يكشنبه: 9/ارد/1403 (الأحد: 19/شوال/1445)

امّا طول عمر حضرت ولیّ عصر(علیه‌السلام)

ما می‌گوییم اصلاً طول عمر ایشان اگر چند هزار سال دیگر و بلکه بیشتر نیز بر آن افزوده شود نباید مورد حرف و محلّ شبهه باشد؛ زیرا امکان ذاتی و امکان وقوعی طول عمر ثابت و مسلّم است، حال ما چه امکان طبیعی طول عمر و وقوع آن را ثابت کنیم (چنانچه ثابت است) و چه امکان آن را ثابت ندانیم و عمر طولانی را یک امر خارق‌العادّه و معجزه بشماریم، در مورد طول عمر ایشان اگر ایمان به خدا و قدرت و توانایی و صحّت نبوّت داریم نباید تردید کنیم.

مسئله طول عمر آن حضرت مسئله‌ای است که صدها حدیث بر آن دلالت دارد و مشیّت ازلی الهی بر آن تعلّق گرفته است.

هرکس خدا را قادر و توانا می‌شناسد، باید آن را باور کند و هرکس - العیاذ بالله- خدا را عاجز می‌شمارد و عجز را نقص و از صفات سلبیه حقّ نمی‌داند، هرچه دلش می‌خواهد بگوید؛ امّا می‌گوییم عجز، نقص است و ناقص، محتاج است و محتاج واجب‌الوجود نمی‌باشد.

 

حضرت صاحب‌الامر‌(علیه‌السلام) را در این دوران عمر طولانی مکرّر مردمان بزرگ که از صفای باطن و استعداد خاصّ بهره‌مند بوده‌اند، زیارت و مشرّف به ملاقات و نعمت دیدارش شده‌اند.

در این موضوع سخن از امکان طول عمر و عدم امکان بی‌مورد است و به نظر ما اصلاً از ابتدا بی‌جهت جواب این سؤال را در مباحث راجع به طول عمر آن حضرت وارد کرده‌اند.

آنکه فرضاً می‌گوید طول عمر محال عقلی است و عقلاً امکان‌ناپذیر است، یا می‌گوید محال طبیعی است، باید برهان و دلیل بیاورد، مع‌ذلک ما ثابت کردیم که عمر بسیار طولانی نه محال عقلی و ذاتی است و نه استحاله وقوعی در آن فرض می‌شود و نه محال طبیعی است.

باز می‌گوییم: ما آنچه را از گفتار دانشمندان و نتایج کاوش‌ها و آزمایش‌های علمی علمای غرب نقل کردیم برای روشن‌ شدن ذهن بعضی از صاحبان افکار سطحی و افراد کم‌اطّلاع بود که بدانند امکان طبیعی طول عمر مورد قبول علمای بزرگ شرق و غرب است.

امّا در مورد طول عمر امام‌زمان‌(علیه‌السلام) فرضاً هم امکان طبیعی طول عمر ثابت نباشد، تکیه ما بر قدرت خدا و اراده باری‌تعالی است و از اینکه طول عمر آن حضرت خارق‌العادّه هم باشد، هیچ شبهه‌ای را وارد نمی‌دانیم؛ زیرا مسئله خارق عادات و ایمان به معجزه، اساس قبول و پذیرش نبوّت است.

 

تمام معجزات پیغمبران امور خارق‌العادّه است و این کسانی که در این موضوع استبعاد می‌کنند، در مورد معجزات حرفی ندارند و تسلیم هستند. چه فرق می‌کند، احیای موتی و زنده ‌کردن مردگان و تبدیل عصا به ثعبان و پیدایش ناقه از سنگ و نزول مائده از آسمان و سخن‌ گفتن کودک در گهواره و ولادت عیسی‌(علیه‌السلام) بدون پدر با عمر بسیار طولانی.

اگر امکان طبیعی طول عمر را علم تصدیق می‌کند، امکان طبیعی بعضی از معجزات را تصدیق نکرده است پس چگونه در آن شکّ می‌کنیم بااینکه این را قبول داریم.

ما می‌گوییم به هر حساب که باشد، ایراد یا استبعاد طول عمر حضرت قائم آل محمد‌(علیه‌السلام) بی‌وجه است و اگر تمام عُقلا جمع شوند و بخواهند در ایراد به طول عمر آن حضرت یک سخن خردپسند و دلیل معقولی درست کنند ممکن نیست.

خدا فرموده و پیغمبر خبر داده و ائمّه طاهرین(علیهم‌السلام) هم مژده داده‌اند که حضرت حجّت عصر، فرزند حضرت امام حسن عسکری‌(علیه‌السلام) همان کسی که در بامداد روز نیمه شعبان سال 255 عالم را به نور جمال خود منوّر ساخت، بعد از غیبت بسیار طولانی که مردم در امر آن

 

حضرت در حیرت و سرگردانی واقع می‌شوند و اکثراً به شکّ و تردید می‌افتند و عالم پر از ظلم و جور و فشار و ناراحتی و فساد و انواع نگرانی‌ها می‌شود ظهور می‌فرماید و جهان را پر از عدل و داد می‌کند و در دنیا یک حکومت جهانی تشکیل می‌دهد و قانون واحد اسلام را همه‌جا اجرا می‌سازد و در سراسر عالَم عدالت اجتماعی را بر اساس تعالیم قرآن برقرار می‌نماید.

بااینکه این بشارت‌ها قطعی و مسلّم و متواتر است، خداوند هم بر هر کار قادر و توانا است دیگر جای شبهه و شکّ و تردید نیست.

این استبعادات طول عمر و سرّ غیبت همه از وساوس شیطان است و چنانچه توضیح داده شد به هر نحو که در طول عمر نظر بدهیم، استبعاد طول عمر حضرت صاحب‌الزّمان‌(علیه‌السلام) صحیح نیست. علم و عقل و نقل و قرآن و احادیث و کتاب‌های دینی ملل دیگر و آرا و نظر دانشمندان قدیم و جدید و تجربه، همه پشتیبان و مؤیّد عقیده ما می‌باشند.

موضوع: 
نويسنده: