جرج جرداق در کتاب «الامام علی بن ابیطالب صوت العداله الانسانیه» اعلامیه حقوق بشر را با عهدنامۀ امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر مقایسه کرده است، یعنی سی مادۀ اعلامیه حقوق بشر را آورده و در مقابلش فرمایشات آن حضرت را نوشته و بعد میگوید، مواد اعلامیه حقوق بشر در کلمات امیرالمؤمنین(ع) هست ولی بهتر و کاملتر و شفافتر با چهار فرق و تفاوت:
١. «اعلامیه جهانی حقوق بشر را هزاران نفر از متفکران منسوب به اکثریت یا همۀ دولتهای جهان، وضع کرده و به وجود آوردند، درصورتیکه مواد و اصول قانون اساسی علوی را بزرگ مرد واحدی به نام علی بن ابیطالب به وجود آورده است».
یعنی وقتی میخواستند اعلامیه حقوق بشر را بنویسند اول در روزنامهها مطرح کردند، حقوقدانهای مختلف اظهار نظر کردند، شش ماه، یا یک سال بحث کردند، ولی علی بن ابیطالب عهدنامه را به تنهایی نوشتند.
٢. «علی بن ابیطالب بیش از ده قرن، بر بنیانگذاران اعلامیه حقوق بشر پیشی دارد».
٣. «گردآورندگان مواد اعلامیه حقوق بشر، سراسر دنیا را دربارۀ کاری که کردند یا میخواستند بکنند، با گزاف و خودستایی، پر ساختند و تا آنجا در خودستایی پیش رفته و زیادهگویی کردند که راستی و وجدان و ذوق انسانی از آن نفرت کرد، زیرا آنان با
مظاهر غرور و خودپسندیهایشان، مردم را خسته نموده به ستوه آوردند و هزار و یک منت و هزار و یک بار گران بر دوش ملتها نهادند، درحالیکه علی بن ابیطالب بر تودهها و خدای جهانیان تواضع و فروتنی کرد...».
درحقیقت علی بن ابیطالب بر کسی منّتی نداشت، زیرا این مطالب را حق بشر میدانست و به آن عمل میکرد.
٤. «بزرگترین و بیشترین دولتهایی که در پیدایش اعلامیه حقوق بشر شریک و سهیم بودند و یا آن را به رسمیت شناختند، همانهایی هستند که حقوق انسان را از او سلب میکنند و در هر گوشه و کناری سربازان خود را برای نابودی این اعلامیه و از بین بردن این حقوق گسیل میدارند، درصورتیکه علی بن ابیطالب هر جا قدم نهاد و در هر مقامی که سخن گفت و هر بار برق شمشیرش همراه پرتو خورشید درخشیدن گرفت، پردههای استبداد را پاره کرد و ریشۀ ظلم و ستم را برکند».[2]
اول کسی که به اعلامیه حقوق بشر عمل نکرد و معتقد حقیقی نبود خودشان بودند، من در اشعاری گفتهام:
منشور سازمان ملل حرف است |
|
چون نیستش حقیقت و مبنایی |
اما علی بن ابیطالب(ع) اول کسی است که این حقوق را برای بشر قائل بود و تمام زندگی حضرت نشان میدهد که به این مطالب معتقد بود.
امیدوارم خداوند متعال به شما توفیق دهد با زندگی امیرالمؤمنین(ع) و معارفی که از حضرت صادر شده آشنا شوید، معارفی که از هیچ بشری اینقدر صادر نشده است، انسان هرچه از معارف، علوم و اخلاقیات بخواهد، در کلمات، زندگی و سیرۀ حضرت وجود دارد.
تمام امتهای اسلامی متفقند که امیرالمؤمنین(ع) یک لحظه به دنیا توجه نداشته است.
اگر سؤال کنید شخص اول در عالم اسلام در هر جهت کیست؟ امیرالمؤمنین(ع) را معرفی میکنند.
جاحظ کلامی دارد که طولانی است و در پایان میگوید:
از هرچه بپرسیم اول کسی را که میشمارند علی بن ابیطالب است.[3]
ما باید افتخار کنیم که چنین مذهبی داریم و در زیر سایۀ ولایت ائمه طاهرین^ و مخصوصاً در این زمان زیر سایۀ ولایت حضرت بقیه الله(عج) هستیم.
در نهج البلاغه و دیگر کلمات و اشعار حضرت، بشارتهای مهمی راجع به ظهور حضرت ولیّ عصر(عج) آمده است.
امیدوارم شما توفیق داشته باشید که مشمول این بشارتها و مطالبی که در این روایات است باشید اینکه فرمودند:
بهخصوص در این زمان و خصوصاً شما جوانان.
[1]. دیدار گروهی از جوانان با حضرت آیتالله العظمی صافی گلپایگانیمدظلهالعالی در تاریخ 30 فروردین 1387.
[2]. جرداق، امام علی صدای عدالت انسانی، ج3، ص١٥٠.
[3]. جاحظ، الرسائل، ص179 – 181.
[4]. صدوق، کمال الدین، ص320؛ طبرسی، اعلام الوری، ج2، ص196؛ طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص50؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ٣٦، ص ٣٨٦ – 387؛ ج52، ص122. «آنها بهحق مردمان خالص و شیعیان صادق ما و دعوتکنندگان به دین خدای بزرگ در آشکار و نهان هستند.»