نظام امامت در آن معانى و ابعادش كه با نظامات اسلامى یا نظام تمام اسلامى ارتباط دارد، حسن اجراى این نظامات را به عدل و حق عهدهدار است.
این نظامات عبارتاند از: نظام فكرى و اعتقادى معقول و منطقى، نظام تعادل اخلاقى، نظام متوازن اقتصادى و مالى، نظام عدل اجتماعى، نظام صحیح سیاست و اداره و حكومت، نظام معتدل ارضا و اشباع غرایز، نظام صحیح آموزشوپرورش و نظامات دیگر.
بهعبارتدیگر: نظام امامت، نظام اجراى تمام این نظامات است و شخص امام(علیه السلام) نمونه اعلا و نمایش عملى و تجسّم ظهور تمام
برنامهها و نظامات اسلامى است و اگر این عبارت كوتاه نباشد؛ همانند آینه در برابر آفتاب كه حاكى از آفتاب است، وجود امام نیز حاكى از حقیقت اسلام و معارف و نظامات اسلام است.
امامت یگانه نظامى است كه استثمار و استكبار و استعمار، و استفادههاى نامشروع را كه موجب فاصلهها و تقسیم بندىها و توزیعهاى غیرعادلانه است، از بین میبرد و قسط و عدل را برقرار میسازد و از افراط و تفریط جلوگیرى مینماید.
در این نظام، هم قوانینى كه اساس عمل است، به عدل و حق و برقرارى توازن و تعادل نظر دارد و هم حاكم و نظام حكومت و قوه مجریهاى كه اجراى این قوانین را بهعهده دارد، از طریق عدل منحرف نمیگردد.
این یكى از مشخصات و معرّف این نظام است كه استقرار آن، عدل مطلق و خیر و احسان برقرار میكند و اموال و مواد مورد نیاز، و مشاغل و مناصب را به قسط و عدل توزیع و تقسیم مینماید و غرایز فطرى و جسمى انسان را اشباع و طغیان و سركشى آنها را مهار مینماید چنانكه بعضى آیات و احادیث به همین معانى نظر دارد؛ مثل آیه:
«آنان كه وقتى ایشان را در زمین قدرت و تمكّن دهیم، نماز را برپا میدارند و زكات میدهند و امر به معروف و نهى از منكر مینمایند».
و مانند این حدیث معروف كه از حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت شده است و علماى بزرگ در شرح و تفسیر آن، تحقیقات و توضیحات مهمى بیان داشتهاند:
«خدا را با خدا و پیغمبر را با پیامبرى و اولیاى امر (امامان) را با امر به نیکی و دادگری و احسان بشناسید».
«حضرت مهدى(علیه السلام) مال را بهطور صحیح قسمت مینماید، مردى از معناى آن پرسید، پیغمبر(ص) فرمود: بهطور مساوى در بین مردم تقسیم مینماید».
نظام امامت، استضعاف را به هر صورت و شكلى كه باشد؛ خواه بهصورت استثمار صنعتى، یا استثمار سرمایهدارى، یا استثمار فردى و جمعى، و خواه به آن استعباد یا استکبار و یا استعمار بگویند، از میان برمیدارد و با هر نظام استضعافگر اعلان جنگ میدهد؛ چنانكه على(علیه السلام) میفرماید:
«فرد ذلیل و خوار نزد من عزیز است تا حقّ او را بگیرم، و قوى در نزد من ضعیف است تا حقّ ضعیف را از او بگیرم».
«عدى بن حاتم» درضمن آن سخنرانى بسیار مشهور و معروفى كه در مجلس معاویه و به درخواست و اصرار او، پیرامون شخصیت حضرت امام على(علیه السلام) ایراد كرد - كه براى هر جمله و فرازش، آنهم در چنان موقعیت حساسى، نمیتوان قیمت قائل شد - و معاویه را تحتتأثیر قرار داد، میگوید:
قوى و ضعیف هر دو در امان بودند، قوى از عدل على(علیه السلام) نمیترسید؛ چون میدانست هرگاه بخواهد او - قوى كه خلاف كرده - را كیفر و مجازات كند، از حدّ قانون تجاوز نمینماید و به هواى نفس و كینه شخصى كیفر نمیدهد، ضعیف نیز از عدل او مأیوس نمیگردید؛ چون میدانست اگر تمام اقویا و زورمندان در یك صف بایستند و یك نفر ضعیف در صف دیگر، على(علیه السلام) در كنار ضعیف میایستد و از او حمایت میكند. او حاكم و زمامدارى است كه هرگز حقّ ضعیف را وانمیگذارد و از احقاق حقّ او صرفنظر نمیكند.
[1]. حج، 41.
[2]. کلینى، الكافى، ج1، ص85؛ مجلسى، بحارالانوار، ج3، ص270؛ ج25، ص141؛ ج108، ص351.
[3]. احمدبنحنبل، مسند، ج3، ص37؛ اربلى، کشفالغمه، ج3، ص284؛ صافى گلپایگانى، منتخبالاثر، ص147.
[4]. نهجالبلاغه، خطبه 37 (ج1، ص89)؛ قمى، الاربعین، ص174؛ مجلسى، بحارالانوار، ج39، ص351. در این موضوع به نهجالبلاغه مراجعه نمایید، تا نظام عمل و ضداستضعاف امامت را بشناسید.
[5]. محدث قمى، سفینةالبحار، ج6، ص184.