جمعه: 31/فرو/1403 (الجمعة: 10/شوال/1445)

صبور باش!

آن‌گاه كه علی‌(علیه‌السلام) به صفین می‏رفت، از كربلا گذر كرد. به محاذی نینوا كه دهی در كنار فرات است رسید، ایستاد و از نام آن زمین پرسید؛ گفته شد: «كربلاست». پس گریست آن‌قدر كه زمین از اشك چشمانش تر شد و (به روایت عبداللّه بن یحیی از پدرش كه در التزام ركاب علی‏‌(علیه‌السلام) بود) فرمود:

«صَبْراً أَبَا عَبْدِ اللهِ صَبْراً أَبَا عَبْدِ اللهِ بِشَاطِئ الْفُرَاتِ».[1]

«صبور باش ای اباعبدالله، صبور باش ای اباعبدالله، بر كنار فرات».

پس فرمود: وارد شدم بر پیغمبر‏‌(ص)  درحالی‌كه آن حضرت گریه می‏كرد؛

 

از سبب گریه پرسیدم، فرمود:

كَانَ عِنْدِی جِبْرَئِیلُ آنِفاً وَأَخْبَرَنِی أَنَّ وَلَدِیَ الْحُسَیْنَ یُقْتَلُ بِشَاطِئِ (بِشَطِّ) الْفُرَاتِ بِمَوْضِعٍ یُقَالُ لَهُ كَرْبَلَا ثُمَّ قَبَضَ جِبْرَئِیلُ قَبْضَةً مِنْ تُرَابٍ شَمَّنِی إِیَّاهَا فَلَمْ أَمْلِكْ عَیْنَیْ أَنْ فَاضَتَا»؛[2]

«جبرئیل هم‌اكنون نزد من بود و مرا خبر داد كه فرزندم حسین در كنار فرات كشته می‏شود در موضعی كه به آن كربلا گفته می‏شود. پس جبرئیل یك مشت از خاك قبض كرد و به مشام من رسانید، پس نتوانستم دیدگانم را از ریختن اشك نگاه دارم».

 

[1]. طبری، ذخائر‌العقبی، ص148.

[2]. ابن‌سعد، الطبقات‌الکبری، ج10، ص429؛ سبط ابن‌جوزی، تذکرة‌الخواص، ص225؛ ابن‌حجر هیتمی، الصواعق‌المحرقه، ص193؛ مرعشی نجفی، شرح احقاق‌الحق، ج11، ص374؛ ج19، ص377.

نويسنده: 
کليد واژه: