12. قلمرو رهبری امام
قلمرو رهبری امام همچنان که شامل هدایت مردم و بیان احكام و تفسیر قرآن و دفع شبههها است شامل امور سیاسی و حفظ نظام جامعه و اجرای احكام و اقامه عدل و تأمین امنیّت و دفاع از مرزهای اسلام نیز میباشد.
ارتباط این دو بخش را با اصل امامت بیان كنید و توضیح دهید كه شیعیان تا چه حدّی این مسئله را پذیرفتند؟
پاسخ:
همانطور كه اشاره شده است قلمرو رهبری شامل هر دو بخش است و درحقیقت این دو بخش از یكدیگر تفكیكناپذیر هستند، منتهی مسئلهای كه مورد توجه و طمع سیاستمداران و زورگویان غاصب بوده رهبری سیاسی و در دست گرفتن زمام جامعه بوده است.
لذا مخالفت آنها با ائمّه علیهمالسلام و اصل امامت در این جهت متمركز شده است و اگر در بخش هدایت امور دینی هم با آنها مخالفت میكردند، یعنی ازطریق ساختن مراكز علمی، مكتبها و مدرسهها وارد میدان
میشدند، بهخاطر آن بوده است تا مردم كمتر احساس نیاز به هدایت ائمّه علیهمالسلام بنمایند و در نتیجه از آنها فاصله بگیرند تا تحتتأثیر تربیت دینی و معنوی آنها واقع نشوند.
باز برای همین بود كه از مطرحشدن آنها در مراكز علمی و اجتماعی میترسیدند، چون میدیدند ظهور توان علمی و هدایتهای روشنگرانه آنها موجب رشد و اقتدار تفكر شیعی و گرایش بیشتر مردم به اهلبیت علیهمالسلام میشود.
اینكه میبینیم در كتابهای كلامی امامت را از قول پیامبر (ص) با عبارت: ریاست بر كل امور دین و دنیای بشر تعریفكردهاند،[1] به نظر میرسد در این تعریف بیشتر به جنبه ولایت امام نسبت به امور جامعه و جانشینی او از پیامبر در زمامداری توجه داشتهاند. چون بُعد رهبری و زمامداری امور دینی و معنوی و عظمت علمی اهلبیت علیهمالسلام قابلانكار نبوده است و از آنجا كه ارشاد و هدایت مردم در امور دینی و معنوی به مسائل سیاسی ارتباط پیدا نمیكرد، لذا مورد مخالفت جاهطلبان نبوده است.
و اگر میخواستند در این جهت هم به مخالفت با آنها بپردازند مردم قبول نمیكردند، چون مردم از توان علمی آنها با خبر بودند.
از مفهوم كلمه ولایت، بیشتر زمامداری و مدیریت شئون جامعه و حكومت و حفظ نظم استفاده میشود.
آیاتی مثل:
«سرپرست و ولیّ شما تنها خداست و پیامبر او و آنها كه ایمان آوردهاند همانها كه نماز را برپا میدارند، و در حال ركوع، زكات میدهند».
و آیه:
«اطاعت كنید خدا و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر (اوصیای پیامبر) را».
و احادیث بسیاری نظیر حدیث متواتر غدیر هم این برداشت را تأیید مینماید.
به جنبه امامت معنوی و رهبری علمی و دینی هم در درجه اوّل لفظ امام دلالت دارد، چنانکه در این آیه میفرماید:
«و آنان را پیشوایانی قرار دادیم كه به فرمان ما، ـ مردم را ـ هدایت میكردند و انجام كارهای نیك و... را به آنها وحی كردیم».
علاوهبراین، آیات و روایات بسیار دیگری مثل احادیث ثقلین و سفینه و امان و دیگر روایات به این معنا دلالت دارند. لذا در روایت ثقلین آمده است كه:
«بر اهلبیت پیشی نگیرید و از آنها جلو نیفتید».[5]
یعنی پیرو آنها باشید و اگر دقّت بیشتری در مضمون آیات و روایات مذكور بشود معلوم میشود كه آنها به هر دو بعد رهبری دلالت دارد، لذا شیعیان همیشه امام را صاحب هر دو مقام رهبری سیاسی و رهبری معنوی میدانستند و دیگران را غاصب میشمردند.
این حقیقت را ـ كه به اعتقاد شیعه رهبری امام مطلق است ـ زمامداران غاصب هم میدانستند و لذا بعضی مواقع هرچند مطمئن بودند كه امام وقت قصد قیام ندارد، بهعنوانمثال: منصور نسبت به شخص امامصادق (ع) این عقیده را داشت. با این حال احتیاط را از دست نمیداد و همواره آن حضرت را تحت مراقبت مأموران سری خود قرار میداد و كموبیش برای ایشان مزاحمتهایی ایجاد میكرد و سرانجام هم نتوانست وجود آن حضرت را تحمّل كند، چون شیوهای
را كه حضرت در پیش گرفته بودند برای حكومت خود خطرناك میدید، از همین رو آن حضرت را شهید كرد.
هارون هم همین شیوه را در پیش گرفت، حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام را سالها در زندانها و تحت نظر نگاه داشت. چون میدانست شیعه هر دو مقام رهبری معنوی و دنیوی را از آن امام (ع) میداند.
از سوی دیگر نقش و عملكرد امامان كه موجب حفظ تفكر شیعی و احكام اسلام میشد بسیار بااهمیت بود. میتوان آن را معجزه آنها دانست و این كار هم جز با تعلیم خاصّ الهی میسّر نمیشد.
امیرالمؤمنین (ع) و امامحسن (ع) آن سیاست خاصّ را در پیش گرفتند، ولی امامحسین (ع) به آن نهضت عظیم دست زد. همینطور بقیه ائمّه علیهمالسلام هریك بهگونهای عمل كردند. اگر چنین نمیكردند در زیر آن ضربات مهلك هیچ راه و روشی كه مخالف آن سیاستهای جبارانه باشد نمیتوانست باقی بماند، ولی میبینیم مذهب تشیّع باقی ماند و تا امروز هم در دنیا بهعنوان سنبل اسلام راستین و نویدبخش حكومت عدل جهانی مطرح است.
یك نكته شایان توجه اینكه، ائمّه معصومین علیهمالسلام همه وعده میدادند كه رهبری معنوی و فكری و عملی در آینده ـ در عصر ظهور اماممهدی (ع) ـ با رهبری سیاسی كه پیش از این از سوی زمامداران ظالم غصب شده بود، توأم خواهد شد و در سایه آن، همه اهداف اسلام تحقّق خواهد یافت.