علی علیه السلام و معتبرترین اعلامیّه حقوق بشر
سلسله نوشتارهای آیتالله العظمی صافی گلپایگانی مدظله الوارف
در ماه مبارک رمضان (20)
در مورد شخصیت حضرت علی علیه السلام هزاران هزار كتاب نوشته شده است، و مرور زمان روز به روز وسعت و عظمت آن وجود بینظیر را آشكارتر میسازد؛ و هر كس در مطالعه تاریخ زندگی و فضیلت آن حضرت وارد میشود، خود را در برابر عظمتهایی تازه میبیند كه گمان میكند بر دیگران مجهول مانده است. بمناسبت این ایام، به قطرهای از اقیانوس بیکران فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام که قسمتی از کتاب شریف نهج البلاغة است اشاره میکنیم:
یكی از اسناد مهمّ افتخار جامعهِی اسلام مخصوصاً تشیّع، عهدنامهی امیرمؤمنان علیه السّلام به مالك اشتر علیهالرحمة است كه پس از قریب به هزار و چهارصد سال، همچنان معتبرترین اعلامیّه حقوق بشر است.
جملات و عبارات این عهدنامه، در هر یك از قسمتهای مختلف مملكتداری و توجّه به حقوق جامعه و حفظ جنبههای مختلف، ارزنده و جالب و اعجازآمیز است.
این عهدنامه در گذشته و حال، مورد بررسی دانشمندان و حكیمان بزرگ واقع شده و شرحهای بسیاری بر آن نگاشتهاند كه از جمله شرح «توفیق الفكیكی» به نام «الرّاعی والرّعیّه» است.
روزی از روزها كه طبق معمول به محضر استاد بزرگ آیت الله العظمی آقای بروجردی قدّس سرّه مشرّف شدم، در حالی كه از آن سرچشمهی علم استفاده میكردم، آن استاد بزرگوار نامهای را كه همان روز به ایشان رسیده بود، به من مرحمت كردند.
نامه را گرفتم و مطالعه نمودم. آن چه از نامه در خاطرم باقی مانده است، به طور خلاصه به این مضمون بود:
* جرج جرداق و اهدای کتاب به استاد
شخصی مسیحی، كاتب و استاد لبنانی، «جورج جرداق» به محضر آیت الله نوشته بود: من درباره تاریخ زندگی امام علی علیه السّلام مطالعات بسیار كردهام و این حقیقت را دریافتم كه همه اصولی كه در دنیای متمدّن معاصر، مورد قبول و اتّفاق ملل و امم واقع شده و اساس ترقّی و زندگی انسانی شناخته میشود، از زندگی امام، دستورات، روش و رفتار آن حضرت استفاده میشود و علمای اسلام، آنچنان كه باید (البتّه این نظر اوست) به این اصول بر نخورده، و یا آنچنان كه باید آن را تشریح نكردهاند.
علمای غرب نیز این مطلب را كتمان كردهاند؛ چون نخواستهاند قبول كنند كه شخصیّتی در شرق، مظهر و مبیّن تمام این اصول باشد، و من سزاوار ندیدم كه چنین شخصیّتی در شرق باشد، و شأن و منزلت و حقّش مجهول بماند؛ بنابراین، این كتاب را نگاشتم، و چون من مسیحی هستم، كسی نمیتواند مرا به تعصّب متّهم كند.
نیز نوشته بود كه شما را شایستهترین شخصیّتی یافتهام كه این كتاب را به او اهدا كنم. بنابراین آن را به شما اهدا میكنم و شما پس از مطالعه، تصدیق میكنید كه: اِنّی اَنْصَفْتُ الْاِمامَ بَعْضَ الاِنْصافِ.
مرحوم استاد، منتظر وصول كتاب بودند كه هنوز نرسیده بود. به عرض رساندم كه كتاب انشاء الله تعالی میرسد؛ ولی همین نامه نیز از نظر مطالب و اعترافاتی كه در آن است، سند مهمّی میباشد.
پس از مدّتی كتاب رسید. نام كتاب، «اَلامام علیّ صَوتُ الْعدالَةِ الانسانِیَّه» بود؛ كه در یك جلد چاپ شده بود و اخیراً به وضع فعلی در چند جلد در آمده است.
حضرت آیت الله پس از آن كه اندكی فرصت یافتند، كتاب را مطالعه كردند و به من نیز امر فرمودند كه از ابتدا تا پایان آن را مطالعه كنم و هرجا كه اشتباهی به نظرم آمد، یادداشت نمایم.
من هم به فرمایش استاد آن را مطالعه كرده و آن موارد را یادداشت نمودم و به محضرشان تقدیم كردم.
* مقایسه اعلامیّه حقوق بشر با عهدنامه مالک اشتر
از جمله مطالب ارزندهای كه در آن كتاب خواندم، بررسی عهدنامه مالك اشتر و مقایسه آن با اعلامیّه حقوق بشر بود.
این دانشمند مسیحی، موادّ اعلامیّه حقوق بشر را نوشته و در مقابل هر مادّهای جملهای از این عهدنامه را قرار داده است و میگوید: این اعلامیّه حقوق بشر است، و این هم عهدنامه امام به مالك اشتر. هر دو را كه ملاحظه میكنیم، میبینیم در تمام مواد، جملات عهدنامه كاملتر و رساتر است؛ با این تفاوت كه:
1. اعلامیّه حقوق بشر را در عصری كه به اصطلاح، دنیا پیشرفت كرده، نوشته اند و پس از چند مرتبه تكمیل، به صورت فعلی در آمده است؛ امّا علی علیه السّلام عهدنامه را بیش از سیزده قرن قبل در موقعی كه این حقوق، مطرح و مورد توجّه نبوده است، مرقوم فرمود.
2. در اطراف موادّ این عهدنامه و مضمون و الفاظ و متن آن، علمای حقوق و دانشمندان كشورهای مختلف اظهار نظر كرده و بررسیها نموده، و در روزنامهها در معرض افكار عموم گذاردند، و با اشتراك مساعی آن را نوشتند.
امّا امام علیه السّلام شخصاً و بدون اینكه با احدی مشورت كرده باشد، هنگامی كه مالك اشتر را به حكومت مصر معیّن فرمود، این عهدنامه را نوشت.
3. اینان وقتی اعلامیّه حقوق بشر را نوشتند، هر چه توانستند بر سر ملل دنیا، به خصوص ملل ضعیف و استعمار زده و محروم منّت گذارده و به آن افتخار كردند؛ در حالی كه امام در اعلام این حقوق برای بشر به احدی منّت نمیگذاشت، و آن را انجام وظیفه میدانست.
4. كسانی كه اعلامیّه حقوق بشر را به دنیا عرضه داشتند، و خود را بنیانگذار آن (البتّه به دروغ) معرّفی نمودند، خودشان برای این اعلامیّه احترامی قایل نیستند؛ و در موقعی كه پای منافعشان در بین باشد، موادّ آن را زیر پا میگذارند و به آن عمل نمیكنند.
امّا امام علیه السّلام به شهادت تاریخ، خودش در عمل به این عهدنامه پیش قدمتر بود، و از موادّ آن هرگز تخلّف نفرمود. درباره شخصیّت عظیم علی علیه السّلام هر چه كلام تعقیب شود، به نهایت نمیرسد.