یکی از مصالح غیبت، انتظار کمال استعداد بشر و آمادگی فکری او برای ظهور آن حضرت است زیرا روش و سیره آن حضرت مبنی بر رعایت امور ظاهری و حکم به ظواهر نیست بلکه مبنی بر رعایت حقایق و حکم به واقعیّات و ترک تقیّه و مسامحه نکردن در امور دینی و احقاق حقوق و ردِّ مظالم و برقراری عدالت واقعی و اجرای تمام احکام اسلامی است.
آنچه را که دشمنان اسلام و مخالفان اصلاحات و سیاستمداران ریاستطلب سازمان دادهاند، باطل و خراب میکند و آنچه را که از احکام اسلام متروک و ضایع کردهاند، همه را اجرا و زنده میسازد و اسلامی را که جدّش پیغمبر اعظم(ص) آورده و در اثر مظالم صاحبان نفوذ و زمامداران خودسر و دنیاطلبان، مهجور و از رسمیّت افتاده، از نو رسمیّت جهانی میدهد و خلق را به همان دعوتِ اسلام و قرآن باز میگرداند. از عُمّال و صاحبمنصبان و متصدّیان و مصادر امور مردم بهشدّت مؤاخذه مینماید و با اهل معصیت و ستم هیچگونه سازش و مداهنهای ننماید و حکومت جهانی اسلام را تشکیل دهد.
معلوم است که انجام این برنامه و این انقلاب همهجانبه محتاج به ترقّی بشر در ناحیه علوم و معارف و فکر و اخلاق و آمادگی جامعه
برای پذیرش و استقبال از این نهضت و لیاقت زمامداری آن رهبر عظیمالشّأن میباشد. باید اصحاب خاصّ که در یاری آن حضرت ثابتقدم و در معرفت و بصیرت کامل باشند، به عدد معیّن در احادیث پیدا شوند و مزاج جهان آماده چنان ظهوری بشود و جامعه بشر و ملّتها بفهمند که هیئتهای حاکم در رژیمهای گوناگون از عهده اداره امور بر نمیآیند، و مکتبهای سیاسی و اقتصادی مختلف دردی را درمان نمیکنند و اجتماعات و کنفرانسها و سازمانهای بینالمللی و طرحها و کوششهای آنها بهعنوان حفظ حقوق بشر نقشی را ایفا نخواهند کرد و در اصلاحات از تمام این طرحها که امروز و فردا مطرح میشود مأیوس شوند و فساد و طغیان شهوات و ظلم و ستم همه را در رنج و فشار گذارد همانطور که در روایات است بیعفّتی و فحشا بهقدری رواج پیدا کند که در کنار خیابانها و ملأعام زن و مرد علناً مانند حیوانات از ارتکاب آن شرم نکنند و حیا و آزرم آنها از میان برود.
چنانچه میبینیم طرحهایی که داده میشود و پیریزیهایی که میکنند، در مسیر مخالف تمدّن واقعی و مروّجِ ظلم و فساد و سبب اضطراب و نگرانی و عقدههای روحی و ارتداد و ارتجاع است و بیشتر به تأمین جنبههای حیوانی و جسمی توجّه میشود و به جنبههای انسانی و روحی اعتنا ندارند.
وقتی اوضاع و احوال اینگونه شد و از تمدّن (منهای انسانیّت) کنونی همه به ستوه آمدند و تاریکی جهان را فرا گرفت ظهور یک رجل الهی و پرتو عنایات غیبی با حسن استقبال مواجه میشود و تاریکیها از هم شکافته و به تشنگان جام حقیقت و عدالت، آب زلال معرفت و سعادت میدهد و در کالبد این بشر دلمرده، روح نو میدمد که:
«بدانید که خداوند زمین را بعد از مردن، زنده میگرداند».
در این شرایط، پذیرش جامعه از ندای روحانی یک منادی آسمانی بینظیر خواهد بود زیرا در شدّت تاریکی، درخشندگی نور ظاهرتر و ارج و اثر آن آشکارتر است.
ولی اگر شرایط و اوضاع و احوال مساعد نباشد و تأخیری که در ظهور آن حضرت، حکمت الهی اقتضای آن را دارد واقع نشود نتایج و فوایدی که از این ظهور منظور است حاصل نمیگردد.
پس باید این ظهور تا وقت معلوم به تأخیر افتد و در هنگامی که شرایط آن حاصل و حکمت الهی مقتضی شد و منادی آسمانی آن را اعلام کرد، انجام شود و کسی از وقت آن اطّلاع ندارد و هرکس، وقتی برای آن معیّن کند، دروغ گفته است.
از حضرت امامصادق(علیهالسلام) روایت است که فرمود:
«از برای ظهور، وقتی نیست برای آنکه مانند روز قیامت علم آن در نزد خداست».
تا اینکه فرمود:
«برای ظهور مهدی ما کسی وقتی معیّن نکند، مگر آنکس که خود را شریک در علم خدا بداند و مدّعی باشد که خدا او را بر سرّ خودش آگاه کرده است».[2]