پنجشنبه: 6/ارد/1403 (الخميس: 16/شوال/1445)

2. چگونگی تسخیر جهان با یاران معدود

ممكن است توضیح دهید چگونه با جمعیّت روزافزون بشر كه اكنون طبق آمارگیری‌های دقیق از سه میلیارد بیشتر است، حضرت صاحب‌الزّمان (ع) با سیصدوسیزده نفر دنیا را مسخّر می‌فرماید؟ و چگونه ممكن است مثلاً سه میلیارد نفر تسلیم یك جمعیّت اندك معدود شوند و از عادات و اخلاق و برنامه‌ها و سنن خود دست بردارند؟ آیا غلبه آن حضرت به‌طور اعجاز و خرق عادت است یا آنكه با ملاحظه اسباب و علل و عوامل ظاهری نیز غلبه و پیروزی آن جناب ممكن است؟

برحسب روایات و احادیث شریفه، وقتی حضرت صاحب‌الأمر (ع) ظاهر می‌شوند، نخست سیصدوسیزده نفر از خواصّ اصحاب آن حضرت در مكّه معظّمه حاضر خدمتش می‌گردند و وقتی عدّه اصحاب و اجتماع‌كنندگان به ده هزار نفر رسید از مكّه خارج می‌شوند.[1]

و امّا غلبه آن حضرت و حكومت جهانی اسلام، ممكن است به‌طور اعجاز و خرق عادت انجام یابد و ممكن است با فراهم‌شدن اسباب و علل ظاهری باشد و ممكن است به هر دو نوع، واقع شود، چنان‌كه پیشرفت و غلبه پیغمبر اكرم (ص) و قوای اسلام به هر دو نوع بود.

 

امّا به‌طور اعجاز و خرق عادت، محتاج به توضیح نیست كه حصول چنین غلبه مطلق برای آن حضرت، به خواست خداوند، امری است ممكن و معقول و با وعده‌های صریح و بشارت‌های حتمی كه در قرآن مجید و احادیث متواتر داده شده، بدون شبهه حاصل خواهد شد و خداوند به مصداق آیه:

(كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّٰهِ)؛[2]

«چه بسیارند گروه اندكی كه به اذن خداوند، بر گروه بسیاری چیرگی می‌یابند».

آن حضرت، اصحابش و عموم بندگان شایسته خدا را بر تمام ملل غالب و حاكم، و وارث و مالك ارض قرار می‌دهد.

و از لحاظ اسباب، و علل ظاهری هم اگر موضوع را بررسی كنیم، حصول چنین فتح و غلبه و تشكیل آن حكومت الهی ممكن و عملی خواهد بود؛ زیرا آن حضرت در موقعی ظهور می‌كند كه اوضاع و احوال اجتماعی و اخلاقی و سیاسی كاملاً مساعد باشد.

در آن موقع همه ملل از مدنیّت معنوی و اخلاقی محروم، و دشمنی و كینه و ظلم و تجاوز، همه را نسبت به یكدیگر بدبین و از هم جدا ساخته و اتّحاد، وحدت، همفكری و همكاری، به‌كلّی از میان بشر رخت بر بسته و از اینكه كسی بتواند بدون مدد غیبی جامعه را رهبری كند، همه مأیوس می‌گردند و خلاصه، همه با هم در مبارزه و جنگ و ستیز و همه از وضع خود ناراضی، و از مكتب‌های مختلف كه عرضه می‌شود ناامید بوده و منتظر

 

تغییر رژیم و انقلاب و عوض‌شدن اوضاع، و كناررفتن زمامداران خدانشناس و برداشته‌شدن مرزها و الغای تجزیه‌ها و تقسیم‌ها می‌باشند.

در یك چنین موقعیتی، حضرت صاحب‌الزّمان (ع) و اصحابش، با نیروی ایمان و اخلاق حسنه و با نجات‌بخش‌ترین برنامه‌های عمرانی و اقتصادی و عدالت اجتماعی، برای انقلاب و دعوت به قرآن و اسلام، قدم به میدان می‌گذارند و آن نهضت الهی و دعوت روحانی را شروع می‌كنند و مردم را به‌سوی خدا و احكام خدا و زندگی برابری و برادری، عدل و امنیّت، صفا و وفا، راستی و درستی و نظم صحیح، می‌‌‌خوانند و خود و اصحابش، نمونه همه فضایل بشری می‌باشند و با نیروی ایمان و استقامت و پشتكار و همّتی كه مخصوص مؤمنان ثابت‌قدم است، هدف و مقصد خود را تعقیب می‌نمایند.

معلوم است این جمعیّت با آن برنامه‌ها و وضع كار، در آن دنیای پرآشوب و غرق در طوفان گرفتاری‌ها و فشارها، دل‌ها را به خود متوجّه نموده و فاتح و پیروز و موفّق می‌شوند و هیچ نیرویی نمی‌تواند در برابر آنها مقاومت كند.

و شاهد این حقیقت، همان ظهور رسول اكرم (ص) و پیشرفت سریع دین اسلام و فتوحات محیّرالعقول مسلمین در قرن اول اسلام است، كه یكی از علل ظاهری آن پیروزی‌های پی‌درپی و درهم شكسته‌شدن ارتش‌های انبوه دولت شاهنشاهی ایران و امپراطوری روم، فساد اوضاع اجتماعی و اداری ایران و روم بود كه مردم این كشورهای پهناور را برای قبول یك دعوت صحیح و حكومتی متّكی به مبانی عدالت و مساوات آماده كرده بود.

 

مردمی كه در برابر دستگاه‌های دیكتاتوری و استبداد بسیار خشن و غیر‌انسانی سلاطین و امرای خود، از بنده هم خوارتر بودند و از حقوق انسانی محروم شده بودند، مردمی كه به هركس و هر مقام نظر می‌كردند، یك نقطه روشن در او نمی‌دیدند؛ نه فرهنگ داشتند نه اقتصاد، نه عدالت، نه امنیّت و نه ... و نه ...

از آن‌همه تعظیم و نیایش و بشرپرستی و استعباد سلاطین، خسته شده بودند و علاوه بر اینها ناراحت‌كننده‌ترین اختلاف طبقاتی نیز در بین آنها حاكم بود كه مملكت متشكّل شده باشد از اكثریت قریب به اتّفاق محروم و استضعاف شده و جمعیّت معدود برخوردار و اختیاردار و مطلق‌العنان و بی‌جهت عزیز...

مسلّم است وقتی به گوش مردم چنین مملكتی صدای روحانی و آزادی بخش:

(تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللهَ  وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللّٰهِ)[3]

برسد و آیه:

(إِنَّ اللّٰهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَیَنْهىَ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغیِ)؛[4]

«همانا خدا به عدل و احسان، فرمان می‌دهد و به عطا و بذل به خویشان امر می‌كند و از كارهای زشت و منكر و ظلم، نهی می‌كند».

 

و اعلان:

(یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَاُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّٰهِ أَتْقَیكُمْ)[5]

«ای مردم! ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم، آنگاه شعبه‌های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یكدیگر را بشناسید، بزرگوارترین شما نزد خدا پرهیزكارترین شماست».

 

و آیات دیگر را بشنوند، با نهایت استقبال به آن ایمان آورده و راه را برای پیشرفت آن باز می‌كنند.

مردمی كه از ظلم و ستم و خودخواهی سلاطین و ستمكاران آن عهد، به جان آمده بودند، به‌طور قطع یك دعوت خدایی و یك بانگ گوش‌نواز توحیدی را كه بر اساس عدالت و الغای امتیازات و مساوی‌بودن آقا و نوكر، شاه و رعیت، سیاه و سفید، در برابر قانون و عدالت است قبول می‌كند و از این جهت آنهایی كه این دعوت برخلاف منافعشان بود هرچه خواستند از آن جلوگیری كنند یا مانع از گرویدن مردم به آن شوند، نتوانستند، همه‌جا انقلاب می‌شد و مردم در همه‌جا رژیم ظالم و وضع سابق را محكوم می‌كردند و اوضاع تغییر می‌كرد.

اوضاع جهان برای قبول دعوت امام‌زمان، حضرت مهدی (ع) كه همان دعوت به اسلام و قرآن است، مطابق اخبار، به مراتب از اوضاع عالم در زمان بعثت پیغمبر (ع) آماده‌تر خواهد شد و همان‌طور كه كلمه اسلام در

 

آغاز ظهور اسلام به سرعت پیشرفت كرد و صدای توحید بر همه صداها غالب شد، و اسلامی كه در مقداری از تاریخش منحصر به پیغمبر اكرم (ص) و علی و خدیجه علیهما‌السلام بود، باوجود فقدان وسایل، در جهاد و دفع یورش مشركان، به‌زودی موفّق گردید، و لشكرهای منظّم مسلّحی را كه در دنیای آن روز مجهّزترین سلاح‌ها را در دست داشتند درهم شكست و نابود ساخت.

همین‌طور امام‌زمان (ع) نیز با اصحاب و یاورانش كه از ابتدای كار به تعداد مجاهدین میدان جهاد بدر می‌باشند می‌توانند دنیای منقلب و ناآرام آن روز را آرام و مردم را چنان امیدوار به آینده درخشان و پر از خیر و رحمت و بركت نماید كه در سریع‌ترین فرصت همه به دین اسلام گرویده آمادگی خود را برای قبول یك سازمان الهی اسلامی محكم و پایدار، در تحت سرپرستی امام عصر (ع) نشان دهند.

وَمَا ذَلِكَ عَلَى اللهِ بِعَزِیزٍ

 

 
[1]. کلینی، الکافی، ج8، ص313؛ طوسی، الغیبه، ص477؛ قندوزی، ینابیع‌الموده، ج3، ص235؛ منتخب‌الاثر، تألیف نگارنده، ج3، ص147 – 153.
[2]. بقره، 249.
[3]. آل عمران64. «]بگو: ای اهل کتاب![ بیایید به‌سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است: که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را ـ غیر از خدای یگانه ـ به خدایی نپذیرد».
[4]. نحل، 90.
[5]. حجرات، 13.
نويسنده: