ازجمله خواستههایی كه در این دعا خواسته شده است «اخلاص در عمل» است كه مرتبهای فوق مرتبه یقین یا اعلیمرتبه یقین است. بدیهی است این مرتبه، مرتبه خلوص مطلق و پاك از هر شائبه ریا و دواعی دیگر است وگرنه اخلاص در عمل نیز مراتب و درجاتی دارد مثل یقین و ایمان.[1]
و بالاترین مرتبه همان است كه در عمل، فقطوفقط قصدش خدا و حبّ خدا و رضای خدا و قرب به او باشد و داعیش نه بهشت و رضوان، نعیم و ثواب، حور و غلمان و نه تحصیل امان از آتش و عذاب جهنّم و نیران باشد كه:
صحبت حور نخواهم كه بود عین قصور |
|
|
|
با خیال تو اگر با دگری پردازم |
|
چنانكه از حضرت امامصادق(علیهالسلام) منقول است كه فرمود:
«عبادتكنندگان سه دستهاند: گروهیكه خدای عزَّوجلّ را از ترس عبادت كنند و این، عبادت بردگان است و گروهی كه خدای تبارك و تعالی را به طمع ثواب عبادت كنند و این، عبادت مزدوران است و دستهای كه خدای عزَّوجلّ را برای دوستیش عبادت كنند و این، عبادت آزادگان و بهترین عبادت است».
بدیهی است در هر سة این مراتب، عبادت واجد مرتبه صحّت است و از شرك در عبادت كه منهیٌّعنه است خالی است چنانچه در قرآن كریم میفرماید:
ولی خلوص اكمل، همان خلوص عبادتِ احرار و آزادگان و اهل معرفت است كه از خدا غیر او را نمیخواهند و جز قرب به او درهرحال و هركجا باشند نمیطلبند و به مضمون این اشعار زبانشان مترنّم است:
ای آنكه لاف میزنی از دل كه عاشق است |
|
|
|
طوبی لک ار زبان تو با دل موافق است |
|
غلمان و حور كی طلبد مرد حقشناس |
|
|
|
شهوتپرست كی بود آنكس كه عاشق است |
|
یا میگویند:
خلاف طریقت بود كه اولیا |
|
|
|
تمنّا كنند از خدا جز خدا |
|
چه از دوست چشمت به احسان اوست |
|
|
|
تو در بند خویشی نه در بند دوست |
|
در این مرتبه سیر و صعود انسان به جایی میرسد كه خود را در حال و مقامی میبیند كه فارغ از تفكّر در عذاب و عقاب یا جزا و ثواب میشود و میگوید:
مكن هرگز تمنّای بهشت اندیشه دوزخ |
|
|
|
|
اگر مطلب رضای اوست خواه اینجا و خواه آنجا |
||
در این مشهد شخص عارف (نه صوفی، نه عارفِ حقّهبازِ مسلكساز و سلسلهباز) هیچ جا و مكانی را دور از خدا نمیبیند و مكانی كه خدا
را در آن نبیند نمییابد تا در عذاب او كه در حال بُعد و دوری از او و حرمان از رؤیت جلال و جمال او حاصل میشود، فكر كند و چه سزاوار است كه در اینجا یادی از یكی از بانوان عارفه ـ یعنی مادر مهربانم (فاطمه خانم) دختر مرحوم آیتالله آخوند ملّا محمدعلی گلپایگانی بهعنوان ادای بعض حقوق و انواع تربیت جسمی و خصوصاً روحی او ـ بنمایم، او كه هرگز گریههای سوزناكش را در هنگام خواندن دعای كمیل و ابوحمزه، زیارت عاشورا و غیره و هنگام قرائت بهترین اشعار پندآموز و سازنده و مناجات با خدا فراموش نمیكنم. ازجمله اشعاری كه در آن حالات بسیار عالی توجّه به خدا، میخواند این دو شعر بود:
گفتی كه تو را عذاب خواهم فرمود |
|
|
|
من در عجبم كه در كجا خواهد بود |
|
آنجا كه تویی عذاب نبود آنجا |
|
|
|
و آنجا كه تو نیستی كجا خواهد بود |
|
بدیهی است آنجا كه خدا به معیّت علم و قدرت كامله خود هست همهجا و هر مكان و با هركس است و از این نظر هیچ جایی كه او نباشد نیست و آنجا كه خدا به معیّت الطاف خاصّه و توفیق خود و ظهور اسما و صفات خود حاضر است و رحمت و لطفش شامل است، قلوب خداشناسان و كسانی است كه از او یاد مینمایند كه:
و نیز در حدیث قدسی است:
و آنجا كه خدا به این معیّت با انسان نیست، قلبهای غافل از یاد او و حالات شیطانی دور از او و اماكن اینچنینی است.
بیا در كربلا از راه احسان |
|
حسینت را ببین در چنگ عدوان |
وفای اهلبیتش بین و انصار |
|
همه اعلام دین اَبطال اخیار |
[2]. کلینی، الکافی، ج2، ص 84؛ حرعاملی، وسائلالشیعه، ج1، ص 62.
[3]. كهف، 110. «هركس به لقای (رحمت) پروردگارش امیدوار است باید نیكوكار شود و هرگز در پرستش خدا، احدی را با او شریك نگرداند».
[4]. ابن ابیجمهور احسائی، عوالیاللئالی، ج4، ص7. «در زمین و آسمانم گنجانده نمیشوم و لکن در قلب بنده مؤمنم جای میگیرم».
[5]. کلینی، الکافی، ج2، ص496؛ صدوق التوحید، ص182؛ همو، عللالشرائع، ج1، ص284؛ ابنفهد حلی، عدةالداعى، ص235، 238. «من همنشین کسی که به یادم هست میباشم».