دوشنبه: 10/ارد/1403 (الاثنين: 20/شوال/1445)

تأثیر عقیده به ظهور مهدی‌(علیه‌السلام) در اخلاق

طنطاوی مصری در تفسیر خود راجع به قرب ساعت «قیامت» و ظهور مهدی(علیه‌السلام)، سخنان ابن‌خلدون مغربی را نقل کرده و این دو موضوع را سبب ضعف عزائم و ایراث سستی و تفرقه و اختلاف پنداشته و به علمای اسلام، نسبت غفلت بلکه تلویحاً آنها را به جهل و ضلالت نسبت داده است.

راجع به تفرقه و اختلاف در مقاله «عقیده به ظهور مهدی و قیام مدّعیان مهدویّت» توضیح داده شد که تمام عناوین و حقایق مورد دستبرد و سوء تعبیر صاحبان اغراض فاسد گردیده و حتّی مفهوم یگانگی و وحدت ملّی و دینی هم وسیله تفرقه شده و به نام تحصیل اتّحاد، بسا اختلاف به ‌وجود آمده و به اسم حفظ وحدت، تفرقه ایجاد و مرتکب تجاوزات ننگین می‌گردند. امّا این سوءاستفاده‌ها زیانی به حسن اتّحاد و لزوم آن نمی‌زند.

ایمان به ظهور مهدی‌(علیه‌السلام) هم مثل سایر عقاید اسلامی باید قدر مشترک و وسیله اتّحاد باشد. شما مقصّر هستید؛ زیرا موضوعی را که امّت بر آن اتّحاد و اتّفاق دارند و اعتبار مدارک و مآخذ آن از بسیاری از عقاید و مسائل اسلامی قوی‌تر است انکار می‌کنید و اختلاف و تفرقه ایجاد می‌نمایید.

 

امّا راجع به قرب ساعت؛ اوّلاً، ایمان به اقتراب و نزدیکی قیامت مدلول و منطوق آیات محکم و صریح قرآن مجید است.

ثانیاً، این ایمان به‌هیچ‌وجه علّت ضعف و سستی نمی‌شود، بلکه سبب قوّت تصمیم و اهتمام در انجام تکلیف و خلوص نیّت و تهذیب اخلاق و وسیله انذار و ترغیب به کارهای خیر و اعمال صالح است.

شما چون در ردّ و قبول حقایق، به غلط نتایج مادّی را میزان قرار داده‌اید، می‌خواهید خبر اقتراب ساعت هم مستقیماً سبب فتح کشورها و دعوت به اختراع و پیشرفت امور صناعی و مادّی باشد و از تأثیر معنوی و اخلاقی و رابطه آن با سازمان صحیح اجتماعی و مدینه فاضله‌ای که منظور اسلام است غفلت دارید و فراموش کرده‌اید که دعوت انبیا و تعلیم‌وتربیت آنها بر اساس ایمان به مبدأ و معاد است.

مسلمانان با این ایمان به مبدأ و معاد و اقتراب ساعت کشورهای بزرگ را فتح کردند و پرچم اسلام را در دورترین نقاط به اهتزاز در آوردند و اعلان آزادی انسان‌ها را در جهان انتشار دادند.

با این ایمان، جهانیان را به علم و دانش و تفکّر و تحقیق و کنجکاوی و ترقّی علمی و صناعی دعوت کردند، عَلَم‌دار علم و تمدّن شدند و در هر رشته از علوم تجربی بزرگ‌ترین دانشمندان را به دنیا تحویل دادند.

 

راجع به تعیین وقت قیام و قیامت هم که می‌گویید: سبب انحراف و گمراهی شده و فلان صوفی حقّه‌باز سنّی، وقتی برای آن معیّن کرده و گله از برادران صوفی سنّی خود کرده‌اید، البتّه حقّ دارید، ولی اگر کسی این سخنان را باور کرد گناهش به گردن شما رهبران اهل‌سنّت است که افکار را روشن نمی‌کنید و مسلمانان را به معارف قرآن راجع به مبدأ و معاد آشنا نساخته‌اید.

قرآن صریحاً علم قیام ساعت را مخصوص خدا دانسته و ما معتقدیم که کسی از آن آگاه نیست و هرکس برای آن وقتی معیّن کند، دروغ‌گو و راهزن است و اکثریّت بلکه قاطبه عوامّ مسلمان از سنّی و شیعه تا چه رسد خواصّ و علما می‌دانند که کسی از تاریخ قیام ساعت خبر ندارد و علم آن نزد خداوند متعال است:

﴿إِنَّ اللّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ﴾.[1]

حال اگر نادانی در این موضوع اظهار علم کند، نه پذیرفته می‌شود و نه کسی به آن اعتنا می‌کند. اینها سبب ضعف و سستی مسلمانان نیست، سبب ضعف، کتمان حقایق و سیاست‌های سوء زمامداران و منحرف‌ کردن جامعه از برنامه‌های روشن اسلامی است.

ایمان به ظهور مهدی‌(علیه‌السلام) نیز مانند قیام ساعت و اقتراب قیامت سبب

 

ضعف و شکست روحیّه و سستی در انجام تکالیف نیست. هیچ‌کس نگفته چون مهدی‌(علیه‌السلام) ظهور می‌کند تکالیف ساقط و مسلمانان در برابر کفّار و حملات آنها تکلیفی ندارند و باید دست روی دست بگذارند.

هیچ‌‌کس نگفته آیه:

﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةِ ...﴾ ؛[2]

و آیات راجع به امر به معروف و نهی از منکر و دعوت به خیر و دفاع از اسلام و وظایف اجتماعی و سیاسی را نباید اجرا کرد.

کسی نگفته است: ایمان به ظهور مهدی‌(علیه‌السلام) برای افراد سست‌عنصر و ضعیف‌الاراده و بهانه‌جو و کسانی که ظلم و استعمار اجانب را در بلاد اسلام و خانه و وطن خود تحمّل کرده‌اند عذر است.

هرگز در یک خبر و روایت نرسیده که کارها را به آینده و ظهور مهدی‌(علیه‌السلام) واگذارید، بلکه به‌عکس مسلمانان در اخبار و احادیث به صبر و ثبات و کوشش و استقامت و شدّت تمسّک به تعلیمات و برنامه‌های قرآن تشویق شده‌اند.

همان‌طور که پیغمبر اعظم‌(ص) و مجاهد اوّل اسلام علی‌(علیه‌السلام) و صحابه والامقام به انتظار ظهور مهدی(عج)، خانه‌نشینی و کناره‌گیری

 

اختیار نکردند و برای اِعلای کلمه اسلام آنی فارغ نبودند و از هیچ فداکاری و جانبازی خودداری نکردند، امروز هم مسلمانان همان وظایف را عهده‌دار و همان مسئولیّت‌ها را دارند.

ایمان به ظهور مهدی‌(علیه‌السلام) و امام وقت نیز مؤیّد همین احساس مسئولیّت است.

ایمان به ظهور مهدی‌(علیه‌السلام) موجب تهذیب اخلاق و ورع و پارسایی و بیداری ضمیر است.

ایمان به ظهور مهدی‌(علیه‌السلام) با واگذاری امور به آینده و گوشه‌گیری و انزوا و امروز و فردا کردن و قبول تسلّط کفّار و اشرار و خودداری از ترقّی صناعی و علمی و ترک اصلاحات اجتماعی سازگار نیست.

ایمان به ظهور مهدی‌(علیه‌السلام) سبب رشد فکر و مانع از ضعف و ناامیدی و بدبینی به آینده است.

ایمان به ظهور مهدی‌(علیه‌السلام) همان نتیجه و فایده را دارد که آیات شریفه‌ای مثل:

﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُوُنَ﴾؛[3]

«البتّه ما قرآن را بر تو نازل کردیم و خود نیز آن را محفوظ خواهیم داشت».

 

و آیه:

﴿یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ ...﴾ ؛[4]

«کافران می‌خواهند نور خدا را با گفتار باطل و طعن مسخره خاموش کنند...».

و آیه:

﴿وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ اْلأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنَینِ﴾؛[5]

«شما مسلمانان نه هرگز (در کار دین) سستی کنید و (نه از فوت غنیمت و متاع دنیا) اندوهناک باشید زیرا شما فاتح و پیروزمندترین و بلندترین ملل دنیا هستید اگر در ایمان ثابت و استوار باشید».

دارند.

همان‌طور که مفاد این آیات فتور و سستی و شانه از زیر بار مسئولیّت خالی ‌کردن نیست، ظهور مهدی‌(علیه‌السلام) و غلبه آن حضرت و حکومت جهانی او نیز سبب سستی و جواز مسامحه در انجام تکالیف نیست.

همان‌طور که مسلمانان صدر اسلام از این آیات و بشارت‌های

 

پیغمبر‌(ص) به فتوحات آینده و کشورگشایی‌های مسلمین، نفهمیدند که باید در خانه به انتظار آینده نشست و تماشاچی صحنه‌های شکست مسلمانان و عقب ‌ماندن آنها از کفّار در علم و صنعت و اسباب قوّه و قدرت گردند و به گفتن اینکه خدا حافظ است و خدا وعده نصرت داده و خدا نمی‌گذارد نورش خاموش شود اکتفا نمی‌کردند؛ کسانی هم که به ظهور حضرت مهدی‌(علیه‌السلام) ایمان دارند خصوصاً اگر روایات و احادیثی را که از طرق شیعه روایت شده خوانده باشند، باید در اطاعت اوامر خدا و انجام تکالیف شرعی از دیگران کوشاتر و غیرت و همّت و اهتمام آنها در حفظ نوامیس شرع و حمایت از قرآن و احکام و دفاع از حریم اسلام و مجد و عظمت مسلمین بیشتر باشد.

 


[1]. لقمان، 34.

[2]. انفال، 60. «برای مقابله با دشمنان هرچه در توان دارید (از نیرو و اسب‌های ورزیده) آماده سازید ...».

[3]. حجر، 9.

[4]. صف، 8.

[5]. آل‌عمران، 139.

موضوع: 
نويسنده: