شریعت اسلام با فطرت بشر هماهنگ، و احكام آن، خواستههای واقعی فطرت و طبع سلیم و ذوق مستقیم است. اسلام به خرد و نیروی اندیشه بشر اهمیّت فراوان داده و او را به تعقّل و كنجكاوی و تحقیق تشویق میكند و كسانی را كه از حكومت عقل و مراجعه به آن سرباز میزنند، سرزنش و توبیخ مینماید.
تعالیم اسلام تحمیلی بر روح پاك انسانیّت ندارد و وجدان بشر از این كه روش خود را با آن تعالیم منطبق سازد، سنگینی و فشاری را احساس نمیكند.
یگانه صراط مستقیم
یگانهصراط مستقیم و كوتاهترین راه به سوی مقاصد عالیه، برنامههای اسلام است كه مصالح دین و دنیا، جسم و روح و فرد و اجتماع را با هم جمع نموده است.
آنچه در این دین حنیف مورد نهی و حرمت واقع شده، چیزهایی است كه بر فطرت تحمیل شده و با خواستههای آن هماهنگ نیست. و آن چه مورد امر قرار گرفته و حكم به وجوب و استحباب آن شده، مطابق با فطرت است.
«خیر و مصلحت» و «دفع ضرر و مفسده»، پایه احكام اسلام است و در هر كجا، دو مصلحت باهم مزاحمت كنند، حفظ مصلحت مهمتر و در هر جا ناچاری به ارتكاب یكی از دو مفسده باشد، پرهیز از عملی كه مفسدهاش بیشتر است، لازم میشود.
سهولت و آسانی احکام اسلام
یكی از مشخّصات و علایم شریعت اسلام، «سهولت و آسانی احكام» آن است؛ چنانچه در اموری كه تشریع اسلام بر پایه آن استوار است، «امكانات مكلّفین» و «عملی بودن تكالیف» مدّنظر قرار میگیرد.
تعالیم سخت، برنامههای دشوار و پر زحمت و مخالفت با فطرت سبب میشود كه فرد، بیشتر از اطاعت سرباز زند؛ و دین به واسطه آن فقط مكتب ریاضت و وسیله كوبیدن و افنای غرایز باشد؛ و از فوایدی كه باید برای دنیا و آخرت، نظام اجتماع، تهذیب اخلاق، تربیّت و هدایت و ترقّی داشته باشد، خالی گردد.
بدیهی است اگر قانون، بر خلاف فطرت و براساس رعایت مصلحت و دفع مفاسد نباشد، قابل دوام نیست و عاقبت هم اگر با زور و قهر، بر بشر تحمیل شود، با مقاومت و عكس العمل شدید مواجه شده و در مقابل فطرت محكوم میگردد.
اصول قرآنی و روایی
از این جهت اسلام در موارد عُسر و حرج، اضطرار، ضرر و تقیّه، طبق شرایطی كه در فقه بیان شده، احكام و تكالیف خود را برداشته است. و قرآن مجید و نصوص و روایات، این اصول را تثبیت و تقریر فرمودهاند كه به نمونههایی از آن اشاره میگردد:
الف ـ آیات كریمه
«فَاَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» ؛ «وَمَا جَعَلَ عَلَیْكُمْ فِی الدِّینَ مِنْ حَرَج» ؛ «یُرِیدُ اللهُ أَن یُخَفِّفَ عَنكُمْ»؛ «یُرِید اللهُ بِكمُ الیُسرَوَ لایُرید بِكُم العُسرَ» ؛ «مَایُریدُ اللهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْكُم مِّنْ حَرَج وَلكِن یُرِیدُ لِیُطهِّرَكُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْكُم لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»
ب ـ احادیث شریفه
«لا ضَررَ وَلاضِرار فی الإسلام»؛ «رُفِعَ عَن اَمَّتِی تِسعَة ...»؛ «یَسِّرُوا وَلا تُعَسِّرُوا وَبَشِّرُوا، ولاتنفِرُوا...»
مطابق آن چه بیان گردید، بنای شرع بر تسهیل و آسانی است؛ پس، این سؤال مطرح است كه چرا تكالیف دشوار ـ كه به بذل مال و جان نیاز دارد ـ در شرع بسیار است؟
در پاسخ باید گفت: اگرچه بذل جان و فداكاری آسان نبوده و بذل اموال نیز بر كسانی كه از خصلت سخاوت محروماند و از همدردی با هم نوع، لذّت نبرده و آن را پرداخت غرامت و ضرر میپندارند، دشوار است؛ امّا برای تحصیل مقاصد مهم و یا دفع مفاسد بزرگ، تحمّل این زحمات، گوارا و موافق با فطرت است و وقتی این تكالیف به نوع بشر عرضه شود، همه با صرف نظر از توجّه به خود، انجام آن را لازم و از اصول و نوامیس كمال و بقای نظام اجتماع میدانند. این گونه تكالیف، خلاف یُسر و آسانی نیست؛ بلكه تأمینكننده آن نیز است.
در ضمن آیات راجع به روزه ماه رمضان، این جهت سهولت دین اعلان گردیده و نشانگر آن است كه در تشریع روزه هم این موضوع رعایت شده است.
حکم عقل بر تحمّل زحمت روزه
روزه بر نفوس معتاد به صرف غذا سخت بوده و به نوعی، ریاضت است؛ چرا كه مانند هر رژیم تربیتی دیگر، با هوای نفس انسان سازگار نیست؛ ولی این ناسازگاری مثل ناسازگاری دارو با اشتهای بیمار است و قبول نكردن ذایقه و تنفّر مزاج بیمار، به واسطه طعم دارو است؛ ولی فطرت، وجدان و عقل بیمار، خوردن این دارو را پذیرفته و تحمّل زحمت آن را لازم میداند و سرباز زدن از خوردن آن را ناپسند و نابخردی میشمارد؛ به طوری كه اگر بیمار از خوردن آن دارو خودداری كند، پرستار ـ كه عقل و فطرتش پا بر جا است ـ آن را به زور به او میخوراند.
امّا اگر دارویی زیانآور بود، نباید آن را به بیمار خورانید و یا اگر خوردن آن دارو، ناراحت كننده است، ولی قابل تبدیل به داروی دیگر میباشد، پزشك حاذق آن را به داروی دیگر تبدیل مینماید و یا اگر تغییر زمان آن، مصلحت مهمّی داشت، وقت آن را تغییر میدهد.
خداوند متعال در ضمن بیان احكام روزه، دستور فرموده است كه مسافر و بیمار در وقت دیگر ـ كه این دو عذر را ندارند ـ روزه بگیرند. سپس میفرماید: «یُرِیدُ اللّهُ بِكُمُ الْیُسْرَ؛ خدا بر شما آسانی میخواهد.» خداوند در روزه نیز، سختگیری و دشواری نخواسته و به طور كلّی هدف تكالیف، تنگگرفتن بر مردم و به دشواری انداختن آنان نیست؛ بلكه خدا نسبت به بندگانش رؤوف و مهربان است؛ آسانی امور آنها را میخواهد و سختگیری بر آنان را اراده نفرموده است.
اگر چه اصل مذكور، در ضمن احكام روزه بیان شده، امّا اصلی كلّی است كه در تمام موارد دیگر هم منظور شده و تذكّر آن در ضمن احكام روزه، به این دلیل است كه: بسا بعضی نادانان و ناپختهگان گمان كنند كه در تشریع روزه بر مكلّفین سختگیری شده است و از این رو خداوند برای دفع این توهّم فرموده است: «یرید الله بكم الیسر» ؛ بی شك اگر مراد خداوند از روزه به دشواری افكندن بندگان بود، از بیمار و مسافر و پیران سالخورده، وجوب آن برداشته نمیشد.
پس، ای برادر مسلمان! سپاس خدای را به جای آور و نعمت اسلام را قدر بدان و در ماه رمضان، فرمان او را به جان و دل پذیرا شو!
مبادا كه از آمرزش خدا در این ماه محروم بمانی: «فالشقی من حرم غفران الله فی هذا الشهر العظیم». مبادا بدون عذر شرعی روزهات را افطار كنی و با امر الهی در این ماه عزیز مخالفت كرده و معصیت نمایی و مشمول این حدیث شریف گردی: «مَن اَفطَرَ یَوماً مِن شَهر رَمَضان خَرجَ رُوحَ الایِمانِ مِنه؛ كسی كه روزی از ماه رمضان را [بدون عذر] افطار كند، روح ایمان از او بیرون خواهد رفت.»