مفهوم این ویژگىهاى جامه اسلامى و سیره پیامبر و ائمه طاهرین(علیهم السلام) این نیست كه نباید از نعمتهاى الهى و جمال حیات دنیا كه جلوههاى آن بسیار است و بىشمار و بر جمال خداوند جمالآفرین دلالت دارند، بهره گرفت، یا بهكار، فعالیت، سعى، عمل، تولید، زراعت، صناعت و علومى كه جامعه به آن نیازمند است، نپرداخت و غرایز و استعدادها را حبس و ضایع و معطل نمود و گوشهگیرى و كمكارى پیشه كرد. این افكار، افكارى است كه اسلام با آن به ضدیّت برخاسته و با تعالیم آن سازش ندارد.
در قرآن مجید مىفرماید:
«بگو اى پیامبر! چه كسى زینتهاى خداوند را كه براى بندگانش آفرید و روزىهاى پاك را حرام كرده است؟!».
و نیز مىفرماید:
«اى رسولان ما! از غذاهاى پاكیزه و حلال تناول كنید و عمل صالح انجام دهید».
همچنین كار و زحمت و انواع مشاغل حلال براى توسعه بر عائله و بىنیازى از دیگران و هدفهاى عالىتر، مثل رسیدن جامعه مسلمان به خودكفایى و رفع وابستگى اقتصادى به كفّار نه تنها ممنوع نیست؛ بلكه از عبادات و طاعات بزرگ است.
خداى تعالى در قرآن مجید مىفرماید:
«عزّت مخصوص خداوند و پیامبرش و مؤمنین است».
بدیهى است، یكى از موجبات مهم عزّت و حفظ شرافت، استقلال اقتصادى و خودكفایى در همه جهات زندگى است؛ چنانكه از عوامل
مهم ذلّت، فقر و احتیاج به بیگانه است و باید هر مسلمانى براى مبارزه با این ذلّت و حفظ آن عزّت، هرچه در امكان دارد تلاش نماید.
حرص، فخر به مال، تجمّلگرایى و حبّ دنیا، كه سرّ هر گناه است، غیر از كار و عمل و به تعطیل نكشاندن قوا و استعداد است؛ و بهعبارتدیگر، دنیا را براى دنیا، براى تكاثر و استكبار و استعلا به هر شكل و صورت خواستن، مذموم و ضد ارزشهاى والاى انسانى است؛ امّا دنیاخواهى براى مقاصد صحیح و هدفهاى مشروع، و خودكفایى شخصى و عمومى، ممدوح و پسندیده است.
از زهد، قناعت، توكّل، دعا، زیارت و عزادارى سیدالشهدا(علیهالسلام) و انتظار ظهور و فرج و ثواب بسیارى از دعاها و اعمال نیك و آثار توبه و سایر اینگونه اصطلاحات و اعمال مذهبى برداشتهاى نادرستى مىشود؛ و برخی بهاصطلاح روشنفكر، آنها را به مذهبىها نسبت مىدهند، هیچوقت در بین نبوده و سبب ایستایى جامعه و ركون و ركود و غرور نگشته و عرف اجتماع مذهبى همه را در جاى خود شناخته است و اگر هم افرادى دیده شوند كه این اصطلاحات را به مفهوم واقعى آنها نشناخته باشند، معدودند و روى برداشت آنها نمىتوان داورى كرد، اینها همه در نظام تربیتى اسلام جایگاه ویژه و مفهوم خاص خود را دارند.
هدف اسلام ساختن انسان الهى است، نه انسان مال و نه انسان مقام
و نه انسان ماشین و تكنولوژى و سایر مظاهر مادّى؛ هدف انسانى است كه همه اینها را بهطور صحیح و مشروع به خدمت كمال انسانى خود بگیرد كه همه مظاهر زندگى، حتى جنگ او وجهه الهى داشته باشد؛
امّا تجمّلگرایى همان است كه هركس مىتواند نظایر آن را در خانههاى شمال بعضى شهرها و تزئینات ظاهر و داخل آنها ببیند.
حاصل سخن این است كه، راهها مشخص است و عرف مسلمان معناى لفظ زهد، قناعت، حرص، تكاثر، تجمل، اسراف، تبذیر و موارد دیگر را تشخیص مىدهد و از مظاهر زندگى و خانه و ماشین و لباس و مهمانى و عزا و عروسى اشخاص، آن را كه حاصل تربیت اسلامى و محبوب خداست، یا به آن شباهت بیشتر دارد، و آن را كه به تربیت غیراسلامى و قارونمآبى و طاغوتگرایى شبیه است، مىشناسد؛ و كار و عمل و تلاش و تولید و صنعت و اختراع و كسبهاى مشروع را با تكاثرهاى قارونى و تشریفات طاغوتى اشتباه نمىكند.
البته باید پیرامون تمام این مفاهیم و جنود عقل و جهل و تعلیمات قولى و عملى پیامبر اكرم و ائمه طاهرین(علیهم السلام) و مواضع آنها در مقامات و مواجهه با جریانها و جوّهاى مختلف، همیشه تعلیموتعلّم ادامه
داشته باشد و مكتب آموختن از آن بزرگواران باز و مفتوح باشد و ما در اینجا از اطاله بحث بیش از این معذوریم.