بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تبارک و تعالی: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» مردان و زنان با ایمان! سخن خدا را گوش دهید. شما و فقط شما در این آیات، مشرّف به خطاب خداى جهان شدهاید! خدا شما را مىخواند؛ شما را ندا مىكند. از حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام روایت است كه فرمود: «لَذَّةُ مَا فِی النِداءِ ازالَ تَعَبَ العِبَادَةِ وَالعَناء؛ این لذّت و احساس افتخار كه خدا مؤمنان را ندا كرده و خوانده، زحمت و رنج عبادت را برده است.»
یا ایُّهَا الذینَ آمَنُوا ...
اى مؤمنان! اى مسلمانان! اى مرد و زنى كه به خدا و پیغمبرش ایمان آوردهاید! اى گروندگان!
مخاطب شما هستید؛ خدا با شما است. به هوش باشید! خدا شما را ندا كرده است! شما باید به نداى خدا پاسخ بدهید! شمایید كه دعوت او را اجابت مىكنید! شمایید كه فرمان خدا و حلال، حرام، واجب و هر حكم و دستور اسلام را پذیرفتهاید!
شمایید كه خدا را ولى تمام امور و صاحب اختیار مطلق و نازلكننده شرایع و جاعل احكام مىدانید؛ و براى او در جعل احكام و امر و نهى و تحریم و تحلیل، و وضع نظامات و انشاى قوانین، شریك و انبازى نمىشناسید!
شمایید كه به حكم ایمان و عقیده، فقط ملتزم به احكام اسلام و تعالیم قرآن مىباشید؛ و التزام به هر برنامه و روش و هر نظام و قانون و هر ترتیبى را كه غیر از احكام خدا و بیرون از حدود تعالیم قرآن باشد، باطل و انحراف و گناه مىدانید!
به شما كه اسلام را عقیده و كیش و برنامه زندگى، حكومت و ملّیت، قانون اجتماع، صلح و جنگ و همه چیز خود مىدانید و بیرون از حصار و صداى اسلام، به هیچ صدایى پاسخ نمىدهید، و به هیچ دعوت دیگر نگرویدهاید!
به شما كه از بركت ایمان به خدا، آزادى واقعى یافته و در جامعه انسانهاى آزاد- كه غیر از خدا صاحب اختیار و معبودى ندارند- وارد شدهاید!
به شما انسانها كه شیرینى آزادى اسلام را چشیده و از بند رقیت و اسارت حكّام و صاحب اختیاران دروغین، رها شده و از ذلّت استعباد اولیاى ادیان باطله و حكومتهاى مستبده و قوانین موضوعه اندیشههاى علیل و مغزهاى ناتوان نجاتیافته و به عزّت پرستش خداى یگانه و تعبّد به احكام و التزام به قوانین و فرامین او گرامى و سرافراز شدهاید!
خداوند به شما خطاب فرموده است كه: «یا ایُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ »
اكنون الطاف خداى مهربان را بنگرید. خدایى كه ما و تمام افراد بشر و سایر موجودات كوچك و بزرگ عالم را آفریده است. خدایى كه این همه نعمت در درون و بیرون وجود ما به ما بخشیده است.
دست تربیت تكوینى و تشریعى خداوند متعال به سوى همه دراز شده، تا همگان از نقص به سوى كمال ترقّى كنند؛ و مؤمنان و بندگان خاص و خالص خود را در اداى تكالیف و اطاعت و روزهدارى و ریاضت و تربیتى كه از آن منظور است، آماده ساخته و به فرمان برى تشویق فرموده، تا با نشاط و معرفت و بینش هر چه بیشتر، فرمان او را پذیرفته و محرومیت از لذایذ حیوانى، خورد و خوراك و نگاهدارى این رژیم الهى بر آنان دشوار نگردد. در آیات ۱۸۳ ، ۱۸۴ و ۱۸۵ دوّمین سوره قرآن مجید، به نوزده خطاب و در آیه ۱۸۷ به بیست خطاب، در این باره مخاطب و مشرّف فرموده است؛ در این آیات، عنایات و الطافى به كار برده است كه هم دلیل اعجاز بلاغت و هم گواه كمال عنایت به جنبههاى نفسى، روانى و نكات تربیتى است.
تعابیر موجود در این آیات نشانگر آن است كه احكام اسلام تنها یك سرى قوانین خشك و بى روح و برنامههایى براى حفظ و انتظام روابط اجتماعى و سیاسى افراد با حكومت نیست؛ كه غیر از قدرت سرنیزه و ارعاب و بیم از كیفر و مجازات، تضمین اجرایى دیگرى نداشته باشد.
اسلام، اطاعت و تمكین و احترام در مقابل قانون را با توجّه به تمام مصالح و نواحى باطن و ظاهر وجود انسان، در خود او ایجاد مىنماید؛ و پیش از هر چیز از او مىخواهد به خدایى كه شارع احكام و قوانین، و پیامبرى كه آورنده آن هاست، از صمیم جان گرویده و ایمان آورد.
در احكام اسلام به جنبههاى عقیده و ایمان، عقل و ضمیر، عواطف و احساسات، مصلحت و خیر، راحتى و آسایش و به توان روحى و جسمى بشر توجّه شده است تا همه، به اجراى آن علاقهمند و تخلّف از آن را تخلّف از عقیده و ایمان، هدایت و حكومت، عقل و نداى وجدان، و تخلّف از خیر و مصلحت بدانند.
اسلام پایه اجراى قوانین را بر قلب و ایمان بشر گذاشته است؛ چرا كه بخش عمدهاى از احكام و برنامههاى اسلامى را نمىتوان با اعِمال زور و قدرت انتظامى به مرحله اجرا گذارد؛ زیرا با اتّكاى به قدرت و سلاح مادّى، كنترل بشر به طورى كه همواره در راه راست قدم بردارد و از روش صواب منحرف نگردد، امكان پذیر نبوده و آن چه با قدرت مادّى و نظامى، قابل اجراست از حدود حفظ ظواهر، تجاوز نكرده و در نهایت، زور و قدرت نمىتواند عامل اساسى و پایه منحصر به فرد یك اجتماع منظّم، مرتّب و قانونى باشد.
با این وجود، اسلام از این موضوع هم چشم نپوشیده و در مورد لزوم وجود قدرت براى پیشبرد اصلاحات و اجراى احكام، غافل نگشته و براى حفظ امنیت و عدالت اجتماعى، احقاق حقوق و دفع تجاوز و بیدادگرى، كیفر و مجازات را پیشبینى نموده و اجراى آن را وظیفه صالح ترین و قوى ترین قوه اجراییه و دفاعیه قرار داده است.
امّا نكات، دقایق، لطایف و تعبیرات بلاغت آمیز آیات شریفه:
۱ . خطاب «یا ایُّها الَّذینَ آمَنُوا»، توجّه به ایمان و عقیده، عمل به مقتضاى ایمان به خدا و پیامبر صلّى الله علیه وآله و یادآورى شرافت مؤمن است كه به مناسبت مقام ایمان، شایسته خطاب خاصّ الهى شده است.
ایمان به خداى یگانه، شخص را براى اطاعت احكام آمادهتر ساخته، مصالح و مفاسد واقعى امور و خیر و صلاح بندگان را نمایان و روح مؤمن را سرشار از عزّت نفس و بزرگوارى و شرافت كرده، و او را از نزدیكشدن به كارهاى زشت و سرپیچى از فرمان خدا باز مى دارد.
بنده مؤمن و خداشناس، قانون خدا را محترم مىشمارد و بیش از هر قانون و قاعدهاى، قانون خداوند نزد او مورد احترام است. احكام و قوانینى كه ساخته فكر بشرى است، جایگزین احكام خدا نمىشود و علم، تبلیغات و قدرت حكومت نمىتواند این احترام و اعتبار را به او ببخشد.
به عنوان مثال، قواعد بینالمللى یا منشور سازمان ملل و نظایر آن، از جمله قوانینى است كه تا حدّى حكومتها و برخى از سران ملل تظاهر به احترام آن داشته و خود را طرفدار آن معرفى مىكنند؛ امّا آیا حقیقتاً نیز اینگونه است؟ یا این احترام به جهت ناچارىهاى سیاسى و در حدود حفظ منافع و مصالح شخصى یا مملكتى است؟! و اگر این منافع در بین نباشد و یا در خطر افتد به خاطر نفس این اصول كسى به آن احترام و اعتنا خواهد كرد؟! آیا همان كسانى كه در مجامع بینالمللى عضویت دارند و یا همانها كه خود را مؤسّس این سازمانها مىدانند، هنگامى كه منافعشان اقتضا كند، این اصول را پایمال نمىنمایند؟!
شاید تاكنون دیده و یا شنیده نشده است كه در مواقع خطیر و حسّاس حق و عدالت از سوى آن مجامع رعایت شده و به نداى وجدان پاسخ داده شود!
فقط ایمان به خدا است كه حقّ و قانون را به خودى خود در نظر شخص مقدّس مىسازد و از او مىخواهد تا همهجا جانب حق را بگیرد و به او مىگوید: «وَلا یَجرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قُومٍ عَلی ان لا تَعدِلُوا اعدِلُوا هُوَ اقرَبْ لِلتَّقْوی؛ البتّه نباید دشمنى گروهى، شما را بر آن دارد كه عدالت نكنید. عدالت كنید كه آن به تقوا نزدیكتر است.»
هر كجا عامل ایمان وجود یافت، متن قانون اجرا مىشود. افراد مؤمن در برابر قانون خدا حتّى به فلسفه و فایده و حكمت آن نیز توجّه نداشته و فقط ایمان وسیع و محكمشان، آنان را مقید و ملتزم به آداب دینى مىنماید؛ در حالى كه از بیشتر مصالح و فلسفه احكام اطّلاع ندارند.
از جمله مثالها براى این موضوع، همین دستور روزه است. یقیناً روزه فواید صحّى و جسمى دارد و در روایات هم به آن اشاره شده است: «صوموا تصحّوا؛ روزه بگیرید تا سالم بمانید»
پزشكان حاذق و مشهور دنیا نیز فواید بهداشتى و درمانى روزه را تصدیق كردهاند، و راه علاج برخى بیمارى ها تقریباً منحصر به امساك از غذا است؛ و افراط در تغذیه، سبب ایجاد بسیارى از بیمارى ها مىگردد. بسا بیمارىهایى كه روزه درمان آن است و بسا بیمارانى كه با برنامه روزهدارى درمان یافتهاند.
روزه، از نظر اقتصادى نیز داراى فواید بوده و از این جهت روزه را با مصلحت شناختهاند.
امّا با تمام این فوایدى كه روزه دارد و بیشتر ما از آن آگاه مىباشیم، آیا در سال چند نفر براى این فواید و منافع بهداشتى، جسمى و ... بدون نظر به اطاعت خدا حاضرند روزه بگیرند، و طى یك ماه، روزانه خوردنىها و آشامیدنىها و لذایذ جنسى را ترك كنند؟ و یا اگر این برنامه روزه، از جانب پزشكان بزرگ پیشنهاد مىگردید، چند نفر همه ساله به آن عمل مىكردند؟!
بىشك، كمتر افرادى حاضر مىشدند به این پیشنهاد عمل نمایند و آمار عاملان به این پیشنهاد در برابر آمار كسانى كه ماه رمضان را فقط براى این كه روزه یك وظیفه شرعى و سبب تقرّب به خدا و كسب ثواب است، روزه مىگیرند بسى ناچیز جلوه مىكرد!
امّا مسلمانان اعم از مكلّف و غیرمكلّف، معذور و غیرمعذور و حتّى اطفال غیربالغ فقط براى اطاعت خدا در سختترین شرایط آب و هوایى روزه مىگیرند و نزدیك به چهارده قرن است كه آداب و برنامههاى ماه رمضان، زندگى فردى و اجتماعى مسلمانان را در این ماه تحت تأثیر قرار داده و متّحدالشكل مىسازد؛ و این نمونهاى از تأثیر عامل ایمان در افراد است.
از این جا در مىیابیم كه افتتاح آیه به خطاب: (یا ایُّها الَّذِینَ آمَنُوا ...)، تا چه حد اعجازآمیز بوده و چه حقایق و معانى بلندى در آن مندرج است.
قرآن، مؤمنان را ندا مىدهد و فرمان تشریع روزه را ابلاغ مىكند و مؤمنان - كه گوش به فرمان خداى شان سپردهاند- به محض صدور امر الهى براى اطاعت، بدون هیچ درنگ و تردیدى اقدام كرده و روزه مىگیرند و به مجرّد رؤیت هلال ماه، خویش را با یك جهش معنوى از قید عاداتى كه داشتهاند، آزاد مىسازند.
۲ . جمله: «كَما كُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِكُم»
بیان این است كه روزه تكلیفى تازه و بىسابقه جهت پرهیز از خوردنىها، نوشیدنىها، التذاذ جنسى و سایر مفطرات نیست؛ بلكه در ادیان و شرایع گذشته نیز فرض و واجب بوده است.
این بیان، كه حاكى از دل جویى خاصّ ربوبى است، احساس زحمت و رنجى را كه در ترك مفطرات است كم مىكند و از جنبه روانى، روزهدار را نیرومند و با شكیب مىسازد.
۳ . جمله: «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»
اشاره است به فواید بزرگِ ریاضتى، تربیتى، روحانى و معنوى روزه و تأثیر آن در تهذیب اخلاق و حصول ملكه پرهیزكارى و تقوا و تسلّط بر غرایز و قواى نیرومند حیوانى كه از این لحاظ آن چه از روزه به روزهدار مىرسد، داراى فواید و بركاتى است كه شرح اهمیت و عظمت آن ممكن نیست و شخص سالك و فردى كه در مقام اصلاح باطن و تصفیه و تزكیه نفس و ریاضت دادن آن به تقوا و پارسایى است، حتماً باید ماه رمضان را روزه بدارد.
به جرأت مىتوان گفت: آنگونه كه درك ثواب و كسب اخلاق حمیده و صفات ملكوتى، تملّك نفس و مجاهده با هوى، تحصیل قوّت اراده و تقرّب به درگاه قادر متعال در این ماه براى همگان میسّر است، در هیچ زمان دیگر چنین فرصتى فراهم نیست.
۴ . جمله: «ایاماً مَعدودات» در ابتدای آیه بعد نیز، یك لطف و عنایت دیگر است و دلجویى از بنده است تا روزهدار، با معرفت زحمت روزه را بزرگ و زمان آن را دیر سپر نشمارد.
۵ . جمله: (شَهرُ رَمَضان ...) در آیه بعدی نیز، بیان فضیلت و بركت ماه مباركى است كه در آن روزه واجب شده است. این ماه به علّت نزول قرآن مجید، مبدأ بزرگترین تحوّلات تاریخ زندگى انسان و آغاز عالىترین نهضتهاى دینى و اجتماعى و سرفصل حیات نوین علمى و اخلاقى است. قرآن- كه هادى و راهنماى عموم انسانها بوده و آخرینِ تعلیمات آسمانى و برنامههاى سعادت جاودانى را داراست- در این ماه نازل گردیده. از این رو، این ماه بر تمام ماههاى سال، فضیلت دارد. روزهایش از همه روزها با ارجتر و شبهایش از همه شبها گرامىتر است. این ماه، یادبود نزول قرآن و سالگرد تاریخ مجد و شرف انسان و اعلام حقوق واقعى و آزادى حقیقى بشر است.
۶ . جمله: «فَمَن شَهِدَ مِنكُم» تا جمله «وَلَا یُرِیدُ بِكُمُ العُسر»
دلالت مىكند كه در تعالیم اسلام یسر، آسانى و سهولت، مراعات شده و دشوارى، سختگیرى و تحمیل بر فطرت و خواستههاى واقعى بشر در آن وجود ندارد.
خداوند پیغمبر عالى مقام اسلام صلّى الله علیه وآله وسلّم را بر شریعتى سهل و آسان برانگیخته است؛ كه فرمود: «ما بُعِثْتُ بِالرهبانیَّةِ الشَّاقَّة وَلكنْ بِالحَنَفِیَّةِ السَمحة»
۷ . نكته دیگر كه از آیات شریفه با نظر به عمومیت خطابات و توجّه كلّى به همه آن ها استفاده مىشود، «مساوات همه در تكلیف» است. هر كس صاحب هر مقام و هر درجه و هر شغل باشد، باید روزه بگیرد و از فواید تربیتى، دنیوى و اخروى آن بهرهمند شود، و همه ساله در این مدرسه كمال، ریاضت دیده و تربیت گردد و قواى عقلانى و انسانى خود را نیرومند ساخته و بر قواى شیطانى و حیوانى مسلّط شود، و دریابد كه انسان، فقط این جسم ظاهر و گوشت و استخوان نیست و قدرت انسان، فقط نیرومندى جسم و شكست حریف زورمند نمى باشد.
قدرت واقعى انسان، تسلّط بر نفس، شهوت، غضب و پایدارى در برابر مشكلات و صبر و شكیبایى است:
مردى گمان مبر كه به پنجه است و زور كتف
با نفس اگر برآیى، دانم كه شاطرى
با شیر مردیت، سگ ابلیس صید كرد
اى بىهنر بمیر كه از گربه كمترى
هشدار تا نیفكندت پیروى نفس
در ورطهاى كه سود ندارد شناورى
مردان به سعى و رنج به جایى رسیدهاند
تو بىهنر كجا رسى از نَفْس پرورى!
پرخورى و تن پرورى آفات و خطرات زیادى را در پى داشته و سبب تیرگى روح، تاریكى دل و كورى بصیرت است.
اندرون از طعام خالى دار
تا در آن نور معرفت بینى
اگر تربیت جسم- كه در عصر ما به آن اهمیت فراوان مىدهند- مقدمه تربیت روح و پرورش افكار و اخلاق سالم نباشد، هیچ سودى نخواهد داشت.
در هر چیزى باید اعتدال رعایت گردد؛ تربیت بدن نیز باید در حدّ اعتدال باشد و همه به آن توجّه كرده و ضعف و ناتوانى را از جسم و روح خود دور سازند؛ نه آن كه تربیت بدنى هم به عنوان یك فن از فنون و پیشه و شغل مطرح گردیده و افراد را از توجّه به روح و وظایفى كه در اجتماع دارند باز بدارد!
اسلام دین خدا و دین عقل و منطق است. از این رو، در مواردى كه تربیت و تعلیم سربازان و افسران مجاهدِ مدافع از دارالاسلام و وطن مسلمانان و نگهبانان امنیت و انتظامات به اجراى مسابقات بدنى- جسمى وابسته باشد و هم چنین در مواردى كه سبب تقویت قواى علمى و صنعتى گردد، برپایى آن و اعطاى جایزه در آن را صحیح دانسته است.
به هر حال مكتب «صوم»، كلاس خودسازى و نردبان عروجى است كه همه مسلمانان باید از آن بهره برند.
هم اكنون اى مسلمانان و مؤمنان! به استقبال ماه مبارك رمضان بشتابید و از رحمتهاى واسعه خداوند متعال استفاده برید.
بكوشید تا مراسم روزهدارى این ماه را- كه از شعائر بزرگ اسلام و نمایش وفادارى و استقامت و مساوات و التزام جامعه ما به احكام دین است- با احترام و ادب هر چه بهتر انجام دهید.
بدبخت آن كسى است كه بدون عذر شرعى، از سعادت روزه و بركات آن محروم گردد. و گستاخ، آن شكمپرستى است كه بدون عذر شرعى (العیاذ بالله)، روزه این ماه را افطار كند؛ یا با داشتن عذر، آشكارا روزه را بخورد، و حكم خداى جهان را خوار شمارد و به عقاید و احساسات صدها میلیون مسلمان نقض ادب و احترام كرده و حرمت این ماه شریف را رعایت ننماید.
بدا به حال كسى كه ماه رمضان را به گناه و معصیت سر برد و از آمرزش خدا محروم گردد. بكوشید تا علاوه بر مراسم و آداب ظاهرى روزه و خوددارى از خوردن و نوشیدن و ترك سایر مفطرات اندام و اعضا، خود را نیز به پرهیز از گناهان عادت داده و فكر و اندیشه خود را نیز از افكار پلید و اندیشههاى ناپاك و شیطانى، پاك و منزّه سازید.
بكوشید تا كار و رفتارى را كه با آثار، فواید و مقاصد معنوى، تربیتى، جسمى و ... روزه سازش ندارد، انجام ندهید.
از غیبتكردن بپرهیزید؛ دشنام ندهید؛ بدخویى ننمایید؛ سخنان تند و درشت نگویید؛ كمحوصله و بىشكیب نباشید؛ به دنبال بىعفتى نروید؛ از چشمچرانى و نگاه به نامحرم بپرهیزید؛ با دست و زبان، مردم را نیازارید؛ حرام نخورید؛ مفاخره نكنید؛ به هم بزرگى نفروشید؛ به زیردستان ترحّم كنید؛ به سالخوردگان احترام نمایید؛ صلهرحم به جاى آورید؛ از فقرا و بىنوایان دستگیرى كنید؛ از بیماران عیادت و پرستارى نمایید و حیا و آزرم پیشه سازید.
ادعیهاى را كه در این ماه در اوقات مختلف: سحر، شب و روز وارد شده بخوانید و نكوتر آن كه در مضامین و معانى آموزنده آن تأمّل فرمایید.
در حالات، اخلاق و روش و رفتارى كه دارید، مطالعه و رسیدگى نمایید. مبادا كار و پیشه شما حرام باشد. به دقّت نهانىها و پنهانىهاى روح و ضمیر خود را بازرسى كنید؛ سعى در جبران گذشته را نموده تا پاك و منزّه از ماه بیرون شوید.
در این ماه از مرگ و عاقبت این جهان و زندگى مادّى و عوالم بعد از مرگ و قیامت و حشر و نشر و سؤال و حساب، بسیار یاد كنید، و براى مواقفى كه در پیش داریم گریه كنید و این جملات دعاى ابى حمزه را زمزمه كنید: «أبكِی لِخُروجِ نَفسی، ابكِی لِظُلمَةِ قَبْرِی، ابكِی لِضِیقِ لَحدِی، ابْكِی لِسئوالِ مُنكَرٍ وَنَكِیرٍ ایّای، ابكِی لِخُرُوجِی مِن قَبری عُریاناً ذلیلًا حاملًا ثِقلْی عَلی ظَهرِی؛ براى بیرون رفتن جانم مىگریم؛ براى تاریكى قبرم مىگریم؛ براى تنگى لَحَدم مىگریم؛ براى سؤال منكر و نكیر از من، مىگریم؛ براى بیرون شدنم از قبر، برهنه و خوار با بار سنگین گناه بر دوشم مىگریم .»
پس، توبه نمایید و به سوى خدا بازگشت كنید. مبادا از رحمت خدا مأیوس و نا امید شوید: «الهی حَقِّقْ رَجائِی وَآَمِنْ خَوفِی فَانَّ كَثْرَةَ ذُنُوبِی لا ارْجُو فِیها الّا عفوك؛ خدایا! امیدم را محقّق ساز، و بیم مرا ایمن گردان؛ زیرا با بسیارى گناه به جز عفو تو امید ندارم.»
هر كه هستى و هرحال كه داشته باشى و به هر شكل كه تا كنون زندگى كرده اى اصلاح كار تو آسان است. و آلودگىهاى تو با آب توبه و استغفار و گریه در حال مناجات و دعا شسته شده و تو پاك و بىآلایش مىگردى. پس، طلب رحمت كن و بگو: «الهِی ارحَمنِی اذَا انقَطَعَت حُجَّتِی وَكَلَّ عَن جَوابِكَ لِسانِی، وَطاشَ عِندَ سُؤالِكَ ایّای لُبِّی فَیا عَظِیمَ رَجائی لا تُخَیِّبنی اذَا اشتَدَّت فَاقَتِی الَیْكَ؛ معبود من! آن گاه كه برهانم قطع شود و زبانم از جوابت كُند گردد و در هنگام پرستش تو عقلم برود بر من رحم كن. پس اى بزرگ! امید من! مرا ناامید مكن؛ آن گاه كه نیازم به تو شدید شود .»
بیا كه توشه این راه، ناله و آه است
بنال بر در او كو به ناله آگاه است
اگر چه غرق گناهى، از او مشو نومید
بیا بیا كه هنوزت به سوى او راه است
آرى، فقط با یك جهش از عالم تاریك شهوات وهواپرستى، دنیاطلبى، بىرحمى، ستمگرى و ... به عالم سراسر نور و روشنایى، فضیلت و شرافت، پارسایى و بندگى خدا پرواز كن و هر آن چه در پى هواى نفس رفته و گناه كردى، و خداى یگانه را معصیت نمودهاى؛ هرچه به شهوترانىهاى نامشروع آلوده شدهاى، هرچه از جاده عفاف و پاكدامنى بیرون رفتهاى، هر چه تملّق و مدح بىجا نمودهاى، هرچه گردن كشانه و متكبّرانه بر روى زمین راه رفتى و به بندگان خدا و زیردستان، ظلم و ستم كردهاى، همه را واگذار و به درگاه الهى اشك ندامت بریز، و براى سفر آخرت توشهاى برگیر:
«الهِی وَسَیِّدی وَعِزَّتِكَ وَجَلالِكَ لَئِنْ طالَبتَنِی بِذُنُوبِی لَاطالِبَنَّكَ بِعَفْوِكَ وَلَئِنْ طَالَبتَنِی بِلؤُمی لَاطالِبَنَّكَ بِكَرَمِكَ؛ معبود من! آقاى من! به عزّت و جلالت سوگند كه اگر مرا به گناهانم بازخواست كنى، من البتّه به عفوت، تو را خواستار مىشوم و اگر به پستى من، مرا بازخواست نمایى، البتّه من تو را به كرمت خواهان مىگردم .»
نزد خداوند توّاب، پشیمانى عرضهدار و عفو و آمرزش از او بخواه و بگو:
«یا قابِلَ التَّوْبِ یا عَظِیمَ المَنِّ اینَ سَترُكَ الجَمِیل اینَ عَفوُكَ الجَلِیل اینَ فَرَجُكَ القَرِیبُ این غَیاثُكَ السَّرِیعُ اینَ رَحْمَتُكَ الواسعةُ؛ اى پذیرنده توبه! اى بزرگ نعمت! اى قدیم الإحسان! پرده پوشى نیك تو كجاست؟! گذشت با جلالَت تو كجاست؟! گشایش نزدیك تو كجاست؟ فریاد رسى شتابان تو كجاست؟ رحمت با وسعت تو كجاست؟»
همواره بنده خدا باش تا آزاد باشى؛ و از نفس امّاره بگریز تا بزرگى یابى.
از گناه بپرهیز و به سوى خداى آمرزنده پوزش پذیر قدم بردار. حیف است كه عمر و وقت و نعمتهایى را كه خداى سبحان عطا فرموده، بیهوده تلف نمایى! بیا و طعم بهره روحانى و لذّت بندگى و پرستش خدا و تسلّط بر نفس را تجربه كن!
بر سر این سفره گسترده ضیافت الهى در این ماه بنشین و از موائِد آن تناول كن. و خود را در معرض نسیم رحمت الهى قرار ده.
به جاى نغمات موسیقى و اصوات طربانگیز، به نواى زیباى تلاوت قرآن و مناجات با خدا و دعا، گوش خود را آشنا ساز و در یك عبارت، برادر و خواهر عزیز! در اندیشه فردا و پایان كار خویش باش:
«تِلْكَ الدَّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوّاً فِی الارضِ وَلا فَسَاداً وَالعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ؛ سراى آخرت را براى كسانى قرار مىدهیم كه در زمین خواستار برترى و فساد نیستند، و فرجام [خویش ] از آنِ پرهیزكاران است.»