بخش سوم: بصیرت در دین
دعا و خواندن خدا به اسما و صفات جمال و جلال، یكی از اركان عبودیّت و بندگی و توجّه به كمال و یكی از وسایل مهم ترقّی و سیر معنوی و سفر به عالم ملكوت و لاهوت است و فاصلهای بین خواندن بنده و پاسخ خدا نیست، ولی بنده باید خود را برای گرفتن جواب، آماده نماید و بداند كه در چه مشهد عظیم و مقام اعلایی قرار میگیرد و با گوش دل جواب خدا را بشنود و اگر از حال خود احساس كرد كه جواب نگرفته است باید به اصلاح حال معنوی و اخلاقی خود بپردازد و موانع صدور جواب یا شنیدن جواب را رفع نماید.
در مورد حاجات مادّی و دنیوی گاه ـ چنانكه از احادیث شریفه استفاده میشود ـ سرعت اجابت، علامت استدراج و خذلان و تأخیر
در اجابت و دادن حاجت، برای حضور بیشتر بنده در مشهد دعاست كه از اعظم مشاهد است.
ابنفهد حلی در كتاب عدّةالداعی از جابر بن عبدالله انصاری روایت كرده است كه:
رسول خدا(ص) فرمود: «بندهای خدا را میخواند درحالیکه خدا او را دوست میدارد، پس خدا به جبرئیل میفرماید: حاجت بندهام را برآور و آن را به تأخیر انداز؛ زیرا من میخواهم همواره صدای او را بشنوم و بندهای خدای عزّوجل را میخواند درحالیکه خدا او را دشمن میدارد پس خدا به جبرئیل میفرماید: حاجت این بندهام را زودتر برآور؛ زیرا كراهت دارم صدایش را بشنوم».
چنانكه میدانیم دعا گاه متضمّن درخواست و تقاضای حاجتی از حوایج دنیا یا آخرت است، یا درخواست و حاجت در آن نیست و
فقط بنده به خواندن خدا و گفتن یا الله، یا رحمان، یا رحیم، یا خالق، یا رازق، یا قاضیالحاجات، یا كافیالمهمّات، یا سمیع، یا بصیر و سایر اسماءالله الحسنی اكتفا میكند؛ هرچند در گفتن این اذكار هم به مناسبت حالی كه بنده دارد و اسمی را كه خدا را به آن ندا میكند حاجتمندی و قبله دعای او معلوم میشود.
مثلاً بیمار و مریض «یا شافی» و «یا سلام» میگوید. فقیر «یا غنیّ» و جاهل «یا علیم» میگوید. گناهكار «یا غفّار» و «یا توّاب» و «یا ستّار» میگوید.
در اینجا هم اگرچه حاجت بر زبان آورده نمیشود ولی معلوم است كه بیماری كه «یا شافی» میگوید، یا گمراهی كه خدا را به اسم «یا هادی» میخواند حاجتشان شفا و هدایت است.