این نوع صبر، از صبر بر جراحات و آلام بدنی بهمراتب دشوارتر و طاقتفرساتر است. امّا امامحسین(علیهالسلام)، كه صبر و شكیباییاش از كوههای عالم بیشتر بود، در داغ مرگ جوانان و برادران و مصیبت بهترین اصحاب و یاران كه همه را با لب تـشنه در پـیش رویش به فجیعترین وضعیتی به شهادت میرساندند و بدنشان را پارهپاره میكردند، صبری كرد كه از آغاز عالم تابهحال، چنان صبری از كسی آشكار نشده است.
آغوش آن امام، قتلگاه طفل ششماههاش گردید.
برادرزاده سیّد شهیدان كربلا در آغوش آن امام مظلوم به شهادت رسید.
كودك خردسال دیگرش را كه لرزان از خیمه بیرون آمده بود با ضربت عمود، تشنهكام كشتند.
او در تمام این مصیبات جانكاه، صبر كرد؛ حتّی كودكی را كه شمشیر دشمن دستش را قطع كرده بود مانند مردان دنیادیده امر به صبر میكرد و میفرمود:
«ای برادرزاده من! صبر كن بر آنچه كه بر تو (از بلاها و مصیبتها) وارد شده و اینها را خیر حساب كن».
امامحسین(علیهالسلام) اهلبیتش را در معرض اسیری میدید و بااینكه این مصیبت برای او كه مجسّمه غیرت و مردانگی بود، بسیار سخت و جانگداز مینمود، صبر فرمود و آنها را به صبر، وقار، خاموشی و خویشتنداری سفارش میكرد و به رحمت خدا مژده داده و میفرمود:
«وَرَحْمَةُ اللهِ ونُصْرَتُهُ لُا تُفَارِقُكُمْ فِی الدُّنْیَا وَلَا فِیالْآخِرَةِ»؛[2]