جمعه: 31/فرو/1403 (الجمعة: 10/شوال/1445)

زهد و ساده‌زیستی

سیره مرحوم سید استاد اعلی‌الله‌مقامه در معاش، خوراك و پوشاك بسیار ساده بود. تقریباً به «اقلّ مَا یَتَیَسّرَ لَهُ مِنَ الْحَلالِ الْوَاقِعِی»[1] اكتفا داشت.

با همان عواید مختصری كه از ملك موروثی كه در بروجرد داشت می‌گذراند، حتی بااینكه نان پخت قم به‌خصوص سنگك بسیار مرغوب و باب طبع شخص سالمندی مثل ایشان بود و بااینكه آردی كه از گندم ملك شخصی خودشان بود مطلوب نبود، و موافق با طبع و مزاجشان نبود، و مكرر به ایشان پیشنهاد و اصرار می‌شد كه از همین نان سنگك نانوایی‌ها استفاده كنند قبول نمی‌فرمود، و نان خورش ایشان هم بسیار ساده بود، حتی گفته می‌شد گاهی غذای ایشان نان و كالجوش ـ كشك جوشانده شده ـ بود.

لباسشان نیز از پول حلال تهیه می‌شد، و به‌طوركلی از سهم مبارك امام(علیه‌السلام) برای مصارف شخصی استفاده نمی‌نمودند، و حتی گاهی كه بعضی از آقایان اهل علم به مناسبتی، مثل بازگشت از مشهد مقدس یا نجف اشرف عبایی می‌آوردند قبول می‌كردند، ولی دستور می‌دادند كه آنها را به دیگران بدهند، چون این احتمال بود كه این تحفه‌ها از سهم مبارك امام(علیه‌السلام) خریداری شده باشد.

حقیر یك روز دیدم كه در مجلس درس در مدرسه فیضیه شركت كرده بودند درحالی‌كه عبایشان كاملاً پاره بود و وصله ‌كردن هم ممكن نبود.

 

خلاصه در معاش و لباس و غذا مثل معمول مردم و مصداقی از مصادیق زهد اسلام بودند.

 

[1]. کمترین چیز ممکن از حلال واقعی.

نويسنده: 
کليد واژه: