آنگاه كه علی(علیهالسلام) به صفین میرفت، از كربلا گذر كرد. به محاذی نینوا كه دهی در كنار فرات است رسید، ایستاد و از نام آن زمین پرسید؛ گفته شد: «كربلاست». پس گریست آنقدر كه زمین از اشك چشمانش تر شد و (به روایت عبداللّه بن یحیی از پدرش كه در التزام ركاب علی(علیهالسلام) بود) فرمود:
«صبور باش ای اباعبدالله، صبور باش ای اباعبدالله، بر كنار فرات».
پس فرمود: وارد شدم بر پیغمبر(ص) درحالیكه آن حضرت گریه میكرد؛
از سبب گریه پرسیدم، فرمود:
«جبرئیل هماكنون نزد من بود و مرا خبر داد كه فرزندم حسین در كنار فرات كشته میشود در موضعی كه به آن كربلا گفته میشود. پس جبرئیل یك مشت از خاك قبض كرد و به مشام من رسانید، پس نتوانستم دیدگانم را از ریختن اشك نگاه دارم».