اشکال و جواب
اگر کسی بگوید موضوع ولایت و خلافت علی(ع) نیز یک موضوع تازه و مطلب بیسابقهای نبود که پیغمبر(ص) در
مورد آن سخنی نفرموده باشد بلکه از آغاز بعثت و از واقعه یومالدار و یومالانذار که در سال سوم بعثت واقع شد تا سال حجّة الوداع در موارد متعدد و مکرر پیغمبر(ص) حق بلاغ را راجع به آن ادا فرموده بود، پس چگونه این آیه در مورد آن نازل شده است؟
پاسخ این است: همینگونه است که بیان میکنید، البته نصوصی که دلالت بر خلافت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) دارد منحصر به حدیث غدیر نیست.
تبلیغ ولایت از اوّل در برنامههای رسالت قرار داشته و رسول خدا(ص) در فرصتهای مناسب آن را به مردم تبلیغ میفرمود و چنانکه صریحاً به آن اشاره کردیم در حدیث متواتر ثقلین عترت را عدل قرآن کریم و در احادیث متواتر و مشهور دیگر علی× را خلیفه و جانشین خود معرفی فرمود، ولی چون امر ولایت موضوعی است که همواره صاحبان اغراض شخصی و ریاستطلبان به آن چشم طمع دارند تبلیغ عادی و متعارف که نسبت به بیان یک حکم ساده انجام میشود برای آن کافی نیست و باید تا ممکن است ابلاغ آن ظاهرتر و رساتر باشد بهطوریکه دسایس سیاسی نتواند آن را محو نماید.
به این جهت گرچه انتصاب و معرّفی جانشین پیامبر در مناسبات مختلف انجامشدنی بود امّا چون بهمرور زمان ممکن بود در بعضی اذهان اهمیت آن کم و یا فراموش شود، بهترین و مناسبترین فرصت و موقعیت برای اعلان عام و غیر قابل انکار آن، همان زمان قُرب رحلت رسول خدا(ص) و در آن مجمع همگانی مسلمانان بود تا هم یاد اعلامهای قبلی تازه شود که مسلمانان نسبت به آن موضوع مهم،
بعید العهد نشوند و هم پیغمبر اکرم(ص) شخصاً و بدون واسطه دیگران به عموم مسلمانانی که برای انجام فریضه حج از اطراف و اکناف آمده بودند ابلاغ فرماید.
لذا به فرمان آن حضرت پیشروندگان قافله حاج را به غدیر خم برگرداند و منتظر ماند تا عقبماندگان نیز رسیدند. سپس با آن تشریفات مشهور اعلام انتصاب رسمی و گزینش علنی علی(ع) به خلافت انجام شد، و پیامبر بزرگ اسلام(ص) رسالت خود را ادا کرد، و دین کامل و نعمت خدا بر این امت اتمام یافت، و آیه کریمه:
نازل گردید.
[1]. مائده، 3. «امروز دین شما را کامل کردم؛ ونعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را بهعنوان آیین (جاودان) شما پسندیدم».