س637. اینجانبه همسر مردی هستم. وی نه تنها از انجام فرایض دینی سرباز میزند بلکه منکر ذات اقدس الهی شده و به پیامبر اکرم(ص) فحاشی و اهانت مینماید و بنده را هنگام انجام فرایض دینی مسخره و اذیت میکند. طبق فتاوای علمای اهل تشیع چنین شخصی کافر و مرتد است و حکم میت را دارد و زندگی با وی حرام است و نکاح باطل است و اکنون بنده همراه فرزندم در منزل پدرم به سر میبریم و در این مدت هرچه با وی صحبت شده فایدهای نکرده و
از عقیدهاش برنمیگردد و از طرفی نامبرده دارای اخلاق منافقگونه است و بهظاهر چیزی نشان نمیدهد. حال از حضرتعالی استدعای استفتاء دارم که تکلیف بنده چیست؟ برگشت به زندگی نکبتبار و لعنتشده و یا جدایی از وی؟
ج. از قضیه شخصیه اطلاع ندارم. بهطورکلی حکم مسأله معلوم است. اگر مرد مسلمان منکر خدا و یا رسالت حضرت رسول اکرم(ص) شود و یا یکی از ضروریات دین مانند نماز را منکر شود، مرتد است و زوجه او بدون طلاق از او جدا میشود و پس از گذشتن چهار ماه و ده روز (عدّه وفات) میتواند با دیگری ازدواج نماید و چنین شخصی اگر هم توبه کند و بخواهد با همین زوجه زندگی کند، باید با عقد نکاح جدید باشد. والله العالم
س638. حکم کسانی که علیه امام مهدی(عج) از الفاظ ناپسند استفاده میکنند و یا الفاظ بدون پردهای را علیه ایشان به کار میبرند، آیا اینگونه افراد یا گروهها واجبالقتل هستند یا خیر؟
ج. توهین یا جسارت به مقام شامخ حضرت ولیّ عصر ـ ارواح العالمین له الفداء ـ (العیاذ بالله) موجب ارتداد است و باید محاکم صالحه شرعی را مطلع نمود تا طبق قانون شرع مقدس اسلام حکم توهینکننده را صادر کنند. والله العالم
س639. شخصی ـ نستجیر بالله ـ به حضرت محمّد(ص) و حضرت علی(ع) و مادرش ناسزا گفته است و بعداً که به او گفتهاند؛ آن شخص گفته است من آن وقت نفهمیدم. حکم او چیست؟ معاشرت و معامله با این شخص چگونه است؟
ج. در فرض سؤال، اگر شخص مذکور مسلمان بوده و از پدر و مادر مسلمان متولد شده و مشاعرش سالم بوده با گفتن ناسزا به آن بزرگواران، مرتد فطری میشود و احکام ارتداد عن فطرة بر او مترتب میشود. والله العالم
س640. اگر شخص مسلمان و مسلمانزادهای اعتقاد خود را اینگونه اظهار دارد که ولایت منحصر در شخص نبی اکرم است و با رفتن او، ولایت نیز خاتمه مییابد. او خاتم ولایت بود، ولایت بعد از او به کسی منتقل نشده است. آیا چنین اعتقاد اظهارشدهای در حدّ تکذیب رسول گرامی اسلام(ص) در نصب ولایت برای ائمّه هدی محسوب میشود یا خیر؟
ج. در مورد سؤال، چنانچه تکذیبکننده علم ندارد که رسول خدا(ص) فرموده که ائمه(ع) دارای مقام ولایت هستند، انکار آن تکذیب آن بزرگوار نیست. والله العالم
س641. در مورد ارتداد بفرمایید:
1. اگر كسی ـ نعوذ بالله ـ به ساحت یكی از چهارده معصوم(ع) دشنام دهد. آیا مرتد میشود یا خیر؟
ج. بلی، مرتد میشود. والله العالم
2. در صورت ارتداد، آیا كشتن او همانجا واجب است و یا اینكه به اجازه حاكم شرع هم نیاز است؟
ج. در صورتی كه مفسده بر قتل او مترتب نشود مانند اینكه نتواند در حضور حاكم شرع، ارتداد او را ثابت كند واجب است شنونده او را بكشد و محتاج به اجازه حاكم شرع نیست. والله العالم
3. اگر كسی اقرار كند (چند مرتبه) كه این عمل را مرتكب شده، آیا واجبالقتل است یا نه، باید در حضور حاكم شرع اقرار كند تا واجبالقتل شود؟
ج. حضور حاكم شرع، شرط نیست. والله العالم
4. شخصی است كه بارها این عمل را انجام داده و خودش هم اقرار كرده ولی میگوید در هر دفعه عصبانی بودهام. آیا این عذر از او در حالی كه این عمل را مكرراً بهجا آورده پذیرفته است یا خیر؟ تكلیف ما در مقابل چنین شخصی چیست؟
ج. اگر عصبانیت به حدی باشد كه از حال اختیار خارج شود، موجب ارتداد نیست و به هر حال اگر توبه كند، توبهاش قبول است. والله العالم
س642. آیا موضوع حکم ارتداد، خروج قلبی و اعتقادی از اسلام است، لذا چنانچه قاضی علم به آن پیدا کرد حتی اگر متهم به ارتداد، این امر را اظهار نکرده باشد، محکوم به این حکم خواهد بود یا موضوع ارتداد خروج قلبی و اعتقادی از اسلام به همراه اظهار آن است بهگونهای که اظهار، جزءالموضوع در این حکم باشد یا اینکه اظهار به کفر و خروج از اسلام تمامالموضوع است، لذا چنانچه اعمالی انجام داد که دلالت صریح بر استهزاء و استهانه و دست برداشتن از اسلام داشت، نظیر ـ العیاذ بالله ـ إلقاءالصحف فی القاذورات و تمزقه و استهدافه و وطئه و تلویث الکعبة أو السجود للصنم و عبادة الشمس و نحوها و إن لم یقل بربوبیتهما، حکم ارتداد در حق او ثابت است، اگرچه قاضی احتمال یا ظن به اعتقاد وی به اسلام داشته باشد؟
ج. اظهار کفر تمامالموضوع است؛ چه به اقرار باشد چه به فعلی، نظیر آنچه در سؤال آمده است و هرچند قاضی مجتهد جامع الشرایط احتمال یا حتی ظن به اعتقاد او به اسلام داشته باشد. البته واضح است که (إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإیمانِ). والله العالم