من حسیـــن سـرجدایـــم
شافــــــع روز جزایـــم
من حسیـــن حقّپرستـــم
بر همـــان عهـد الستـــم
من حسیـــن سـرجدایـــم
من حسینـم من حسینـــم
آفتــــــاب مشرقیــنــــم
من حسیـــن سـرجدایـــم
مـن حسیـــن كربلایـــم
مـــن غریـــب نینوایـــم
من حسیـــن سـرجدایـــم
نـــور عیــن مصطفایـــم
زادة خیــــرالنـّــسایـــم
من حسیـــن سـرجدایـــم
بحـــر مــــوّاج كمالـــم
سرخوش از جام وصالـــم
من حسیـــن سـرجدایـــم
درّ بحــــــر اصطفایـــم
باز صبح روز عاشورا رسید
باز شد بر روی خلق از خاص و عام
مكتب تسلیم و تفویض و رضا
مكتب قرب و عروج و ارتقا
روز عاشورا بُوَد روز خدا
روز احمد، روز زهرا و علی است
روز عبّاس و علیّ اكبر است
جلوهاش هر دم بود در ازدیاد
نور آن هرگز نخواهد شد خموش
پرچم دین ز آن بود در اهتزاز
شور و شوق شیعیان از كربلاست
شیعه یعنی شوق، یعنی انتظار
شیعه حزبالله و قوم رستگار
ملّت توحید و ایمان متین
خاكتان بر سر كه فرزند پیمبر كشتهاید
نور چشم حضرت زهرا و حیدر كشتهاید
شخص ایمان، روح قرآن، سرور آزادگان
خامس آل عبا محبوب داور كشتهاید
دین و وجدان و شرف، انصاف و رحم و معرفت
پاسدار پرچم الله اكبر كشتهاید
دُرّ دریای ولایت، شمس تابان كمال
حامی مستضعف و محروم و مضطرّ كشتهاید
ای گروه بیحمیّت مردم پیمانشكن
نور حقّ كز آن جهان میبُد منوّر كشتهاید
محرّم است و جهان پر ز انقلاب شده است
به شیون و غم و اندوه شیخ و شاب شده است
ز بانگ شور برانگیز القیام و جهاد
قلوب اهل ستم اندر اضطراب شده است
ز مكتب كَرَم و نهضت و عزای حسین
الی الأبد بهسوی خلق، فتح باب شده است
به مُل عزّت نفس و ثبات و قوّت دین
شهید كرب و بلا، مالكالرّقاب شده است
برای اهلبیت پیمبر كنار شطّ فرات
ز جور فرقه كفّار، قحط آب شده است
پیمبر است غمین و علی عزادار است