آری! آنچه این رادمردان میخواستند، بهایش همان بذل آن نفوس طیّبه و جانهای پاك بود.
احیای دین، برانداختن بدعتها، اعلای كلمةالله، نجات اسلام و معالم انسانیت از خطر اضمحلال، ابطال باطل، تبدیل تفكر اموی به تفكر محمدی و اسلامی و محكومساختن حكومت مشركانة سفیانی بود كه به قول شاعر:
لَوْلَا صَوَارِمُهُمْ وَوَقْعُ نَبَالِهِمْ |
|
لَمْ یَسْمَعِ الْآذَانُ صَـوْتَ مُكَبِّرٍ[1] |
آنان با بذل جان، رضای خدا و خشنودی رسول خدا و نصرت حق و نصرت قرآن را میخریدند. آنها به رضوان خدا نظر دوخته بودند و الحق در معاملهای كه كردند آنچنان سودی بردند كه احدی از انبیا و اولیا در معامله با خدا بیشتر از این سود نبرده است.
[1]. اگر شمشیر آتشبار و تیراندازی آنان نبود گوشها هرگز صدای تكبیرگویی را نمیشنیدند.