س311. در حدود 4 سال پیش در یک نزاع دستهجمعی جوان 19 ساله و مجرّدم کشته شد و پس از مدّتی قاتل اقرار به قتل نموده و از طرف دادگستری حکم قصاص ایشان صادر شد. بر اثر مراجعات پیدرپی مردم روستا و شهر و خانوادههای منسوب به قاتلین و حضور مکرّر روحانیت معظم تصمیم بر این گرفتم که ایشان را مورد عفو و بخشش قرار دهم اما به شرط اینکه کلیه خانوادههایی که به نحوی از انحاء در این قتل مشارکت کرده بودند کلاً از آن روستا خارج شده و کلیه املاک اعم از منازل، باغها و زمینها را به نام اینجانب سند بزنند و دیگر به آن روستا بر نگردند تا خدای ناکرده بار دیگر حادثه دلخراشی را نیافرینند و سرانجام در آخرین مراحل حکم قصاص، خانوادههای قاتل به این شرط ترتیب اثر داده و کلیه اموال خود را سند زده و با رضایت در محکمه دادگاه به اینجانب انتقال دادند. حال لطفاً به این سؤالات پاسخ دهید:
1. آیا میتوانیم در این املاک دخل و تصرّف کنیم؟
2. چه کسانی از این اموال از طرف آن جوان عزیز ارث میبرند؟
3. آیا بعد از رضایت، خانوادههای قاتل میتوانند ادّعا کنند که ما راضی نبودیم در حالی که کلیه مراحل قانونی آن ثبت شده است؟
4. چه کسانی میتوانند از ثمرات باغها و زمینها و خانهها استفاده کنند؟
5. آیا ورثه مقتول میتوانند قسمتهایی از خانه ها، باغها و زمینها را وقف شرعی و قانونی امورات خیریه نظیر خانه عالم، کتابخانه، مسجد، حمّام، درمانگاه و دیگر مصارف خیریه بنمایند؟ حکم نماز خواندن در این املاک چگونه است؟
ج1و2و3و4و5. از قضیه شخصیه اطلاع ندارم. به طور کلّی در فرض سؤال چنانچه خانوادههای مذکور با رضایت خود و بهمنظور عدم قصاص، اقدام به نقل املاک خود نموده باشند، ملک متعلّق به ورثه مقتول است و پدر و مادر میتوانند در آنها تصرّف نمایند و (بستگان قاتل) بعداً نمیتوانند املاک را پس بگیرند و ثمرات باغها نیز متعلّق به ورثه او است که پدر و مادر او باشند و هرگونه تصرّفی در آنها؛ چه صرف در امور زندگی شخصی و چه در امور خیر جایز است و نماز در آن املاک نیز صحیح است. والله العالم
س312. در صورتی که جانی محکوم به قصاص باشد ولی محکوم به حبس نباشد و از طرفی برای اجرای قصاص اولیای دم حاضر یا قادر به پرداخت فاضل دیه نیستند:
1. آیا میتوان اولیای دم را مجبور به أخذ دیه کرد؟
ج. در فرض سؤال تا اولیای دم فاضل دیه را نپردازند، حقّ قصاص ندارند و نمیشود آنها را مجبور به أخذ دیه نمود. والله العالم
2. آیا محبوس کردن جانی برای مدّت طولانی (در مواردی چندین سال) جایز است؟
ج. جایز نیست. والله العالم
3. آیا میتوان فاضل دیه را از بیتالمال پرداخت و حکم را جاری کرد؟
4. در صورتی که پرداخت آن از بیتالمال مقدور نباشد، وظیفه چیست؟
ج 3 و4. فاضل دیه را نمیتوان از بیتالمال پرداخت کرد. والله العالم
س313. در مواردی که اولیای دم مجهول باشند:
1. آیا حبس کردن تا زمانی که اولیا معلوم شوند (حتی اگر سالها به طول انجامد) جایز است؟
ج. جایز نیست. والله العالم
2. در صورتی که دستور مصالحه به دیه از طرف حاکم صادر شده باشد ولی جانی قادر به پرداخت دیه نیست، وظیفه چیست؟
ج. در صورت عدم تمکّن مهلت داده میشود تا متمکّن بشود. والله العالم
س314. در مواردی که پس از ارتکاب قتل، قاتل محبوس میشود ولی اولیای دم جهت تعیین تکلیف مراجعه نمیکنند:
1. آیا پس از اتمام ضربالأجل و عدم مراجعه اولیای دم میتوان جانی را آزاد کرد؟
ج. در فرض سؤال، جانی آزاد میشود. والله العالم
2. در صورتی که اولیای دم به عللی تا مدّت طولانی (مثلاً چند ماه یا چند سال) از مراجعه به دادگاه معذور باشند، آیا حبس کردن جانی در این مدّت جایز است؟
ج. جایز نیست. والله العالم
س315. در مواردی که اولیای دم تقاضای صلح به دیه کردهاند ولی قاتل قادر یا حاضر به پرداخت دیه نیست، آیا حبس کردن جانی تا مدّت طولانی (مثلاً چندین سال) جایز است؟ (در صورتی که برای آزاد کردن جانی وثیقه معتبر نباشد.)
ج. در مورد قصاص، تقاضای صلح از طرف اولیای دم، مجوّز حبس جانی نیست. والله العالم
س316. آیا قصاص عضو یا قصاص نفس نسبت به موارد فوق یکسان است؟
ج. فرقی بین آنها در جهت مورد سؤال به نظر نمیرسد. والله العالم
س317. به طور کلّی در موارد مشابه فوق که حکم شرعی قصاص است، آیا مجوّز شرعی برای حبس وجود دارد؟ در صورت جواز تا چه مدّتی جایز است؟
ج. در موارد قصاص، حبس وجهی ندارد. والله العالم
س318. در صورتی که اولیای دم بالغ نباشند:
1. بعضی اولیاء بالغ و بعضی غیر بالغ و بالغین درخواست قصاص کنند. برای اجرای قصاص، آیا باید تا زمان بلوغ سایرین صبر کرد؟
ج. در فرض سؤال، هریک از بالغین بدون اذن از بقیه اولیای دم میتوانند قصاص کنند لکن باید متعهّد شوند که حقّ صغیر را رعایت کنند به این معنی که اگر بعد از کبیر شدن راضی به قصاص نشدند و دیه خواستند سهم آنها را بدهند و اگر عفو کردند، سهم دیه آنها را به وارث قاتل بدهند. والله العالم
2. در صورتی که همه اولیای دم غیر بالغ باشند، آیا تا زمان بلوغ آنها باید صبر کرد؟ آیا حبس کردن قاتل در این فاصله شرعاً مجاز است؟
ج. باید تا زمان بلوغ آنها صبرکرد تا معلوم شود که قصاص میکنند یا عفو مینمایند ویا به أخذ دیه راضی میشوند و حبس لازم نیست. والله العالم
3. در صورتی که اولیاء (بالغ) مصالحه به دیه کنند، نسبت به سهم غیر بالغ وظیفه چیست؟ آیا باید منتظر بلوغ ماند؟ آیا سهم او از دیه را میتوان گرفت و قاتل را آزاد کرد؟ در فرض اخیر، آیا پس از بلوغ حقّ مطالبه قصاص محفوظ است یا خیر؟
ج. حقّ قصاص برای صغار محفوظ است تا پس از بلوغ تکلیف روشن شود. والله العالم
س319. اگر ولی دم صغیر باشد و امر بهگونهای باشد که چنانچه ولی قهری بخواهد صبر کند تا ولی دم بالغ شده و خود تصمیم بگیرد، موجب تفویت مصالح مهم از وی میشود مثل اینکه قاتل پیرمردی 80 ساله و ولی دم پسری 2 ساله باشد که اگر بخواهند صبر کنند تا وی بالغ گردد به احتمال زیاد قاتل میمیرد و حق ولی دم نسبت به قصاص و دیه از بین میرود؛ بفرمایید آیا در چنین صورتی ولی قهری میتواند از طرف مولیعلیه؛
1. تقاضای قصاص نماید؟
2. بر أخذ دیه مصالحه نماید؟
3. بر أخذ کمتر از دیه مصالحه نماید؟
4. قاتل را عفو نماید؟
ج. در فرض سؤال، ولی قهری میتواند به أخذ دیه مصالحه نماید. و الله العالم
س320. در صورتی که اولیای دم تقاضای دیه کرده باشند، آیا قبل از دریافت آن میتوانند از نظر خود رجوع و تقاضای قصاص کنند؟ بعد از وصول دیه و عودت آن چطور؟
ج. حقّ مطالبه دیه در صورت رضایت و موافقت جانی است و اگر جانی حاضر برای قصاص باشد اولیای دم حقّ مطالبه دیه ندارند. بنابراین اگر خود جانی به پرداخت دیه حاضر شد و ولی دم هم قبول کرد بعد از دریافت دیه، ولی دم حقّ مطالبه قصاص ندارد و امّا قبل از دریافت دیه، میتواند تقاضای قصاص کند. والله العالم
س321. اگر اولیای دم تقاضای قصاص کردند، آیا تا قبل از اجرای حکم فقط میتوانند عفو کنند یا امکان مطالبه دیه نیز وجود دارد؟ آیا در این حالت با طلب چیزی زاید بر دیه میتوانند با وی مصالحه و قصاص را متوقف کنند؟
ج. در فرض سؤال، میتوانند عفو کنند و میتوانند در صورت موافقت جانی، دیه یا زاید بر آن بگیرند. والله العالم
س322. با توجه به نیاز مبرم برخی افراد برای دریافت اعضای بدن، به نظر شما آیا در مواردی که شرع مقدّس و قانون نوع اعدام را مشخص نکرده است این کار که برداشتن عضو (مثل قلب، کلیه، ریه، کبد و...) پس از بیهوشی محکوم منجرّ به فوت وی خواهد شد و نوعی اعدام تلقّی میشود، چه حکمی دارد؟
ج. در فرض سؤال، برداشتن اعضای شخص مذکور جایز نیست. والله العالم
س323. این حکم در مورد محکومین قصاص در صورت رضایت اولیای دم، چه حکمی دارد؟ در مورد محکومین به قصاص، آیا قاضی یا حاکم شرع میتواند در صورت رضایت اولیای دم کیفر محکوم را موکول به اهدای عضوی برای نجات مسلمانان از بیماری یا مرگ نماید؟ در مورد محکومین به قصاص عضو، حکم فوق چگونه است؟
ج. نمیتواند. والله العالم
س324. مشاهده میشود بعضی از اولیای دم متّهمی را که محکم به قصاص نفس است و حکم او قطعیت یافته است برای ماههای طولانی و بعضاً سالیان دراز بلاتکلیف در زندان نگاه داشته و با این تمهید، موجبات زجر و شکنجه روحی و فکری متّهم و خانواده وی را فراهم مینمایند و پس از چندین سال تازه با استفاده از حقّ خود محکومعلیه را قصاص نموده و حکم را جاری مینمایند. حال این سؤال مطرح است که:
1. مگر نه اینکه طبق نصّ صریح قرآن و قوانین شرع مقدّس، نفس در برابر نفس میباشد. پس این سالیان طولانی زجر و شکنجه اضافی از نظر منطقی و شرعی به چه حساب و عدالتی به متّهم مزبور تحمیل شده است؟
2. اولیای دم برای چه مدّت و تا چند سال میتوانند اجرای قصاص را معوّق و متّهم را در اضطراب و دلهره اجرای قصاص معطّل نمایند و تکلیف قضات و مجریان قانون در اینگونه موارد چیست؟
ج1و2. در مورد قصاص بعد از ثبوت جرم، ولی دم میتواند تقاضای قصاص کند و جانی قصاص شود و امّا تقاضای حبس جانی از طرف ولی دم پس از ثبوت جرم، پذیرفته نیست. والله العالم
س325. الف: چنانچه به ادلّه ذیل، حکم قصاص در مورد شخص محکوم اجرا نشده باشد، آیا میتوان وی را تا زمان اجرای حکم ـ هرچند در مدّت زمان طولانی ـ در حبس نگه داشت:
1. اولیای دم به دلیل فقر مالی یا دلایل دیگر از پرداخت فاضل دیه خودداری میکنند. (لازم به ذکر است در مواردی از این بند، اجرای حکم از نظر اجتماعی و سیاسی ضروری میباشد.)
2. عدم تأمین سهم اولیای صغیر مقتول از طرف اولیای خواهان قصاص.
3. عفو برخی از اولیای دم و عدم پرداخت سهم آنان به محکومعلیه از سوی اولیای خواهان قصاص.
4. عدم شناسایی اولیای دم یا عدم دسترسی به آنان و دستور حاکم شرع مبنی بر أخذ دیه از قاتل و ناتوانی وی از پرداخت دیه.
5. مصالحه به دیه و عدم توانایی پرداخت دیه توسّط محکومعلیه.
6. عدم مراجعه اولیای دم به دادگاه برای تعیین تکلیف نهایی.
7. فقدان ابزار لازم برای اجرای دقیق حکم قصاص و استنکاف مجنیعلیه و اولیای دم یا افراد خبره از اجرای حکم.
8. مورد بند «7» در صورتی که محکومعلیه استطاعت پرداخت یا جلب رضایت شاکی را ندارد.
ب: در صورت منفی بودن جواب، آیا دادگاهها میتوانند شخص محکوم را بدون قید و شرط آزاد نمایند یا آزادی وی باید با أخذ وثیقه یا به قید ضمانت باشد؟
ج (الف) و (ب). در هیچیک از موارد فوق، محبوس کردن محکوم به مدّت طولانی وجهی ندارد. والله العالم
س326. در مورد تأخیر قصاص، بفرمایید:
1. فردی شرعاً و قانوناً حقّ قصاص دارد. آیا میتواند اجرای قصاص را به تأخیر اندازد؟
2. در صورت مثبت بودن پاسخ، تا چه زمان حقّ به تأخیر انداختن را دارد؟
3. آیا بین حالتی که فردی عذری دارد مانند عدم تمکن از پرداخت فاضل دیه و حالتی که بدون عذر به تأخیر اندازد فرقی هست؟
4. آیا رضایت یا عدم رضایت قاتل در مسأله تأثیری دارد؟
ج1و2و3و4. در فرض سؤال، ظاهر این است که حقّ تأخیر تا هر زمان که بخواهد دارد و فرقی بین موارد مذکوره در سؤال نیست و رضایت یا عدم رضایت قاتل، اثری در حکم مسأله ندارد ولی در صورت تأخیر، حقّ حبس کردن جانی را ندارند. والله العالم
س327. در صورتی که شخصی مرتکب قتل عمدی سه نفر شود:
1. در صورت اختلاف اولیای دم هر یک از مقتولین، در قصاص و دیه و عفو، حکم قضیه چگونه است؟
2. آیا یکی از اولیای دم میتواند بدون اجازه اولیای دم دیگر قاتل را قصاص کند؟
ج1و2. بلی، با اجازه حاکم شرع جامع الشرایط میتواند قصاص کند. والله العالم
3. در صورت مثبت بودن پاسخ، سهم اولیای دم دیگر بر عهده چه کسی است؟
ج. بعد از وقوع قصاص توسّط اولیای یکی از مقتولین، موضوع نسبت به حقّ اولیای دم مقتول یا مقتولین دیگر منتفی است. والله العالم
س328. در صورتی که شخصی مرتکب قتل عمدی خنثی شود، بفرمایید:
1. آیا قاتل در قبال قتل خنثی، قصاص میشود؟
2. در فرض قصاص، آیا فاضل دیه پرداخت میشود؟
ج. 1و2. بلی، قصاص میشود؛ البته اگر قاتل مرد باشد باید اولیای خنثای مقتول، ربع دیه مرد را به اولیای قاتل بپردازند. والله العالم
س329. اگر خنثی مرتکب قتل یک زن شود، در صورتی که اولیای دم خواهان قصاص باشند، آیا فاضل دیه هم پرداخت میشود؟
ج. بلی، باید فاضل دیه را بپردازند. والله العالم
س330. لطفاً به موارد مطروحه ذیل جواب مرقوم دارید:
1. در موارد لزوم پراخت فاضل دیه، چنانچه اولیای دم خواهان قصاص باشند و با وجود تمکّن مالی، از پرداخت فاضل دیه خودداری میکنند و باعث تأخیر اجرای حکم قصاص شوند، آیا حاکم شرع میتواند ولی دم را به پرداخت فاضل دیه اجبار کند؟
ج. در فرض سؤال، اولیای دم در صورت عدم پرداخت فاضل دیه نمیتوانند قصاص کنند و حاکم شرع نمیتواند ولی دم را مجبور به پرداخت فاضل دیه بنماید. والله العالم
2. در این فرض، تبدیل قصاص به دیه چه حکمی دارد؟
3. اگر تبدیل قصاص به دیه جایز باشد، آیا رضایت جانی در این امر تأثیر دارد؟
ج2و3. با عدم توافق اولیای دم و جانی، قصاص تبدیل به دیه نمیشود. والله العالم
س331. لطفاً پاسخ شقوق زیر را مرحمت فرمایید:
1. اگر اولیای دم مقتول در مصالحه قصاص با مبالغی هنگفت و زاید بر دیه مقداری را از قاتل تقاضا داشتند که پرداخت آن مقدار برای قاتل میسور و میسّر نمیباشد، آیا حاکم شرع میتواند فرصت محدودی را برای اجرای قصاص به اولیای دم مقتول بدهد که بعد از انقضای این فرصت و عدم تقاضای قصاص از جانب اولیای دم مقتول، قاتل را آزاد نماید؟
2. اگر بله، آیا باید در مقابل آزادی او وثیقه یا ضمانت باشد؟
ج1و2. در فرض مذکور که قاتل محکوم به قصاص باشد، حاکم شرع نمیتواند اولیای مقتول را الزام به أخذ دیه یا مصالحه و تأخیر در پرداخت مال المصالحه نماید. والله العالم
3. در همین فرض، مقتول دارای ورثه متعدّد صغیر و کبیر است و ورثه کبیرش قصاص را میخواهند ولی از طرفی برای اینکه قصاص نمایند از جهت مالی قدرت تأمین سهمالدیه اولیای صغیر را ندارند. لذا آیا قاتل تا زمان بلوغ اولیای صغیر مقتول در زندان باقی بماند یا خیر و لو این مدت طولانی باشد؟
4. در صورت شقّ اول (بقای قاتل از زندان تا بلوغ صغار) تحمّل چندین سال زندان مثلاً 14 سال برای اینکه صغیر بالغ شود و سپس اجرای حکم قصاص از مصادیق دو جریمه برای ارتکاب یک جرم نیست؟ آیا ظلم به قاتل نیست؟ زیرا قاتل در این 14 سال هر لحظه حالت انتظار و خوف و رجاء را دارد چه بسا هر بار که صدای درب زندان را میشنود میترسد که الآن او را برای قصاص آمدهاند
ببرند. هر روز این تکرار میشود و حالت سختی را برای قاتل زندانی منتظر قصاص در بر دارد.
ج3و4. ظاهراً مجوزی برای حبس او تا زمان بلوغ صغیر نیست. والله العالم
5. در همین فروض، اگر مقتول دارای ورثه صغیر باشد، آیا همیشه گرفتن دیه از جانب اولیای صغار اصلح به حال صغار است یا میتوانند قاتل را ببخشند یا قصاص کنند؟ (چه بسا در عفو یا قصاص مصلحتی برای صغیر باشد که از مصلحت أخذ دیه اقوی باشد مثلاً قاتل دارای جاه و مقام و شخصیتی است که اگر او را عفو کنند برای آینده صغیر مؤثر باشد و او را کمک کند و پشتیبانی کند یا صور دیگر).
6. در مورد سؤال 5، آیا اختیارات ولی با اختیارات قیم یکی میباشد یا دارای دو محدوده اختیارات هستند؟
ج5و6. در عفو یا گرفتن دیه بعد از کبیر شدن صغار با خود آنها است. والله العالم
س332. هرگاه اولیای دم با قاتل عمد توافق نمایند که به جای قصاص، دیه أخذ گردد، بفرمایید:
1. در صورتی که مبلغ خاصی معین نشده باشد و قتل نیز در ماههای حرام روی داده باشد، مقداری که قاتل باید بپردازد، آیا به میزان دیه کامل است یا دیه کامل و ثلث آن و یا غیر این دو؟
ج. در فرض سؤال بستگی به توافق طرفین دارد بر هرچه توافق کنند. والله العالم
2. در موارد تصالح به دیه، آیا اصلی از سوی شارع جعل شده است، تا امکان رجوع به آن در حالت فوق و موارد دیگری مانند اختلاف قاتل و اولیای دم در میزان دیه و...، وجود داشته باشد؟
ج. مورد تصالح به این معنی است که طرفین بر مبلغ معینی با رضایت و توافق یکدیگر صلح کنند و اصلی در این مورد وجود ندارد. والله العالم
3. در مواردی که کودک یا مجنون مرتکب قتل درماههای حرام میشود، آیا عاقله باید دیه مغلّظه یا اصل دیه را باید بپردازد؟
ج. در قتل خطایی بهتر این است که طرفین با یکدیگر مصالحه نمایند و حکم به وجوب تغلیظ، مشکل است. والله العالم
س333. آیا در قتل عمد موجب قصاص، طرفین میتوانند تراضی به قصاص عضو نمایند مثلاً بهجای قصاص نفس، عضوی از اعضای قاتل با مصالحه و توافق طرفین قطع گردد یا خیر؟
ج. در مورد قصاص، تراضی به قطع عضو دلیلی ندارد و مشروع نیست. والله العالم
س334. در جایی که زن در ماه حرام، توسّط مردی به قتل رسیده است و اولیای دم خواهان قصاص باشند، بفرمایید آیا فاضل دیه قاتل به جهت وقوع قتل مقتوله در ماه حرام و احتساب دیه تغلیظ شده زن کمتر از زمانی است که اگر قتل زن در ماه غیر حرام اتفاق میافتاد؟
ج. با فرض قصاص، مورد از موارد تغلیظ نیست. والله العالم
س335. اگر مردی دو زن یا بیشتر را کشته باشد و اولیای آنان خواهان قصاص باشند؛ بفرمایید:
1. آیا اولیای خواهان قصاص باید چیزی بهعنوان فاضل دیه بپردازند یا خیر؟
2. در صورت لزوم پرداخت، آیا باید هر یک از اولیای خواهان قصاص، مستقلاً و جداگانه نصف دیه یک مرد را بدهند یا اینکه نصف دیه یک مرد به نسبت اولیای خواهان قصاص تقسیم میشود؟ (مثلاً اگر مردی دو زن را کشته است و اولیای هر دو خواهان قصاص هستند، آیا باید هر یک از اولیا، نصف دیه یک مرد را بدهند یا یک چهارم دیه یک مرد؟)
ج1و2. بعضی از بزرگان قدما که مسأله را متعرّض شدهاند در مورد سؤال فرمودهاند اولیای کشتهشدگان میتوانند قصاص کنند و چیزی بهعنوان فاضل دیه، بدهکار نیستند. والله العالم
س336. فروعات زیر را پاسخ عنایت فرمایید:
1. شخصی اقرار و اعتراف به قتل عمدی همسرش نموده، ولی دم مادر مقتوله و یک فرزند دختر هفتساله از همان شوهر است. نظر به اینکه تقاضای اجرای قصاص نفس از ناحیه مادر مشروط به ردّ نصف دیه یک مرد مسلمان به قاتل و تأمین و تضمین سهم صغیره میباشد. اگر مادر مقتوله ضمن تقاضای اجرای قصاص اظهار عجز از ردّ نصف دیه به قاتل و نیز سهم صغیر نماید. آیا قصاص قهراً به دیه تبدیل میگردد و یا باید ردّ و تأمین دیه از طریق بیتالمال شود و قصاص اجرا گردد و یا حقّ قصاص تا زمان ایسار ولی دم باقی و قاتل رها گردد؟
ج. در فرض سؤال، اگرچه فتوای بعضی اکابر از معاصرین ـ رحمهم الله ـ عدم حقّ قصاص و عفو برای زنها است، ولی أقرب به نظر ثبوت حقّ مذکور برای زنها است علیهذا اگر زن موسره نباشد و از ادای نصف دیه عاجزه باشد تا زمان یسار او، اجرای حکم قصاص موقوف و قاتل آزاد میشود. والله العالم
2. اگر قاتل اظهار نماید من از حقّ خودم نسبت به نصف دیه گذشت مینمایم و قصاص اجرا شود آیا حقّ گذشت دارد و یا چون دیه در آتیه جزء ماترک محسوب میگردد حقّ گذشت ندارد؟
ج. برحسب روایات، نصف دیه باید قبل از قصاص به اولیای قاتل اداء شود و قاتل حقّ عفو نصف دیه خود را ندارد. والله العالم
3. در همین فرض اگر قاتل نسبت به سهم خودش اعلام گذشت نماید در صورت عجز ولی دم از تأمین سهم صغیر، تکلیف چیست؟
ج. چنانکه گفته شد قاتل حقّ عفو نصف دیه را ندارد و تأمین سهم صغیر و عدم آن در حکم به جواز قصاص با ادای نصف دیه اثری ندارد. والله العالم
4. اگر صغیره به سنّ کبر برسد و نسبت به حقّ خودش از پدر اعلام گذشت نماید لیکن مادر مقتوله همچنان مصرّ به اجرای قصاص باشد، حکم شرع انور چیست؟
ج. حقّ قصاص برای مادر مقتوله با پرداخت نصف دیه محفوظ است ولی نسبت به سهم صغیر اگر مبادرت به قصاص کرد، باید اداء نماید. والله العالم
س337. لطفاً بفرمایید:
1. اگر در اثر سرایت قصاص طرف، جانی فوت نماید و بعد از مرگ جانی، مجنیّعلیه در اثر سرایت همین جنایت فوت کند، آیا مرگ جانی قصاص محسوب میشود؟
2. در فرض منفی بودن پاسخ، حقّ مجنیّعلیه و یا اولیای دم چگونه استیفا میگردد؟
ج1و2. در فرض سؤال، موضوع قصاص قهراً منتفی است و اولیای دم مجنیعلیه حقّی بر اولیای جانی ندارد. والله العالم
س338. اگر شخصی که مبتلا به ایدز و مانند آن میباشد دیگری را به آن بیماری آلوده کند که نوعاً پس از مدّتی سبب صدمات و مرگ وی خواهد شد، چنانچه شخص ناقل زودتر از مجنیعلیه فوت کند، دیه مجنیعلیه و یا خسارات پس از مرگ جانی که مسبّب از فعل جانی بوده است، در هر کدام از فروض عمد، شبه عمد و خطای محض بر عهده چه کسی است؟
ج. در فرض سؤال با تحقق قتل عمد، موضوع قصاص به فوت جانی منتفی میشود و در صورت شبه عمد و خطا، دیه از مال جانی و عاقله پرداخت میشود. والله العالم
س339. چنانچه شخص محکوم به قصاص، خودکشی نماید بفرمایید:
1. آیا قصاص و دیه هر دو ساقط میشود یا قصاص تبدیل به دیه میشود؟
2. در صورتی که قصاص تبدیل به دیه گردد و قاتل مالی نداشته باشد، آیا همانند مورد فرار قاتل، از اقربا و در صورت نبودن اقربا یا نداشتن مال، از بیتالمال پرداخت میشود؟
ج1و2. در فرض سؤال، قصاص و دیه هر دو ساقطند. والله العالم
س340. اگر کسی به قتل دیگری اعتراف کرد ولی قبل از قصاص خود را در زندان حلقآویز کرد، حکم چیست؟ آیا بین صورت توافق قبلی وی با اولیای دم
برای أخذ مبلغی پول مساوی، کمتر یا بیشتر از دیه با صورت عدم این توافق فرقی هست؟ و آیا بین صدور حکم قاضی به قصاص یا عدم صدور حکم فرقی هست؟
ج. در فرض سؤال، موضوع قصاص منتفی شده و مجرّد توافق به أخذ دیه قبل از حصول قبض و اقباض دیه اثری ندارد و در این جهت فرقی بین صدور حکم قصاص و عدم صدور آن نیست. والله العالم
س341. لطفاً به دو مورد زیرجواب مرقوم دارید:
1. در مورد شخصی که به قتل عمدی دیگری اقرار کرده است و جرم قتل عمدی وی به اثبات برسد ولی مجرم اقدام به خودکشی نماید، آیا قصاص و دیه هر دو ساقط میشود؟
2. اگر قاتل به قصد از بین بردن حقّ قصاص اولیای دم دست به خودکشی زده باشد، آیا در حکم فوق اثر دارد؟
ج1و2. ظاهر این است که در مورد هر دو سؤال باید دیه مقتول از ترکه قاتل پرداخت شود و أحوط، مصالحه اولیای مقتول با ورثه قاتل است. والله العالم
س342. اگر قاضی به گمان عدم دسترسی به قاتل عمد مثلاً در فرض فرار جانی و ظن به مرگ او حکم به پرداخت دیه نماید و بعداً معلوم شود که قاتل زنده است و خود را برای قصاص حاضر کند ولی اولیای دم تمکّن مالی برای برگرداندن دیه مأخوذه را نداشته باشند. در این صورت بفرمایید:
1. آیا برگرداندن دیه به عهده بیتالمال است؟ در صورت منفی بودن پاسخ و عدم امکان برگرداندن دیه مذکور، ضمان آن بر عهده کیست؟
ج. دیه باید برگردانده شود و ضمان به عهده خود گیرندگان دیه است. والله العالم
2. آیا یأس از امکان بازگرداندن دیه توسط اولیای دم (حتّی در آینده دور) و عدم یأس از آن تأثیری در حکم دارد؟
ج. اثری ندارد. والله العالم
3. در صورت بازگشت دیه توسط بیتالمال، آیا اولیای دم با تمکّن مالی بعدی باید دیه را به بیتالمال برگردانند؟
ج. چنانکه معلوم شد حکم سایر دیون را دارد و مربوط به بیتالمال نیست. والله العالم
4. در هر صورت، آیا اولیای دم میتوانند قبل از بازگشت دیه، جانی را قصاص کنند؟
ج. در فرض سؤال که قاتل خود را برای قصاص حاضر کرده، میتوانند او را قصاص کنند. البته این امور باید تحت نظر حاکم شرع (مجتهد جامع الشرایط) باشد. والله العالم
س343. شخصی توسط دو نفر به قتل رسیده است. یکی از قاتلین دستگیر شده و با پرداخت فاضل دیه قصاص میشود اما قاتل دیگر متواری شده و پس از چند سال و در حال فرار فوت مینماید. در این صورت، آیا امکان دریافت نصف دیه از بیتالمال وجود دارد؟
ج. در فرض سؤال، نسبت به قاتلی که در حال فرار فوت کرده، باید نصف دیه از اموالش گرفته شود و اگر مال ندارد، از اموال خویشانش با رعایت الأقرب فالأقرب گرفته شود و اگر وجود ندارد از بیتالمال داده میشود. والله العالم
س344. شخصی توسّط شخص دیگری به قتل رسیده است. با توجه به شرایط آن زمان در افغانستان که حکومت وجود نداشت جدّ مقتول، قاتل را
بخشیده است و حال آنکه وارث پدر و مادری مقتول بودهاند و میگویند که باید طبق حکم شرعی عمل شود بفرمایید آیا رضایت جدّ، موجب رضایت پدر و مادر مقتول میشود یا خیر؟
ج. در فرض سؤال که مقتول، پدر و مادر داشته، رضایت و عفو جدّ مقتول اثری ندارد. والله العالم
س345. در ولی دم، بفرمایید:
1. آیا حمل میتواند ولی دم واقع شود یا خیر؟
2. در صورتی که جواب مثبت است، تکلیف قاتل تا کبیر شدن حمل چیست؟
ج1و2. بلی، حمل در صورتی که زنده متولدّ شود، از اولیای دم محسوب است. بنابراین باید تا تولد حمل صبر کند؛ اگر ولی دم منحصر به حمل باشد باید صبر کنند تا متولّد و کبیر شود تا اگر خواست قصاص نماید و یا عفو کند و یا با تراضی با قاتل دیه بگیرد و قاتل در این مدت آزاد است و دلیلی بر حبس او نیست. والله العالم
س346. نظر به اینکه در پرونده مطروحه در این مرجع، زنی توسّط برادرش به قتل رسیده و مادر زن اعلام رضایت کرده است لیکن پس از بررسیهای انجامشده مشخّص گردیده است که این زن حدود سه سال قبل در حالی که مجرّد بوده و همسری نداشته باردار شده و فرزند دختری متولّد گردیده که با اعلام شکایت مادر این زن از دو نفر از پسرعموهای وی دادگاه وارد رسیدگی گردیده و نهایتاً مقتوله به اتّهام ارتکاب زنای غیر محصنه به یکصد ضربه تازیانه حدّی محکوم گردیده و مردان تبرئه شدهاند. با توجه به اینکه دختری که متولّد
شده است هم اکنون در قید حیات میباشد در حالی که ولد زنا بودن وی بر این مرجع اثبات گردیده و مقتول جز مادر، شوهر (که حقّ مطالبه قصاص ندارد) و دختر ولد زنا بستگان درجه یک دیگری ندارد. مستدعی است نظر حضرت آیتالله العظمی لطفالله صافی در خصوص اینکه آیا طفلی که طهارت مولود ندارد در فرض مسأله ولی دم محسوب گردیده و حقّ مطالبه قصاص خواهد داشت یا خیر را به این مرجع اعلام فرمایید؟
ج. بهطورکلی ولدالزنا از مادر و پدر زناکار، اگر هرکدام مقتول باشند، حقّ عفو یا قصاص ندارد. والله العالم
س347. در مورد قتل عمد که ولی دم، مادر و تنها فرزند صغیر مقتول میباشند و با توجه به اینکه مقتول همسر نیز دارد و طبق فتوای فقهای عظام زوجه در مورد قصاص یا عفو قاتل شوهر، حقّ تصمیمگیری ندارد بفرمایید چنانچه مادر تقاضای قصاص نماید ابتدا باید سهم دیه فرزند صغیر را تأمین و آنگاه قصاص را استیفا نماید، در چنین موردی برای تعیین سهم دیه فرزند چگونه عمل میشود؟ آیا علاوه بر مادر برای زوجه نیز در دیه فرضی در نظر گرفته میشود یا چون زوجه در مورد حقّ قصاص نقشی ندارد سهم فرزند صغیر تنها با ملاحظه شریک بودن وی با مادر تعیین خواهد شد؟ لازم به ذکر است زوجه نیز به قصاص قاتل راضی است اگرچه رضایت یا عدم رضایت وی تأثیری ندارد.
ج. در مورد سؤال، سهم دیه صغیر را نگه دارند؛ چنانچه صغیر بعد از بلوغ راضی به قصاص شد آن دیه به مادر عودت داده میشود و اگر راضی به قصاص نشد و دیه را قبول کرد، ظاهراً زوجه سهمالإرث خود را از دیه میبرد. رضایت و عدم رضایت زوجه نسبت به قصاص در این جهت اثری ندارد. والله العالم
س348. فردی عمداً به قتل رسیده و ورثه حینالفوت وی عبارتند از پدر و اولاد صغیر وی و پدر تمایل به قصاص نفس قاتل داشته لیکن در اثنای قطعی شدن اثبات قتل به لحاظ کهولت سن فوت نموده و در حال حاضر برادر مقتول مدعی قصاص قاتل از باب وراثت حق قصاص پدر به خود است و حاضر است سهم دیه سایر اولیای دم صغیر مقتول را پرداخته و قاتل به سزای عمل خود برسد. از طرفی یکی از اولیای دم صغیر که دختر وی است فیالحال کبیر شده است و متقاضی قصاص قاتل است. آیا برادر متوفی را میتوان از حق قصاص برخوردار دانست؟ تقاضای قصاص صغیر تازه کبیر شده که مستلزم تصرف در امور مالی خود به نحو پرداخت سهم دیه سایر صغار (اولیای دم متوفی) است، چه صورتی دارد؟ و تکلیف قاتلی که فعلاً بلاتکلیف مدتها است در اثر همین اوضاع و احوال موجود محبوس است شرعاً چه صورتی دارد؟
ج. در فرض سؤال، که پدر مقتول میخواسته قصاص کند اکنون که فوت کرده فرزندش (برادر مقتول) حق قصاص دارد و دختر مقتول هم اگر کبیره و رشیده باشد، میتواند قصاص کند. و الله العالم
س349. آیا کلاله أمّی جزء اولیای دم که قصاص و عفو در اختیار آنها است، میباشند؟
ج. کلاله أمی از اولیای دم محسوب نمیشوند. والله العالم
س350. منظور از مصالحه در حکم «همسر از حقّ قصاص برخوردار نمیشود مگر قصاص به دیه مصالحه شود» چیست؟
ج. منظور معلوم است یعنی اولیای دم با قاتل برای صرفنظر از قصاص به مبلغی مصالحه نمایند. والله العالم
س351. در مورد ابزار قصاص بفرمایید:
1. آیا در اجرای قصاص نفس، «سیف» موضوعیت دارد یا اینکه میتوان از آلات و ابزاری که از لحاظ سرعت و سهل بودن در ازهاق روح همسان یا بهتر از شمشیر (نظیر زدن گلوله یا وسایل برقی) باشد، استفاده کرد؟
ج. در مواردی که اجرای قصاص با سیف ممکن باشد باید با سیف باشد و اگر ممکن نشد با گلوله باشد و با وسیله برقی محلّ شبهه است. والله العالم
2. در حال حاضر هرگاه هیچ فردی حاضر به مباشرت بر ضربالعنق با شمشیر نشود، تکلیف چیست؟
ج. از مصادیق عدم امکان با سیف است که حکم در پاسخ سؤال اول گفته شد. والله العالم
3. حکم اجرای قصاص به وسیله «دار آویختن» چیست؟
ج. این نیز محلّ شبهه است. والله العالم
س352. در صورتی که در قتل عمدی قاتل به قصاص نفس محکوم شود، با اجرای قصاص تکلیف وی نسبت به کفّاره چیست؟
ج. اگر او را اعدام کنند نسبت به کفّاره تکلیفی ندارد. والله العالم
س353. در قصاص نفس و عضو، بررسی و معاینه ابزار و آلات قصاص چه حکمی از جهت استحباب یا وجوب دارد؟
ج. آلت قصاص اگر شمشیر باشد باید تیز باشد و در کشتن موجب زجر نشود. والله العالم
س354. آیا در اجرای قصاص نفس، کاربرد ابزار آغشته به سمّ جایز است؟ در صورت عدم جواز، آیا مرتکب، مجازات دارد؟
ج. اگر سمّ آلت قصاص طوری باشد که موجب تقطیع اعضای مقتصّمنه شود جایز نیست و مرتکب تعزیر میشود. والله العالم
س355. قتلی اتفاق افتاده است که مقتول دارای ورثه صغیر و کبیر است. ورثه کبیر خواهان قصاص قاتل هستند. در این صورت باید سهم صغار را از دیه بپردازند. اکنون سؤال این است که آیا ورثه کبار میتوانند نوع دیه را از نظر جنس و قیمت تعیین نمایند یا اینکه برای رعایت غبطه صغار، قیم آنها یا دادگاه میتواند سهمالدیه صغار را از جنس گرانتر (مانند گوسفند و گاو) تعیین کند؟
ج. ظاهر این است که کسی که موظّف به پرداخت دیه است، در انتخاب نوع آن در بین انواعی که شرع مقدّس معین فرموده مختار است. والله العالم
س356. حدود 9 سال قبل در یک مشاجره و درگیری که بین چند نفر جوان به وجود میآید یک نفر کشته میشود و به هر طریق قتل را به گردن شخصی میاندازند و او دستگیر شده به مراجع قانونی ارجاع داده میشود. قاضی در ابتدا حکم قصاص را دستور میدهد امّا تا زمانی که رضایت اولیای دم داده نشود.
در سال 1376 مبلغ ده میلیون تومان به پدر مقتول داده میشود و پدر مقتول رضایت میدهد که من از خون فرزندم گذشتم و قرار بر این میشود که پدر مقتول همسر خود یعنی مادر مقتول را برای رضایت بیاورد در ازای مبلغ گرفته شده توسّط پدر مقتول. پس از مدّتی معلوم میشود که مادر مقتول از پدر مقتول
طلاق گرفته ولی در عین حال قاضی حکم قصاص را لغو کرده است امّا حکم قاضی منتظر رضایت مادر مقتول است. پس از مراجعه به مادر مقتول برای کسب رضایت متأسفانه مادر مقتول تحت تأثیر دامادها و فرزندانش رضایت این جوان را امتناع میکند و رضایت نمیدهد و مدّعی است که شوهر سابقش پولی به او نداده و میگوید که تحت هیچ شرایطی رضایت نمیدهد فلذا جوان متّهم مدّت 9 سال است که بلاتکلیف در زندان مانده و از طرفی پدر مقتول، دیه فرزند خود را گرفته ولی بهعلّت طلاق همسر خود یعنی مادر مقتول رضایت نمیدهد.
ج. در مورد سؤال، چنانچه قتل عمد بوده، مادر میتواند تقاضای قصاص کند و مطلّقه بودن او اثری در این جهت ندارد. البته اگر پدر نمیخواهد قصاص کند مادر باید در صورت منحصر بودن ورثه مقتول به پدر و مادر به مقدار دو ثلث دیه به پدر مقتول یا در صورت عفو پدر از جانی، به ورثه جانی بدهد تا بتواند قصاص کند. والله العالم
س357. در جایی که ولی دم مجنون است، در دو صورت زیر ولایت او با چه کسی است:
1. در صورتی که جنون متّصل به صغر وی بوده باشد؟
2. در صورتی که جنون بعد از بلوغ و رشد وی به او عارض شده باشد؟
ج1و2. اگر منظور این است که خود ولی مجنون است در هر دو صورت ولایت با مجتهد جامع الشرایط است و اگر منظور این است که شخصی ولی دم مجنون است چنانچه جنون در حال صغر بوده ولی دم پدر و جدّ پدری هستند و اگر بعد از بلوغ مجنون شده، احتیاط واجب این است که پدر یا جدّ پدری از مجتهد جامع الشرایط اذن بگیرد. والله العالم
س358. درباره قصاص نفس یا طرف بفرمایید:
1. آیا ولی امر میتواند برخلاف درخواست ولی دم یا مجنیعلیه بنا به مصالحی قصاص را به دیه تبدیل نماید؟
2. چنانچه پاسخ مثبت باشد، با توجه به اینکه طبق فتوای مشهور، قصاص تنها در صورت رضایت جانی به دیه تبدیل میشود، آیا میتوان علیرغم درخواست جانی قصاص را به دیه تبدیل نمود؟
3. در صورت مثبت بودن پاسخ، مسئول پرداخت دیه کیست؟ جانی یا بیتالمال؟
ج1و2و3. ولی امر مجنیعلیه در رابطه با جنایت وارده بر او همان ولی دم او است. والله العالم
س359. در مواردی از قتل كه نوبت به ولایت حاكم میرسد، آیا ولی امر همانند اولیای دم علاوه بر درخواست قصاص یا أخذ دیه حقّ عفو نیز دارد؟
ج. در فرض سؤال، حاكم شرع حقّ قصاص و یا أخذ دیه دارد و حقّ عفو دیه مقتول را ندارد. والله العالم
س360. اگر فرضاً در روستایی همه افراد طی قراردادی پیشاپیش نسبت به حقّ قصاص خود متقابلاً گذشت نمایند (در قتل خود و یا یکی از افرادی که آنها ولی دم او میباشند) و به دیه رضایت دهند و پس از طی چند سال یکی از افراد آن روستا توسّط فردی به قتل برسد. حال اگر قاتل، مقتول و اولیای دم همه از امضاکنندگان قرارداد باشند، آیا اجرای قرارداد الزامی است و باید به دیه اکتفا شود و یا اینکه قرارداد باطل است؟
ج. در فرض سؤال، عمل به قرارداد مذکور الزامآور نیست و اولیای مقتول میتوانند قصاص نمایند. والله العالم
س361. آیا اذن به ایراد جنایت از سوی مجنیعلیه موجب سقوط ارش یا دیه میگردد؟ به عبارت دیگر اگر شخصی به دیگری اجازه دهد که جنایتی بر او وارد کند، آیا پس از ایراد جنایت، مجنیعلیه میتواند مطالبه خسارت نماید؟
ج. در فرض سؤال، با اذن مجنیعلیه بر ایراد جنایت، دیه و ارش ثابت نیست. والله العالم
س362. آیا رضایت مجنیعلیه به جانی در ایراد جنایت جانی را از تعقیب معاف مینماید؟ حكم قصاص جانی و مجنیعلیه حسب مورد چیست؟
ج. اگرچه مجنیعلیه حقّ اجازه وارد كردن جنایت بر خود ندارد و شرعاً مجوّز جنایت جانی نیست ولی در صورت ایراد جنایت، حكم به ضمان جانی و یا قصاص مشكل است. والله العالم