پنجشنبه: 1403/01/9
نسخه مناسب چاپSend by email
مخاطبان اصلی حضرت سيّد الشهداء علیه السلام
مخاطبان اصلی حضرت سيّد الشهداء علیه السلام - ویژه‌نامه ماه محرّم / 4
(سلسله نوشتار‌های حضرت آیت الله العظمی صافی قدس سره درباره قیام و نهضت حضرت سید الشهدا علیه السلام /4)

 

 

كارهایی را كه بشر برای رسیدن به نتایجی انجام می‎دهد یا از كارهایی است كه شخصیت فاعل و انجام دهنده در رسیدن به نتیجه، دخالتی ندارد و هر كس آن كار را انجام دهد به آن نتیجه نایل می‎شود، و یا از كارهایی است كه شخصیت فاعل و انجام‌دهنده، در حصول نتیجه یا كمال آن مؤثّر و دخیل است.

* نقش درجات اشخاص در تأثیر امر به معروف و نهی از منكر

امر به معروف و نهی از منكر از همین قسم است كه شخصیّت اشخاص و تعیّنات آنها در حصول كمال موفقیت و تمامیت فایده و نتیجه آن بسیار مؤثّر است.

اگر مالك یك روستا كشاورزان آن را، یا صاحب یك كارخانه، كارگران كارخانه را و یا یك عالم روحانی و یك شخص متنفّذ در محیط نفوذ خود، یا یك رئیس اداره، كارمندان اداره خود را و یك افسر، نفراتی را كه تحت سرپرستی او هستند و یا یك نفر رئیس دولت، بلكه بالاتر امر به معروف و نهی از منكر نموده و دعوت به خیر و اصلاح و درستی نماید، با امر به معروفی كه یك فرد عادّی می‎نماید از حیث اثر تفاوت بسیار دارد.

به هر قدر كه یك كارگر كارخانه با رئیس آن و یك رعیّت روستا با مالك آن، یك نفر سرباز با یك سپهبد و یك فرد عادی با یك عالم عالیمقام روحانی متنفّذ و یك پادشاه مقتدر، به حسب ظاهر فرق دارند، به همان اندازه تأثیر كلام و نفوذ كلمه آنان در دل‌ها فرق می‎كند.

برخی از مردم اگرچه دارای عقل و ذكاوت بالا هستند و می‎توانند خوبی و بدی هر چیزی را تشخیص دهند، اما بیشتر مقهور امور حسّی و تسلیم مظاهر مادی و افتخارات و اعتبارات ظاهری این و آن هستند و بیشتر به بزرگان و سران جامعه نگاه می‎كنند. اخلاق و عادات و كارهای یك ملّت زیادتر موافق اخلاق و عادات مسئولان و رؤسای قوم است.

از این جهت، مصادر كارها و صاحبان قدرت و نفوذ و به طور كلّی هر كس كه دیگری از كار او تقلید و از سخن او پیروی می‎نماید، اولاً در تعدیل روش خود اهتمام نموده، سرمشق ایمان و امانت و درستكاری و حیا، عفّت و عدالت و نوع‌پروری برای دیگران گردند.

و ثانیاً در امر به معروف مسامحه ننموده و از تمام وسایلی كه دارند برای اصلاح امور و ترویج اعمال صالحه و ریشه‎كن كردن معاصی و فساد استفاده نموده، زیردستان خود را راهنمایی كنند. ولی در عین حال زیردستان هم نباید مسامحه زبردستان و ارباب مكنت و قدرت را عذر خود شمرده و در امر به معروف و نهی از منكر به انتظار آنها بنشینند.

* خطبه نورانی امام حسین علیه السلام

در آیات قرآنی و اخبار و احادیث شریفه یكی از بزرگ‌ترین عوامل اصلاح همه شئون اجتماعی و رواج اخلاق و اعمال حسنه، صلاحیت بزرگان و زعما شمرده شده است كه فعلاً از ذكر همه آن اخبار و احادیث به واسطه كمی فرصت و ضیق مجال، معذوریم و فقط به نقل مفاد روایتی كه در بحارالأنوار از كتاب تحف العقول روایت نموده است از حضرت امیرالمؤمنین و از حضرت سیّدالشهداء علیهماالسّلام - كه به طوری كه از مضامین روایت استفاده می‎شود مخاطب امام علیه‌السلام بزرگان و رجال اسلامی بوده‌اند- اكتفا می‎كنیم:

ای مردم! عبرت بگیرید به چیزی كه خداوند اولیای خود را به آن وعظ نموده و آن سرزنش و توبیخ اوست نسبت به احبار یهود و نصاری كه فرمود: «لَوْلاَ یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ عَن قَوْلِهِمُ الإِثْمَ؛ چرا نهی نمی‎كنند ایشان را، یعنی اهل كتاب را احبار و دانشمندان آنها از سخن گناه و ناروا.»[1]

و فرمود: «لُعِنَ الَّذِینَ كَفَرُواْ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ یَعْتَدُونَ؛ آن كسانی كه كافر شدند از بنی اسرائیل بر زبان داوود و عیسی بن مریم لعن شدند برای آن كه مرتكب عصیان و تجاوز گردیدند و از كار زشت یكدیگر را باز نداشتند و هر آینه بد بود كارهایی كه مرتكب می‎شدند.»[2]

خدا آنها را به عیب نسبت نداد مگر برای آن كه از ظلمه و ستمكاران كارهای زشت و فساد و منكرات را می‎دیدند و آنها را برای رغبتی كه به دنیایشان داشتند و منافعی كه از آنها می‎بردند و رعب و بیم نهی از منكر نمی‎كردند و حال آنكه خداوند می‎فرماید: «فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ؛ از مردم نترسید و از من بترسید.»[3]

و هم فرموده‌ی خداست كه: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ؛ مؤمنین و مؤمنات یاوران و اولیاء یكدیگرند و امر به معروف و نهی از منكر می‎كنند.»[4]

 * اصلاح امور مرهون انجام امر به معروف و نهی از منكر است

خدا از آن جهت امر به معروف و نهی از منكر را نخست نام برد كه اگر این فریضه ادا شد، همه واجبات كوچك و بزرگ آسان و دشوار بر پا می‎شوند ....

شما ای گروهی كه در دانش مشهور و به نیكوكاری مذكور و به خیرخواهی مردم معروفید! خدا در دل مردم، مهابت و احترام شما را قرار داده است كه اشراف و بزرگان از شما بیمناك و حساب می‎برند و ضعفا از شما تكریم می‎نمایند و كسانی كه شما را بر آنها امتیازی نیست و نه حقی بر آنها دارید شما را بر خود مقدم می‎دارند و شما را واسطه قضای حوایج خود قرار می‎دهند. شمایید كه در راه‌ها به هیئت و روش پادشاهان و عزّت بزرگان راه می‎روید. شمایید كه مردم تعظیم و احترامشان می‎كنند و شما را جلو می‎اندازند. آیا این همه مناصب و شئون و احترامات و تكریماتی را كه به دست آورده‌اید، جز برای این است كه شما را طرفداران و برپادارنده حقوقی كه از طرف خدا معین شده گمان می‎كنند، با آن كه شما در خیلی از حقوق خدا و وظایفی كه در حفظ مقرّرات و حفظ نوامیس و قواعد الهیه دارید كوتاهی می‎كنید.

شما به حقّ پیشوایان و امامان خود استخفاف می‎نمایید و حقّ ضعفا را پایمال و ضایع می‎كنید، ولی اگر به گمان خود حقّی داشته باشید آن را مطالبه می‎كنید، شما نه مالی بذل می‎نمایید و نه مردمی هستید كه در راه خدا فداكاری و جانبازی و گذشت داشته باشید. نه در راه خدا و حمایت از حقّ با كسی خصومت و دشمنی می‎كنید و با وجود این تمنّای بهشت خدا و همجواری با پیغمبران خدا و نجات از عذاب دارید؟!

 * بی تفاوتی نسبت به نقض احكام الهی جایز نیست

من از آن می‎ترسم كه برخلاف این آرزو به نقمتی از نقمات و عذابی از عذاب‌ها گرفتار شوید. برای آن كه شما از موقعیت خود سوء استفاده می‎كنید. شما به نام دین و به نام خدا و به نام انتظام امور جامعه و اصلاح احوال خلق بر مردم آقایی و سروری و برتری و فضیلت یافته‌اید، در حالی كه می‎بینید عهدهای خدا را كه عبارت از واجبات و محرّمات و تكالیف شرعی باشد نقض شده است، تكان نمی‎خورید و مضطرب نمی‎شوید، در حالی كه نسبت به عهدهای پدرانتان اگر نقض شود و حرمت آن را نگاه ندارند، متغیّر شده بر خود می‎لرزید.

دستورات و عهدهای پیغمبر حقیر و پست گردیده است. شما می‎بینید كه بیچارگان و عَجَزه و ناتوانان در میان شما بی‌‎سرپرست مانده و بر آنها رحمی نمی‎شود. نه در شغل و منصب و منزلتی كه دارید وظیفه خود را انجام می‎دهید، و نه در كارهای زشت، كسی را ملامت و سرزنش می‎كنید. با ظلمه و ستمكاران با مدارا و مسامحه زندگی می‎نمایید.

تمام این مفاسد برای آن است كه شما از نهی از منكر غفلت كرده‌اید. شما از همه مردم از جهت مصیبت بزرگ‌ترید، برای آنكه از شما مقامی كه حقّ علما و دانشمندان است انتزاع شده است با آنكه باید جریان كارها و اجرای احكام به دست علما باشد كه امنای خدایند، بر حلال و حرام او این حق و منزلت سلب نشده، مگر برای تفرقه و اختلاف و عدم اتفاق شما بر حقّ.

شمایید كه اگر بر رنج و اذیت، صبر و شكیبایی می‎داشتید و متحمل مؤونه در راه خدا می‎شدید كارها را به دست می‎گرفتید و مرجع و مصدر امور می‎گشتید، ولی ستمكاران را در كارها تسلط دادید و مناصب را به آنها تسلیم و واگذار كردید تا آنكه آنها مطابق شهوات و نظریات پست خود رفتار نمایند. آنها را تسلّط دادید برای فرار و گریزی كه از مرگ دارید و برای علاقه‌ای كه به این زندگی زایل و فانی دارید. پس ضعفا را به دست ظلم آنها سپردید تا انواع مصیبات و فشارها ما بر آنها وارد شود و آنها را با هر چوب كه بخواهند برانند و مانند جبّاران و زمامداران خدانشناس بی‌‎مانع و دافعی در روی زمین به میل خویش رفتار نموده در هر شهر و ناحیه دست ظلم آنها دراز باشد و بندگان خدا را استخدام و استعباد كنند.

همانا در شگفتم و چگونه نگریم و تعجّب نكنم و حال آن كه روی زمین را ستمكاران و خائنین و ولات و فرمانروایان و فرمانداران نامهربان گرفته‌اند، خدا حاكم و قاضی است در آنچه كه در میان ما آشكار شده و در آن منازعه داریم.

خدایا! تو می‎دانی كه آنچه می‎گوییم و می‎كنیم نه برای رغبت و طمع به سلطنت و پادشاهی است و نه برای داد گرفتن از دشمنان، بلكه می‎خواهیم بلاد و شهرستان‌ها اصلاح و معمور گردد و معالم دین تو اظهار شود و مظلومین و ستمدیدگان در ضمان امان زندگی كنند و سنن و احكام و فرایض تو عملی گردد.

شما ای مردم! اگر ما را یاری نكنید و انصاف ندهید، ستمكارها بر شما مسلّط می‎گردند و در خاموش كردن نور پیغمبر اقدام می‎نمایند.»

 

 


 

پی‌نوشت‌ها:

[1]. سوره‌ی مائده، آیه‌ی 63.

[2]. همان، آیه‌ی 78.

[3]. همان، آیه‌‌ی 44.

[4]. سوره‌ِ‌ی توبه، آیه‌‌ی 71.

 

شنبه / 31 تير / 1402