شنبه: 1403/02/1

1ـ اطاعت فرمان خدا و ادای تكلیف

محرك انسان به كار و قیام و نهضت، گاه امور مادی و منافع دنیایی و اغراض شخصی، و به‌عبارت‌دیگر خودبینی و كام‌گیری‌های نفسانی است و گاه حبّ به خیر و فضیلت و انجام تكلیف و وظیفه است.

فارسی
دوشنبه / 1 تير / 1394

اوضاع اجتماعی در عصر یزید

به گواهی محقّقین علم تاریخ، اوضاع اجتماعی مسلمانان از عصر زمامداری عثمان و حكومت یافتن بنی‌امیّه در شهرها و استان‌ها رو به انحطاط عجیبی گذاشت، و در عصر معاویه به‌خصوص بعد از شهادت حضرت امام‌مجتبی‌(علیه‌السلام)  با سرعت عجیبی اجتماع در سراشیبی سقوط افتاد به‌طوری‌كه با اوضاع مجتمع عصر پیغمبر اسلام‌(ص)  و دوران خلافت علی‌‌(علیه‌السلام)  تفاوت‌های فاحش یافت.

 

فارسی

كفر  یزید

آنچه از جرائم یزید گفته شد، برای هركس خالی از تعصب و عناد باشد شكی در كفر او باقی نخواهد ماند.

 

معلوم است كه یزید برای پیغمبر‌(ص)  و مسجد و روضه آن حضرت، و كعبه معظمه احترامی قائل نبوده و به رسالت و نبوّت ایمان نداشته كه در هتك حرمت مقدسات اسلام این‌گونه جسور و بی‌باك بود.

فارسی

اخلاق و روش یزید

عقّاد می‎گوید: یزید جوان بدخویی بود كه شب و روزش را در میگساری و اشتغال به تار می‎گذراند و از مجلس زنان و ندیمانش بر نمی‎خاست مگر برای شكار، و هفته‎ها را در شكار بی‎اطلاع از جریان امور كشور سر می‎كرد.[1]

فارسی

تربیت یزید

علایلی می‎گوید: نشو و نمای یزید و تربیتش مسیحی بود یا به مسیحیت نزدیك‌تر بود تا به اسلام (سپس می‎گوید):

فارسی

مادر یزید

مادر یزید میسون دختر بجدل كلبی است و به‌طور اختصار بنا به‌نقل تجارب‌السّلف،[1] و الزام‌النواصب[2] و ربیع‌الابرار،[3] و اشعار نسّابه كلبی، نسب یزید مورد طعن و مردود است و مادرش را وقتی پیش معاویه بردند به یزید از غلام پدرش حامله بود.[4]

فارسی

تربیت خانوادگی یزید

به گفته علایلی برای آنكه معنای شهادت حسین را بفهمیم لازم است یزید را بشناسیم و برای آنكه یزید را بشناسیم باید به تربیت خانوادگی او توجّه كنیم چون واضح است كه محیط تربیت و پرورش در تكوین شخصیت بسیار مؤثر است.

دامن و شیر مادر، رفتار و اخلاق پدر، سوابق خانوادگی در روی انسان اثر می‎گذارند، این حقیقتی است كه هم علمای اخلاق و روانشناسی آن را تأیید كرده‎اند، و هم در تعالیم اسلامی به‌طور جامع و كافی مراعات آن شده است.

 

فارسی

صفحه‌ها

اشتراک در RSS - آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی