دراینجا قصد نداریم درباره موجّه و مقبول بودن حركت امام بهسوی خراسان بحثی به میان آوریم؛ چراكه از عهدة ما خارج است كه در این
میادین و موشكافیها وارد شویم و در كار امام ـ كه كردار و رفتار و گفتارش برای ما برطبق نصوص متواتر و حكم عقل، حجّت است؛ و آنچه فرمان دهد و انجام دهد، به امر خدا و دستور پیامبر(ص) است ـ چونوچرایی به میان آوریم.
ای مگس! عرصة سیمرغ نه جولانگه توست
عِرْض خود میبری و زحمت ما میداری!
هرگز اندیشههای كوتاه نمیتواند به نهایت این حقایق برسد؛ جاییكه نكتهها و حكمتها و باطن كارهای خضر بر كسی چون موسی پنهان بماند، باطن كار و اقدامات اولیای بزرگ خدا یعنی محمّد و آل محمّد(علیهمالسلام) ـ كه در وصف حالشان باید گفت: ﴿عِبادٌ مكرَمُونَ * لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِاَمْرِهِ یَعْمَلُونَ﴾[1] ـ چهسان بر ما فاش و آشكار میشود؟
بااینهمه، بهقدری كه اندیشه، توانایی ورود در این عالم وسیع و دریای بیكران را دارد و تا آنجا كه غوّاصِ عقل، به خود جرأت فرو رفتن به عمق این بحر ژرف و اقیانوس عمیق را میدهد، از حكمتها و فواید این بیعت، مختصری مینگاریم:
[1]. انبیاء، 26 ـ 27؛ «آنها بندگان بزرگواری میباشند که هیچگاه از قول خداوند، پیشی نگرفته و همواره به فرمان او عمل میکنند». این آیه اگرچه در تنزیل، دربارة ملائکه است، ولی در احادیث متواتر، به معصومین (علیهمالسلام) تأویل شده است.