برحسب آنچه از آیات و احادیث استفاده مىشود، ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام، پس از امتحانات شدید، به مدد الهى همراه با معجزات و خوارق عادات و آیات بزرگ تحقق مىیابد و ویژگىهایى كه دارد، اگرچه تمام در ضمن تعالیم اسلام بیان شده است و برخى از آن ویژگىها را در عصر رسالت و عصر زمامدارى امیرالمؤمنین على علیهالسلام مشاهده مىكنیم؛ ولى فعلیت تمام آنها در جامعه موعود تحقق خواهد یافت.
شناخت این ویژگىها از نظر عقیده و ایمان و معرفت امام علیهالسلام داراى اصالت و اهمّیت است، تا آنجا كه در خبر مشهور بین مسلمین از پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله روایت مىشود: «هر كس بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، به مردن جاهلیت مرده است».(1) و ازنظر اسلامشناسى و شناخت نوع حكومت و چگونگی و اهداف حكومت در اسلام و ولایت حاكم و مسائل مهم دیگر نیز ارزنده و مفید است.
و از این نظر كه، آن جامعه و آن نظام، جامعه و نظام كامل اسلامى و تمام شرعى است، نظامى الگو و اسوه و معیار و میزان است و جوامع كوچك یا بزرگ، هرچه به آن همانندتر و شباهت بیشتر داشته باشند، مشروعیت بیشتر دارند. شناخت این جامعه براى تعیین جهت و سمتى كه جوامع باید بهسوى آن داشته باشند، مفید و سودمند است.
و بالأخره از این لحاظ كه مؤمنان به آن ظهور و وعده الهى، مشتاقانه در انتظار آن هستند و براى وقوع آن تحول بزرگ جهانى و الهى، چشم به آینده دوخته و در هیچ شرایطى از بهبود اوضاع ناامید نمىشوند و در میان طوفانها، شداید و سختىها، قوىالقلب، باایمان، استوار و محكم، به آینده امیدوار و با قاطعیت بهسوى جلو گام برمىدارند و بر كوشش و تلاش و اقدام خود مىافزایند، شایان اهمّیت است.
از همه این جهات و نیز ابعاد دیگر، شناخت این جامعه به استقامت فكر و اخلاق و اعمال انسان كمك مىنماید. ما در این نوشتار، مختصراً به چند ویژگی این جامعه بزرگ موعود اشاره میکنیم:
* احکام اسلام بر همه جا حاکم میشود
قوانین حاكم بر این نظام و اجتماع، قوانین اسلام است كه بهوسیله وحى اعلام شده و احدى نمىتواند چیزى بر آن بیفزاید یا چیزى را از آن كم كند كه: «حَلالُ مُحَمَّدٍ ص حَلالٌ إلَى یَومِ القِیامَةِ وَ حَرامُهُ حَرامٌ إلى یَومِ القِیامَةِ؛ حلال محمّد تا روز قیامت حلال و حرام او تا روز قیامت حرام است».(2)
باید همگان، در این خط مستقیم، با احساس مسئولیت و تعهد قدم بردارند و هوى و سلیقههاى شخصى یا گروهى خود را كنار بگذارند، چنانكه رسول اكرم صلی الله علیه و آله مىفرمایند: «لایُؤمِنُ أَحَدُکُم حَتّی یَکُونَ هَواهُ تَبَعاً لِما جِئتُ بِهِ؛ بندهاى مؤمن نخواهد بود تا هوى و خواست او تابع آنچه من آوردهام باشد». (3)
جلوههاى بسیارى از این احساس مسئولیت و خوف از خدا را در ارتباط با زمامدارى و اداره اجتماع و حقوق مردم، خصوصاً محرومان و مستضعفان و طبقات به ظاهر پایین اجتماع، را میتوان در زندگى رسول خدا و امیرالمؤمنین على علیهالسلام مشاهده كرد كه در اداى تكالیف و وظایف خود، ذرّهاى كوتاهى ننمودهاند؛ با اینحال، از مسئولیت زمامدارى، بهشدّت نگران بوده و مىگریستند، و نشان دادند كه در نظام اسلام، اگر زمامدارى، تكلیف و وظیفه نبود، هیچ انگیزهاى صاحبان شرعى این مقام را، به قبول آن برنمىانگیخت. (4)
* امتیازات و تبعیضات نژادى و طبقهاى وجود ندارد
امتیازات نژادى و طبقهاى و صنفى و القاب و عناوین ظاهرى در جامعه اسلامى ـ كه جامعه موعود جهانى و همگانى خواهد بود ـ ملغى و بىاعتبار است؛ در برابر قانون همه باهم برابرند؛ عالم با جاهل، عادل با فاسق، والى و رئیس، و صاحب هر مقام سیاسى با هر شخص عادى و متعارف مساوى هستند. این ویژگى جامعه بزرگ اسلامى را در سیره شخص پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله و امیرالمؤمنین على علیه السلام در جامعه اسلامى مدینه و كوفه ملاحظه كنید، در این دو جامعه، احكام اسلام نسبت به همگان بهطور مساوى اجرا مىشد، همانطور كه در نماز جماعت فقیر در كنار غنى، سیاه در كنار سفید و بنده در كنار مولا یا در صف مقدم قرار مىگرفت، در اجراى احكام سیاسى و انتظامى نیز به همه بهطور مساوى نگاه مىشد، و حتى به مجالست و معاشرت با فقرا بیشتر رغبت نشان مىدادند و آن را عامل تربیت و توانمندى روح و موجب تقرب به خدا مىدانستند، و بهعكس مجالست با اغنیا، توانگران و مرفهان كه نسبت به اسلام و مسلمین و اوضاع اجتماعى بىتفاوت بودند، را موجب دلمردگى و سقوط انسان مىشمردند.
* تجمّلگرایى ممنوع
در جامعه جهانى اسلام، تجمّلگرایى و افراط در مصرف و خوشگذرانى و تكلّف در پذیرایىها و مهمانىها و مراسم دیگر و لباس و پوشاك و مركب و مسكن و ... مطرود است. امورى كه در زمان ما، عامل مهم دشوارى زندگى و كمبود عواید از هزینه و مخارج است؛ حتى در مراسمى كه براى اموات برگزار مىشود، نیز رقابت در پذیرایىهاى كمرشكن رایج شده است، بهطورىكه مصیبت صاحبعزا دوچندان مىشود! درحالىكه هزاران جوان دختر و پسر بىهمسر، بهواسطه فقر از زندگى زناشویى و تشكیل خانواده، محروم هستند و مفاسد اجتماعى گوناگون آن، سعادت و امنیت همه جامعه را تهدید مىنماید، ملاحظه مىشود كه برخى چگونه به تجمّلگرایی روی آورند و در آن با هم رقابت میکنند.
از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت است: «نَحْنُ مَعاشِرَ الْأَنْبِیآءِ وَالْأَوْلِیآءِ بُرَآءٌ مِنَ التَّكَلُّفِ؛ ما گروه پیغمبران و اولیا از تكلّف بیزاریم». (5)
در سیره پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله درباره سادهزیستی و دورى از تجمّلات، حكایتهاى آموزنده بسیار است كه باتوجّهبه آن، كسانى كه هزینه تجمّلات خانه، اتاق و محلّ كارشان، بسا بالغ بر میلیونها مىشود و در انواع تنعّمات خارج از اندازه و غیرلازم؛ و بلكه لغو با وسایل تفریحى و سرگرمى گرانبها غرق و غافل زندگى مىكنند، را نمیتوان بهراستى، تربیتشده مكتب آن حضرت شمرد.
* به امید آن دولت كریمه
یكى از علل مهمّى كه موجب به وجود آمدن آن جامعه سالم است، تكامل عقول و رشد فكرى مردم است كه باتوجّهبه این ویژگى، بسیارى از كمبودها و نواقصى كه در اجتماعات كنونى است، مرتفع مىشود. تنگنظرىها و زور و زراندوزى در چنان جامعه وجهه همت همه یا بیشتر افراد نیست، زندگانى آنها درعینحالىكه انواع تنعمات در اختیار افراد است، زندگى عقلانى و روحانى و انسانى است، همان اهداف و فضایلى كه امروز هم باید شیعیان آن حضرت و منتظران آن دولت به آن آراسته باشند. و اگر این دعا را مىخوانند: «اَللّهُمَّ إِنّا نَرْغَبُ إِلَیْكَ فِی دَوْلَةٍ كَرِیمَةٍ، تُعِزُّ بِهَا الْاِسْلامَ وَأَهْلَهُ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَأَهْلَهُ، وَتَجْعَلُنا فِیها مِنَ الدُّعاةِ إِلى طاعَتِكَ؛ خداوندا از تو خواستاریم دولتى باکرامت كه بهوسیله آن اسلام و مسلمین را عزّتبخشى و نفاق و منافقین را منكوب سازى و ما را در آن دولت از زمره خوانندگان مردم بهسوى اطاعت خود قرار دهى». (6) عملاً رغبت خود را به برقرارى آن دولت و علاقهمندى خود را به عزّت اسلام و ذلّت كفر و نفاق با حضور در صحنههاى خدمت به اعتلای كلمة اسلام نشان دهند و دعوت به راه خدا و دین خدا را قولاً و عملاً وجهه همّت قرار دهند و طورى خود را بسازند و به قوّت ایمان و صبر و ایثار و جهاد و تلاش بیارایند كه از بوته هر امتحان، بىغلّوغَشّ بیرون آیند تا از آنها باشند كه مورد این بشارت بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله هستند: «اُولئِكَ المُخْلَصُون حَقّاً وَشِیعَتُنا صِدْقاً وَالدُّعاةُ إِلى دِینِ اللهِ سِرّاً وَجَهْراً؛ آنها به حق مردان با اخلاص و شیعیان راستین ما و دعوتکنندگان به دین خدا در پنهان و آشکار هستند». (7)
پینوشتها:
1. کلینی، الکافی، ج1، ص376 - 377؛ ابنبابویه، الامامة و التبصره، ص10؛ نعمانى، الغیبه، ص129؛ صدوق، کمالالدین و تمامالنعمه، ص409؛ خزاز قمی، کفایة الاثر، ص296.
2. صفار، بصائرالدرجات، ص168؛ کلینی، الکافی، ج1، ص58؛ مجلسی، بحارالانوار، ج86، ص148.
3 . ابن ابیعاصم، کتاب السنه، ص12؛ نسوی، الاربعین، ص51؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج5، ص133؛ قرطبی، الجامعلاحکامالقرآن، ج16، ص167.
4 . نهجالبلاغه، خطبه 3 (ج1، ص36)؛ صدوق، عللالشرایع، ج1، ص151؛ طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص288.
5. مجلسی، بحارالانوار، ج70، ص394.
6 . طوسی، مصباحالمتهجد، ص581، کفعمی، المصباح، ص581؛ محدث قمی، مفاتیحالجنان، ص321 (دعای افتتاح).
7 . صدوق، کمالالدین، ص320؛ طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص50؛ طبرسی، اعلامالوری، ج2، ص196.