مردی شامی ـ ازجمله كسانی كه معاویه، آنان را به دشمنی با خاندان نبّوت تربیت كرده بود ـ تا آن حضرت را دید، آنچه خواست و توانست به امام(علیهالسلام) جسارت كرد و دشنام داد. امام(علیهالسلام) ساكت و خاموش بود، و هیچ پاسخی به او نداد تا از ناسزاگویی بازبماند. امام(علیهالسلام) ، با كلامی لطفآمیز و مهرآگین و تبسّمهای پر از بشارت و مرحمت به او فرمود: «گمان میكنم غریب باشی؟ اگر از ما چیزی درخواست كنی به تو عطا میكنیم و اگر از ما راهنمایی بخواهی، تو را هدایت مینماییم و اگر چیزی بر عهدهات باشد، ما آن را عهدهدار میشویم و اگر گرسنهای، به تو طعام میدهیم و اگر نیازمندی بینیازت میسازیم و اگر گریختهای، به تو پناه میدهیم».
حضرت آنچنان با مرد شامی لطف و مهربانی كرد كه دشمنی و بدی از روح او زایل گشت و مرد شامی ازخودبیخود شد، و یارای پاسخ و عرض ادب نداشت و ازاینرو شرمنده و متحیّر ماند كه چگونه از امام(علیهالسلام) عذرخواهی كند و گناهی را كه مرتكب شده، از بین ببرد. ناچار تمام عذرخواهیها و عرضادبهای خود را با این جمله پرمعنای قرآنی خلاصه كرد و گفت:
«خداوند بهتر میداند که رسالتش را در کجا (در چه کسی) قرار دهد»
[1]. انعام، 124؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص184؛ بحرانی اصفهانی، عوالمالعلوم، ص121 ـ 122؛ ابوعلم، اهلالبیت (علیهمالسلام) ، ص286.