است؟».
«آیا کسیکه مسجدی بسازد که بنیادش بر تقوای الهی و خشنودی او استوار است، برتر میباشد یا کسیکه بنایی را بر لبة زمینی که زیر آن خالی و کنارة آن شکسته میباشد برپا کند که به ویرانی کشیده به جهنم درافتد؟».
«آیا کسیکه از خشنودی خدا پیروی میکند، مانند کسی است که خشم الهی را به دست آورد؟».
«آیا کسیکه افتاده بر روی خویش راه میرود ـ جایی را نمیبیند و از اطراف خود مطلع نیست ـ هدایتیافتهتر است یا آنکس که ایستاده، بر راه راست حرکت میکند؟».
«آیا کسیکه بهسوی حق هدایت شده است، برای اطاعت و پیروی شایستهتر است، یا آنکه هدایت نیافته است، مگر اینکه راهنمایی شود؟».
«آیا کسیکه میداند آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده حق است، مانند فرد کور (گمراه) میباشد؟».
«آگاه باشید که بر اولیای خدا ترسی نیست و غمگین نمیباشند».
«بهدرستیکه باتقواترین شما پرهیزکارترینتان میباشد».
«آنانکه ایمان آورده و اعمال نیک انجام میدهند، خوشا بر احوالشان و چه نیک بازگشتگاهی دارند».
«بر آنانکه ایمان آورده و تقوا پیشه میسازند، مژده باد».
«آنانکه ایمان آورده و اعمال نیک انجام میدهند، برای آنها بهشتهایی است که محلّ اقامت آنهاست».
«آیا افراد مؤمن و نیکوکار را مانند فسادگران در زمین قرار میدهیم؟».
و آیات دیگر که باصراحت برایننكته دلالت دارند كه یگانه عاملی كه باعث امتیاز، و سبب رستگاری، و نجات بشر است، علم، ایمان، عمل صالح، تقوا و استقامت است.
قرآن در خطابات جمعی كه مخاطب آن افراد خاصّی نبودهاند، اصل یك كشور، یك اقلیم، یک منطقه، یك زبان و یا یك نژاد را مخاطب قرار نداده، تا كسی گمان كند اینگونه مشخصّات، سبب امتیاز، و موردنظر اسلام است و كسانی كه مخاطب شدهاند، آن را دستاویز برتری خود بر سایر ملل قرار دهند؛ بلكه مخاطب به اینگونه خطابات، عموم بشر میباشند.
مانند آیات ذیل:
«ای مردم، من فرستادة خدا به سوی همة شما هستم».
«ای مردم، از پروردگارتان پروا داشته باشید؛ زیرا که زلزلة قیامت چیز عظیمی است».
«ای مردم، نعمت خدا را بر خودتان به یاد آورید».
«ای مردم، موعظهای از جانب پروردگارتان بر شما آمد».
«ای مردم، از پروردگارتان که شما را از یک نفر آفرید و از او، همسرش را قرار داد و از آن دو، مردان و زنان بسیاری را پراکنده ساخت، بترسید».
در این آیه، علاوهبراینكه عموم بشر را مخاطب قرار داده، اصل و نسب زن و مرد را واحد اعلام كرده، و در آن عصری كه هنوز پارهای از اُمَم در انسانیّت زن بحث داشتند[24]. قرآن مجید او را مانند مردها، انسان معرّفی كرد و انسانیّت او را بهطورقاطع و تردیدناپذیر، اعلام فرمود و در آیه دیگر میفرماید:
«ای مردم، ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم».
از اینجا معلوم میشود كه اسلام، یك دین و برنامه جهانی و آیین برادری و همگانی است.
البتّه در بعضی موارد، خطاباتی به طوایف ویژهای وجود دارد؛ مانند:
«ای اهلكتاب، بیایید تا بر محور مطلبی که بین ما و شما مشترک است گرد آییم».
كه اینگونه خطابات نیز تأیید همان خطابات عمومی و دعوت به توحید و یكرنگی و قبول اسلام است.
مواردی كه مؤمنین، به «یا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» مخاطب شدهاند، ازاینجهت است كه در این موارد موضوعی كه در خطاب، طرف توجّه بوده، ازقبیل احكام و اموری بوده است كه طبعاً باید مؤمنین به آن خطاب شده و از آنها خواسته شود.
علاوهبراین، خصوصیّت ایمان و اسلام كه در خطاب «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» عنوان شده، خصوصیّتی است كه تحصیل آن، برای هركس ممكن است. رنگ اسلام و رنگ ایمان به خدا، رنگی است كه برای هركسی اعمّ از زن و مرد، غنی و فقیر، آسیایی و اروپایی، و عرب و عجم شایسته است؛ رنگ فطرت بشر است و هر انسانی آن را در فطرت خود دارد و نباید رنگهای دیگر را حجاب و حایل آن قرار داد. این رنگ، مثل رنگ وطن، نژاد، قوم و زبان سبب تفرقه و جدایی نیست؛ زیرا به قوم خاصّ و اهل یك كشور اختصاص ندارد.
در حدیث است كه روزی «ابوذر غفّاری» را با غلام سیاهی در محضر شریف رسول خدا(ص) دیدند كه احتمالاً در حال گفتوگو یا محاكمهای بودند؛ ابوذر در میان سخن به او گفت:
یَا ابْنَ السَّوْداءِ!
ای پسر سیاه پوست!
پیامبر عزیز اسلام(ص)، ناراحت و غضبناك شد و فرمود:
سفیدپوستزاده بر سیاهپوستزاده برتری ندارد جز با تقوا و پرهیزکاری و یا با عمل خوب و صالح.
همانند هم هستید و به یکدیگر برتری ندارید مگر به تقوی یا عمل صالح.
ابوذر به كفّاره این سخنی كه گفت، صورت خود را بر زمین گذاشت و به آن سیاهپوست گفت: برخیز و با پای خود صورت مرا به زمین بمال.
اسلام اعلام کرد که خدا یک نژاد، قوم و ملّتی را از جهت حقوق، بر دیگران برنگزیده و رستگاری را در انحصارِ اهل یک کشور، یا یک نژاد قرار نداده است و گفتار یهود و نصاری که میگفتند: ﴿نَحْنُ اَبْناءُ اللّٰهِ وَ اَحِبّاؤُهُ﴾[28] و میگفتند: ﴿لَن یَدخُلَ الجَنَّةَ الاّ مَن كٰانَ هُوداً أَو نَصارى﴾؛ «داخل بهشت نمیشود مگر کسیکه یهودی یا نصرانی باشد» رد کرد و
فرمود:
«این آرزوی آنهاست. بگو: اگر راست میگویید: دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید. آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است».
و نیز اعلام کرد که انسانها، همه در کرامتِ انسانی، یکسان و شریک میباشند، و این کرامت، در انحصارِ رنگ یا نژاد یا یک ملتِ خاصّی نیست. خدا همة فرزندان آدم را گرامی داشته و در مورد آنها میفرماید:
«به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم، و آنان را در خشكی و دریا ]بر مركب ها[ برنشاندیم، و از
چیزهای پاكیزه به ایشان روزی دادیم، و آنان را بر بسیاری از آفریدههای خود برتری آشكار دادیم».
این فریادهای قومیّت و ملّیت از هر حلقومی بیرون بیاید، برخلاف اصل شرافت و كرامت انسانهاست و خلاف منطق صحیح و مكتب ادیان راستین و تعالیم مقدّس اسلام است.
این صداها، تخم نفاق و دورویی، كینهتوزی جدایی و تفرقه را بین بشر كاشته است. كسانیكه این صداها را بلند میكنند، باید بدانند كه منادی نفاق و اختلافاند.
تعالیم اسلام، تخم محبّت و مودّت را در قلوب میافشاند و انسانها را به همكاری و همدردی راهنمایی میكند.
قرآن مجید، اخوّتی را كه در سایه اسلام، نصیب مسلمانان شد و اختلافات و دشمنیها را از بین برد و دلها را بههم الفت داد، یادآوری كرده، و مسلمانان را به اعتصام به حبلالله مأمور فرموده و با جمله كوتاه و پرمعنای ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾[31] برادری آنان را انشا و یا إخبارِ به أخوّت و برادری آنها داده است. پس اگر مردمی باهم برادری و اخوّت نداشته باشند، مؤمن نیستند.
در حدیث است كه:
«مسلمان برادر مسلمان است، نه به او ستم میکند، و نه او را وامیگذارد، و هرکس در حاجت برادر مسلمانش باشد، خدا در حاجت اوست، (یعنی حاجتش را برمیآورد)».
امام صادق(ع) میفرماید:
«مسلمان برادر مسلمان است و حق مسلمان بر برادر مسلمانش این است که او سیر نگردد درحالیکه برادرش گرسنه باشد و او سیراب نشود درحالیکه برادرش تشنه باشد و او پوشیده نباشد درحالیکه برادرش عریان باشد، پس چهقدر حق مسلمان بر برادرش، بزرگ است».
از پیامبر اكرم(ص) روایت شده است كه فرمود:
«بهدرستیکه افراد مؤمن، در مهربانی و دلسوزیشان به حال یکدیگر، همانند یک بدنند که هرگاه عضوی از آن مریض شود، دیگر اعضای بدن، با آن عضو، با تبداری و بیخوابی همراهی میکند».
احادیث و روایات درباره حقّ مسلمان بر مسلمان و اجری كه در ادای آن اخذ میكند، بسیار است.[35]
[1]. مفید، مسارالشیعه، ص23.
[2]. انبیاء، 92.
[3]. زمر، 9.
[4]. زمر، 19.
[5]. زمر، 24.
[6]. سجده، 18.
[7]. محمّد، 14.
[8]. توبه، 109.
[9]. آل عمران، 162.
[10]. ملك، 22.
[11]. یونس، 35.
[12]. رعد، 19.
[13]. یونس، 62.
[14]. حجرات، 13.
[15]. رعد، 29.
[16]. یونس، 63 ـ 64.
[17]. سجده، 19.
[18]. ص، 28.
[19]. اعراف، 158.
[20]. حج، 1.
[21]. فاطر، 3.
[22]. یونس، 57.
[23]. نساء، 1.
[24]. عدّهای از مردم در آن عصر در انسانیّت زن شك داشتند و آنان كه بهنظر بلندتر نگاه میكردند، او را برزخ بین انسان و حیوان میشمردند، و میگفتند: زن، زن است، نه حیوان.
[25]. حجرات، 13.
[26]. آل عمران، 64.
[27]. طباره، روح الدّین الاسلامی، ص289.
[28]. مائده، 18. «ما (یهود و نصاری) پسران خدا و دوستان او هستیم».
[29].بقره، 111 ـ 112.
[30]. اسراء، 70.
[31]. حجرات، 10. «در حقیقت مؤمنان باهم برادرند».
[32]. بخاری، صحیح، ج3، ص98؛ ج8، ص59؛ مسلم نیشابوری، ج8، ص18؛ ترمذی، سنن، ج2، ص440؛ ابن ابیجمهور احسائی، عوالیاللئالی، ج1، ص128؛ محدث نوری، مستدركالوسائل، ج12، ص415.
[33]. مفید، الاختصاص، ص27؛ حر عاملی، وسائلالشیعه، ج12، ص206؛ مجلسی، بحارالانوار، ج71، ص221.
[34]. طبری، جامعالبیان، ج1، ص556؛ طوسی، التبیان، ج1، ص332؛ طبرسی، مجمعالبیان، ج8، ص288.
[35]. خوانندگان محترم، میتوانند درباره این مطلب به كتب سفینةالبحار محدث قمی (ج1، ص13)، بحارالانوار مجلسی (ج71، ص221 – 359) و دارالسّلام محدّث نوری (ج3، ص319 – 459) مراجعه نمایند.