1. مکان نزول آیه مودّت
اوّلاً: من نمىدانم چرا این اشكالكننده، تمام آیات سوره شورى را مكّى دانسته، و از استثنایى كه علماى بزرگ علم تفسیر، در كتابهاى تفسیر و اسبابالنزول و غیر آن كردهاند، غمض عین كرده است، یا فرصت مراجعه نداشته یا اگر مراجعه كرده، اشارهاى به آن نكرده و بهطور قاطع در موضوعى كه رأى او براى دیگران حجت نیست، اظهارنظر نموده است.
از تفاسیر شیعه مثل تفسیر بسیار معتبر مجمعالبیان، صرفنظر مىكنیم و تفاسیر اهلسنّت را در اینجا تا حدى بررسى مىنماییم:
تفسیر قرطبى[1] از قتاده و ابنعباس روایت كرده است كه این سوره مكى است، مگر چهار آیه آن كه در مدینه نازل شده، آیه: ﴿قُلْ لَا أَسْئَلُكُمْ﴾ تا آخر چهار آیه.[2]
زمخشرى در تفسیر الكشاف مىگوید: این سوره مكى است مگر آیه 23 و 24 و 25 و 27 كه مدنى است.[3]
التفسیرالواضح نیز به همین موضوع تصریح دارد.[4]
تفسیرالخازن نیز از ابنعباس روایت كرده است كه این چهار آیه كه اوّل آنها ﴿قُلْ لَا أَسْئَلُكُمْ...﴾ است، مدنى است.[5]
مراغى شیخ اسبق جامع الازهر در تفسیر خود مىگوید: سوره مكّى است، غیر از آیه 23 و 24 و 25 و 26 و 27 كه مدنى است.[6]
شوكانى در فتحالقدیر[7] از ابنعباس و قتاده روایت كرده است كه سوره مكى است، مگر این چهار آیه: ﴿قُلْ لَا أَسْئَلُكُمْ...﴾ كه مدنى است.
نیشابورى در تفسیر خود مىگوید: سوره مكى است مگر این چهار آیه.[8]
علاوهبراین، مستفاد از روایاتى كه جمعى دیگر از اهلسنّت روایت كردهاند این است كه این آیات مدنى است، و مكىبودن این سوره مورداتفاق نیست:
مانند واحدى در اسبابالنزول[9] و ابنسلامه در الناسخ و المنسوخ[10] و عبدالجلیل قارى در شرح الناسخ و المنسوخ ابن المتوج[11] و تفسیر بیضاوى[12] و تفسیر ابىالسعود[13] و تفسیر نسفى[14] و طبرى[15] و فخر رازى[16] و ابنكثیر[17] و ذخائرالعقبى[18] و حلیةالاولیاء[19] و المستدرك علی الصحیحین[20] و الدرالمنثور[21] و اسدالغابة[22] و كتابهاى دیگر.
پس موضوع مدنىبودن این آیات، به حكم آنچه در این كتابهاى معتبر نزد اهلسنّت ضبط شده، قول مسلّم و مورداعتماد و بلامعارض است؛ زیرا در برابر این قول، قول خاص به اینكه این چهار آیه مكى باشد، جز اینكه سوره شورى را بعضى مكى گفتهاند، نداریم. پس این قول بلامعارض
و مثل خاص در مقابل عام است، علاوه بر اینكه اجماع اهلبیت علیهمالسلام صحّت این قول را اثبات و عموم مكىبودن سوره را مردود مىسازد.
ثانیاً: امكان دارد آیه یا سوره مكّى باشد؛ ولى بعد از هجرت مثلاً در حجّةالوداع در مكّه نازل شده باشد.[23] چون مقصود از مكىبودن، تعیین تاریخ نزول نیست؛ بلكه غرض تعیین مكان نزول است و این مطلب را در علم معرفت آیات مدنى و مكى و كتابهایى كه در این موضوع تألیف شده، شرح دادهاند.
ثالثاً: چنانكه علماى علوم قرآن تصریح كردهاند، بعضى از آیات قرآن در مكّه نازل شده است و حكم آن مدنى است و بهعبارتدیگر مورد و مصداق آن، پس از نزول، موجود یا معلوم شده، مانند بعضى آیاتى كه در مكّه نازل شد، و در مدینه مصداق یافت. و مىگویند این نحو تقدّم و تأخّر متعدّداً واقع شده است.[24] بنابراین فرضاً این آیات
مكى باشد منافات ندارد كه مراد، مودّت ذىالقربى و عترت پیغمبر(ص) باشد.