«بگو من از شما اجر رسالت نمیخواهم، جز مودّت و دوستی خویشاوندانم».
یكی از آیات قرآن مجید كه از آن عظمت مقام امامحسین(علیهالسلام) استفاده میشود این آیه كریمه است.
احمد بن حنبل در مسند،[2] و ابونعیم حافظ،[3] ثعلبی،[4] طبرانی،[5] حاكم نیشابوری،[6]
فخر رازی،[7] شبراوی،[8] ابنحجر هیتمی،[9] زمخشری،[10] ابنمنذر،[11] ابنابیحاتم،[12] ابنمردویه،[13] سیوطی[14] و گروهی دیگر از علمای اهلسنّت از ابنعبّاس روایت كردهاند: آنگاه كه آیه ﴿قُلْ لَا أَسْئَلُكُمْ…﴾[15] نازل شد، گفتند: ای پیامبر خدا كیستند این خویشاوندان تو، كه واجب گردیده بر ما مودّت و دوستی آنان؟
فرمود: «علی و فاطمه و دو پسر آنها».[16]
و این معنا را شیخ شمسالدّین ابنالعربی به نظم در آورده است:
رَأَیْتُ وِلائی آلَ طه فَرِیضَةً |
|
عَلَی رَغْمِ أَهْلِ الْبُعْدِ یُورِثُنِی القُرْبا |
محبّت خود را نسبت به آل طه (اهلبیت پیغمبر) فریضه و واجب میدانم برخلاف کسانی كه از اهلبیت دورند، این عمل مرا به خدا نزدیك میكند؛ پس آن پیامبر(ص) فرستادهشدة برای هدایت مردم، جهت تبلیغ خود اجری نخواست جز دوستی خاندانش.
و شافعی هم گفته است:
یَا أَهْلَ بَیْتِ رَسُولِ اللهِ حُبُّكُمُ |
|
فَرْضٌ مِنَ الله فِی الْقُرْآنِ أَنْزَلَه |
ای خاندان پیامبر! محبّت شما فریضهای است كه خداوند در قرآن آن را نازل كرده است، همینقدر در عظمت مقام و ارزش شما بس كه اگر كسی (در نماز) بر شما صلوات نفرستد، نمازش باطل است.
[1]. شوری، 23.
[2]. احمد بن حنبل، مسند، ج1، ص229، 286؛ ر.ک: ابنبطریق، خصائص الوحیالمبین، ص109.
[3]. ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج3، ص201.
[4]. ثعلبی، تفسیر، ج8، ص310.
[5]. طبرانی، المعجمالکبیر، ج3، ص47؛ ج11، ص351.
[6]. حاکم نیشابوری، المستدرک، ج2، ص444.
[7]. فخررازی، التّفسیرالکبیر، ج27، ص166.
.[8] شبراوی، الاتحاف، ص43.
[9]. ابنحجر هیتمی، الصّواعقالمحرقه، ص170.
[10]. زمخشری، الکشّاف، ج3، ص467.
.[11] ر.ک: امینی، الغدیر، ج2، ص307.
.[12] ابنابیحاتم، تفسیر، ج10، ص3276.
.[13] ابنمردویه اصفهانی، مناقب علی بن ابیطالب(علیهالسلام)، ص316.
[14]. سیوطی، احیاءالمیّت بفضائل اهلالبیت، ص20، ح2؛ همو، الدرالمنثور، ج6، ص7.
[15]. شوری، 23.
[16]. ابنبطریق، خصائص الوحیالمبین، ص109 ـ 111؛ همو، عمدة عیون صحاحالاخبار، ص47 ـ 50؛ سیوطی، الأكلیل، ص191؛ امینی، الغدیر، ج2، ص307.
[17]. ابنحجر هیتمی، الصّواعقالمحرقه، ص170؛ صبان، اسعافالرّاغبین، ص106.
[18]. زرندی، نظم دررالسّمطین، ص18؛ ابنحجر هیتمی، الصّواعقالمحرقه، ص228؛ شبراوی، الاتحاف، ص83؛ صبّان، اسعافالراغبین، ص108.