مسافرت امام رضا(علیهالسلام) به خراسان، فرصت مناسبی بود تا علوم و معارف اسلام ـ كه در نزد امامان، موجود بود و از مواریث نبوّت بهشمار میرفت ـ منتشر شود و در دسترس علما و دانشمندان قرار گیرد.
عصر مأمون، سرآغاز آشنایی مسلمانان با اصطلاحات و مكتبهای فلسفی بود كه بهواسطة ترجمه كتب فلسفی به زبان عربی، صورت گرفت و مأمون نیز از این برخورد استفاده نموده و شخصاً آن را ترویج و تشویق میكرد و درنتیجه نابسامانیهای فكری و القای شبهات و اشكالات، در عقاید و مسائل اسلامی زیاد گردید؛ و از سوی دیگر، بحث ومناظره بین مسلمانان و علمای ادیان دیگر نیز توسعه یافت و مباحثات مذهبی رایج گردید.
حضرت رضا(علیهالسلام) برای حفظ عقاید مسلمانان و ردّ هرگونه شبهه و شكّ و ایراد و نیز راهنمایی علما، مجاهدتهای فراوانی فرمودند، و شخصاً با دانشمندان بزرگِ ادیانِ مختلف، مباحثه كرده و آنها را محكوم و مُجاب كردند؛ كه صورت آن جلسات مباحثه و مناظره، در كتب تاریخ و حدیث، ثبت و ضبط گردید؛[1] و امروزه یكی از ذخایر مهمّ علمی در فنّ احتجاج و استدلال و اثبات عقاید محسوب میشود و همواره مورد استفاده علما و دانشمندان بوده و خواهد بود.
مردم، هرگونه اشكال درباره مسائل فلسفی را به آن حضرت عرضه میداشتند و پاسخ شافی و كافی میشنیدند.
آوازه علم و فضل آن حضرت، جهان اسلام را پر كرد و این سفر با همه افاضات علمی، معارف دینی و علوم اسلام و عقاید و فقه را تجدید كرد و بهواسطه همین مطلب است كه آن حضرت را «مجدّد رأس مأة ثانیه»[2] خواندهاند.
در كتاب عیون اخبارالرّضا(علیهالسلام) كه كمتر از یك قرن، بعد از رحلت آن حضرت تألیف گردیده، از سندهای عالی و معتبر استفاده شده است. و ازاینرو، این كتاب عظمت مقام علم و جلالت و موقعیت بینظیر امام را تاحدّی بیان نموده است.[3]
مشایخ علمای اهلسنّت نیز به آن حضرت، ارادت میورزیدند و ایشان را یكی از اولیای بزرگ میشمردند و در مدح آن حضرت اشعار و قصاید بسیاری سرودهاند.
یكی از احادیثی كه از آن حضرت بیان كردهاند و مانند خورشید، درخشان و مشهور است، حدیث سلسلةالذهب است كه برای تَیَمُّن و تبرّك و كسب فیض و توسّل و نیز نشان دادن درجه علاقه و ارادت و احترام مردم و علما به امام و نیز اظهار افتخار مشایخ بزرگ به آن حضرت، این حدیث را به عنوان حُسن ختام این بحث، نقل میكنیم:
[1]. صدوق، عیون اخبارالرضا(علیهالسلام) ، ج2، ص120 ـ 182؛ طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص170 ـ 237.
[2]. مجدّد قرن دوم، اعتقاد به مجدّد، بنابر روایت مشهوری است از طریق اهلسنت، که جهان اسلام، در هر قرنی، بهدنبال پیرایهها و خمودی و خُمول، به عنایات الهی، از یک مصلحِ احیاگری برخوردار میشود، که سستی را به قوت و گمنامی را به شهرت بدل خواهد نمود و اسلام را احیا و مسلمانان را تقویت خواهد کرد. اینگونه مفاهیم، نه از بابت یک اعتقاد دینی، در میان شیعیان نیز رواج دارد.
[3]. ر.ک: صدوق، عیون اخبارالرضا(علیهالسلام) .