یكی از اذكار مهم كه فضیلت بسیار دارد و در قرآن كریم به آن امر شده است، صلوات بر پیغمبر و آل آن حضرت(ع) است كه خداوند در این آیه كریمه به آن امر فرموده است:
«به حقیقت كه خدا و ملائكه او صلوات میفرستند بر پیغمبر، ای كسانی كه ایمان آوردهاید صلوات بفرستید بر او و تسلیم شوید تسلیمشدنی (خالص و كامل)».
اما راجع به فضیلت صلوات در كتابهای حدیث شیعه و سنّی روایات بسیار وارد شده است كه علاوه بر تواتر معنوی، تواتر اجمالی آنها نیز ثابت است كه در اینجا چند روایت از جوامع شیعه از طرق اهلبیت(ع) را تیمّناً و تبرّكاً نقل مینماییم:
حضرت امامصادق(علیهالسلام) فرمود: «رسول خدا(ص) فرمود: هركس بر من صلوات بفرستد، خداوند و ملائكه بر او صلوات میفرستند پس هركس خواست كم صلوات بفرستد و هركس خواست بسیار بفرستد».
عبدالله بن سنان گفت: شنیدم که حضرت صادق(علیهالسلام) فرمود: «رسول خدا(ص) فرمود: بلند کنید صداهای خود را به صلوات بر من؛ زیرا صلوات بر من و بر اهلبیت من نفاق را میبرد».
از امام محمد باقر یا امام جعفر صادق(ع) روایت است كه فرمود: «در میزان (و ترازوی اعمال در قیامت) چیزی سنگینتر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست».
عبدالسلام بن نعیم گوید: به امامصادق(علیهالسلام). عرض كردم: من داخل خانه كعبه معظّمه شدم و چیزی از دعا به ذهنم نیامد مگر صلوات بر محمد و آل محمد. فرمود: «آگاه باش! كه بیرون نیاورده (انجام نداده) احدی عملی را كه بهتر باشد از آنچه که تو آن را بیرون آوردی (یعنی صلوات)».
و در خصوص صلوات جهت استجابت دعا در حدیث است كه:
«دعا در پرده و محجوب است (یعنی به استجابت نمیرسد) تا بر محمد و آل محمد صلوات فرستاده شود».
در روایت ذیل نیز قریب به همین مضمون میباشد:
حضرت امامصادق(علیهالسلام) فرمود: «هر دعایی كه خدای عزّوجلّ بدان خوانده شود از رفتن به آسمان محجوب است تا صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده شود».
امامصادق(علیهالسلام) درباره كسی كه سؤال و حاجتی از خداوند دارد دستور فرمودهاند به اینكه:
«هركس حاجتی دارد ابتدا صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، سپس حاجت خود را از خدا بخواهد و دعا به صلوات بر محمد و آل محمد ختم نماید؛ زیرا خدای عزّوجل كریمتر از این است كه دو طرف دعا را قبول كند و وسط آن را واگذارد (و به اجابت نرساند) زیرا صلوات بر محمد و آل محمد محجوب نیست (و بدون برخورد به حجابی بالا رود)».
و اما صیغة صلوات، برحسب روایات اهلبیت(ع) باید صلوات بر آل نیز ضمیمه باشد و از ترك صلوات بر آل نهی شده است.
در حدیثی منقول است كه: حضرت امامصادق(علیهالسلام) شنید مردی به خانه كعبه معظّمه آویخته بود و میگفت:
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ.
حضرت به او فرمودند:
«ای بنده خدا! صلوات را قطع نكن و به حقّ ما ستم ننما بگو:
در تشهّد نماز، صلوات بر آل، مثل صلوات بر پیغمبر(ص) از اجزای نماز است و ترك عمدی آن موجب بطلان نماز میشود و بدیهی است كه در ضمّ صلوات بر آل، به هر لفظی كه گفته شود مثل: «صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ» و یا «صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ» یا «اَلصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ» و امثال این الفاظ كافی است؛ هرچند احتیاط در تشهّد نماز، صلوات به مأثور است و مشهورترین صیغههای آن: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» است.
و دعاهای طولانی كه در آن صلوات به صیغههای بسیار وارد شده است در كتابهای دعا مذكور است و برای خواندن بعضی آنها فضیلت زیاد روایت شده است.
حاصل اینكه همه ارباب جوامع، صحاح و سنن احادیث متواترهای را كه دلالت دارند بر اینكه در صلوات بر پیغمبر(ص) باید «آل» آن حضرت را نیز ضمیمه نمود، روایت كردهاند و ازجمله آنها سیوطی در الدرّالمنثور، در تفسیر آیه: ﴿إِنَّ اللّٰهَ وَمَلَائِكَتَهُ﴾ به طرق متعدّد از: علی(علیهالسلام).، كعب، ابنعبّاس، ابراهیم، طلحه، ابوسعید خدری، ابومسعود انصاری، ابوهریره، زید بن ابیخارجه، بریده و ابنمسعود و ازجمله از انس بدون كلمه «علی» روایت كرده است.[10]
و در كنزالعمال از علی(علیهالسلام) ح 3993، از طلحه، ح3994، از انس، ح3998،[11] از ابنمسعود، ح4005، از كعب، ح4006[12] و 19891،[13] از عایشه، ح4014،[14] از ابیسعید، ح19889،[15] از زید بن خارجه، ح19890[16] از ابیمسعود، ح19888 و از ابیمسعود انصاری 19892 روایت كرده است.[17]
و امّا برحسب روایات اهلسنّت چنانكه در جوامع، مسانید، صحاح و سنن آنها بهطور مستفیض و بلكه متواتر روایت شده است به ضمّ صلوات بر «آل» امر شده است؛ ازجمله در صحیح بخاری از كعب بن عجره[18] و در تفسیر آیه: ﴿ إِنَّ اللّٰهَ وَمَلَائِكَتَهُ...﴾[19] و در كتاب دعوات (باب الصّلاة علی النبیّ ـ صلی الله علیه وآله وسلّم ـ) روایت كرده است به این مضمون كه: از پیغمبر(ص) سؤال كردیم چگونه صلوات بر تو بفرستیم فرمود: «اَللَّهُمَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ...».[20]
و در صحیح مسلم نیز در كتاب صلاة (باب الصَّلَاة عَلَی النَّبِیّ بعد التشهّد)، به سند خود از ابیمسعود انصاری و به سه طریق از كعب بن عجره همین صیغه صلوات را با ضمیمه: «كَمَا صَلَّیْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ...» نقل نموده است.[21]
و در سنن ابیداوود نیز در كتاب صلاة (باب الصَّلاة عَلَی النَّبیّ بعد التشهّد)، حدیث كعب را به سه طریق روایت نموده است و حدیث ابیمسعود انصاری را نیز نقل كرده است.[22]
بهعلاوه حدیث دیگری به سند ابیمسعود از عقبة بن عمرو روایت كرده است و در آن فرموده است بگویید:
در سنن ابنماجه نیز حدیث كعب را روایت كرده است و از عبدالله بن مسعود نیز صلواتی طولانی روایت كرده كه درضمن آن همان دستور سایر روایات در صلوات بیان شده است.[24]
در مسند احمد، از طلحه، همین لفظِ حدیث كعب را روایت كرده است.
همچنین همین لفظ را از عقبة بن عمرو به لفظ: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبیِّ الْاُمِّیِّ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ» روایت كرده است.[25]
و همچنین از او و از كعب،[26] همان لفظ او را كه در سایر روایات اوست، نقل كرده است.
همچنین از ابیمسعود انصاری همین لفظ را[27] به این لفظ از بریده خزاعی نقل كرده است:
«اَللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَرَحْمَتَكَ وَبَرَكَاتِكَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِ مُحَمَّدٍ...».[28]
همچنین حمیدی در مسند خود، خبر كعب را روایت كرده است.[29]
ترمذی نیز خبر كعب را در باب (مَا جَاءَ فِی صِفَةِ الصَّلَاةِ عَلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ (وَآلِهِ) وَسَلَّمَ)[30] و در كتاب تفسیر، خبر ابیمسعود را، ح 3221 روایت كرده است.
نسائی نیز در باب (كِیْفِیَّةُ الصَّلَاةِ عَلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ (وَآلِهِ) وَسَلَّمَ)، از كعب به سه طریق نقل كرده است و لفظ طریق سوم، «وآل محمد» است بدون «علی» و از طلحه به سه طریق و از ابیمسعود به یك طریق.[31]
بااینهمه روایات صحیحه، كه در صحیحترین كتابهای خود اهلسنّت روایت شده است چنانكه پیش از این هم گفتیم، التزام آنها به ترك صلوات بر آل جز دهنكجی به مقام رسالت و بیاعتنایی و اهانت به دستور حضرت رسول اعظم(ص) تعبیر و تفسیر ندارد. حتّی در همین بابهایی كه این احادیث را نقل كردهاند نیز صلوات بر «آل»
را حذف مینمایند! آیا این، غیر از اعلام و اعلان اینكه با تأكید پیغمبر(ص) ما مخالفت میكنیم و از صلوات بر آل خودداری مینماییم چه معنایی دارد؟ اگر كسی با آل آن حضرت دشمن باشد ولی به ظاهر معتقد به رسالت آن حضرت باشد چنین معارضه صریحی را با دستور آن بزرگوار اظهار نمینماید!
از مردمی كه از اقرار به علوّ مرتبه و بلندی شأن خدا و بردن اسم مبارك «العَلِیّ» ابا میكنند و متعهّدند كه خدا را به این اسم به صورتی كه قرآن بر آن نازل شده نخوانند؛ چون اسم امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نیز علی است(!) بیش از این توقّع نیست. اینها در این دهنكجیها به مقام نبوّت هرچه بگویند و بكنند به رهبرشان كه آن جسارت عظیم و بیادبی كفرآمیز را به مقام باعظمت صاحب رسالت كبری كرد نخواهند رسید. اگر او در آن موقف عظیم به مخالفت با پیغمبر خدا(ص) برنخاسته بود و آن كلمه خبیثه را بر زبان نیاورده بود و نگفته بود كه: هذیان! میگوید یا به تعبیر تصحیح شده بعض دیگر اهلسنّت گفت: «غَلَبَ عَلَیْهِ الْوَجَعُ»[32] كه باز همان معنا را میدهد، اگر او آنگونه با مقام نبوّت برخورد نمیكرد، این جسارتها از پیروانش صادر نمیشد كه حتّی در عنوان باب صلوات كه در آن، این احادیث را میآورید «آل» را از صلوات حذف نمایند.
هر شخص باانصافی از این برخوردها و معارضهها میفهمد كه سیاست، علیه اهلبیت(ع) چگونه عمل كرده و چگونه فضائل مسلم آنها را كتمان و از نشر احادیث آنان مانع شده و به جعل وضع اخبار در شأن معاندین پیغمبر(ص) و اهلبیت آن حضرت پرداخته است.
به هر صورت این را بااینكه مدّعی دوستی اهلبیت هستند شعار قرار داده و همهجا «صلیالله علیه وآله وسلّم» را بدون: «وآله» میگویند و مینویسند! حتماً اگر یكهزارم این تأكیدات و یك خبر بسیار ضعیف و مطعونالسّند در شأن معاویه و بنیامیّه و آل مروان و احترام از آنها بود به آن تمسّك میكردند و التزام به آن را سنّت قرار میدادند! اما در مورد اهلبیت رسالت وعترت پیغمبر(ص) این اخبار معتبره را ترك مینمایند همانطور كه روایات و احادیث آنها را ترك كرده و اخبار نواصب، خوارج، مرجئه، ظلمه و مؤیّدین بدترین حكومتهای استبدادگرِ ستمكار را در كتابهای خود تخریج نمودهاند.
قَضِیَّةٌ أَشْبَهُ بِالْمَرْزِئَةِ |
|
هَذَا الْبُخَارِیُّ إِمَامُ الْفِئَةِ |
در اینجا تیّمناً این دو شعر را از شافعی در لزوم صلوات بر آل(ع) در نمازها میآوریم:
یَا أَهْلَ بَیْتِ رَسُولِ اللهِ حُبُّكُمْ |
|
فَرْضٌ مِنَ اللهِ فِی الْقُرْآنِ أَنْزَلَهُ |
و هم این ابیات صلواتیّه لطیفه را از كتاب یكی از شوافع به نام: رشفةالصَّادی من بحار فضائل النبیّالهادی ـ تَوَسُّلاً بِهِمْ لِیَجْعَلَ اللهُ تَعَالَی عَاقِبَةَ أَمْری خَیْراً وَجَعَلَنِی مِنْ شِیعَتِهِمْ وَمَوَالِیهِمْ ـ میآوریم:
یَا رَبِّ صَلِّ عَلَی النَّبِیِّ وَآلِهِ |
|
أَزْكَی الصَّلَاةِ وَخَیْرَهَا وَالْأَطْیَبَا |
[1]. احزاب، 56.
[2]. کلینی، الکافی، ج2، ص492؛ فیض کاشانی، الوافی، ج9، ص1518؛ حرعاملی، وسائلالشیعه، ج7، ص194.
[3]. کلینی، الکافی، ج2، ص493؛ صدوق، ثوابالاعمال، ص159؛ طبرسی، مکارمالاخلاق، ص312؛ حرعاملی، وسائلالشیعه، ج7، ص191 ـ 192.
[4]. کلینی، الکافی، ج2، ص494.
[5]. کلینی، الکافی، ج2، ص492.
[6]. کلینی، الکافی، ج2، ص491؛ طبرسی، مکارمالاخلاق، ص274.
[7]. کلینی، الکافی، ج2، ص493.
[8]. کلینی، الکافی، ج2، ص494؛ طبرسی، مکارمالاخلاق، ص275؛ حرعاملی، وسائلالشیعه، ج7، ص95.
[9]. کلینی، الکافی، ج2، ص495؛ حرعاملی، وسائلالشیعه، ج7، ص202.
[10]. سیوطی، الدرالمنثور، ج5، ص215 ـ 218.
[11]. متقی هندی، کنزالعمال، ج2، ص275 ، 277.
[12]. متقی هندی، کنزالعمال، ج2، ص279.
[13]. متقی هندی، کنزالعمال، ج7، ص484.
[14]. متقی هندی، کنزالعمال، ج2، ص282 ـ 283.
[15]. متقی هندی، کنزالعمال، ج7، ص483.
[16]. متقی هندی، کنزالعمال، ج7، ص483 ـ 484.
[17]. متقی هندی، کنزالعمال، ج7، ص483 ـ 484.
[18]. بخاری، صحیح، ج4، ص 118.
[19]. بخاری، صحیح، ج6، ص27.
[20]. بخاری، صحیح، ج7، ص156.
[21]. مسلم نیشابوری، صحیح، ج2، ص16.
[22]. ابوداوود سجستانی، سنن، ج1، ص221.
[23]. ابوداوود سجستانی، سنن، ج1، ص222.
[24]. ابنماجه قزوینی، سنن، ج1، ص293 ـ 294.
[25]. احمد بن حنبل، مسند، ج4، ص119.
[26]. احمد بن حنبل، مسند، ج4، ص241.
[27]. احمد بن حنبل، مسند، ج5، ص274.
[28]. احمد بن حنبل، مسند، ج5، ص353.
[29]. حمیدی، مسند، ج2، ص310 ـ 311.
[30]. ترمذی، سنن، ج1، ص301 ـ 302.
[31]. نسائی، سنن، ج3، ص47 ـ 48.
[32]. بخاری، صحیح، ج5، ص127 – 138؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج5، ص76 و دیگر مصادر حدیثی و تاریخی شیعه و اهلسنّت.
[33]. ابنعقیل علوی، النصائحالکافیه، ص119؛ همو، العتبالجمیل، ص38؛ امین عاملی، اعیانالشیعه، ج1، ص667. قضیّه و جریانی که خیلی شبیه به مصیبت بزرگ است، این بخاری پیشوا و رهبر گروه سنّت و جماعت است که در کتاب صحیح خودش با سخن امام صادق راستگو استدلال و احتجاج نکرده است؛ امّا با سخن گروه مرجئه احتجاج کرده است و با سخن مثل عمران بن حطّان یا مروان و پسر زن خطاکار احتجاج کرده است. بیتردید امام صادق برگزیده کسی که آیههای قرآن فضل و برتری او را خبر داده است، رتبه و مقام او از همه کسانی که در عصر و زمان او بودند برتر و والاتر است؛ در همه عمرش کار زشت و گناهی را دست نزده است؛ ریزهای از ناخن ابهام او با صدتای مثل بخاری برابر است.
[34]. زرندی، معارجالوصول، ص25؛ صالحی شامی، سبلالهدی و الرشاد، ج11، ص11؛ شرفالدین موسوی، النص و الاجتهاد، ص81؛ همو، المراجعات، ص85. «ای اهلبیت رسول خدا، حبّ شما در قرآن واجب شده است. در عظمت شما همین بس که هرکس در نماز بر شما صلوات نفرستد نمازش باطل است».
[35]. علوی حضرمی، رشفةالصادی، ص75. پروردگارا بر پیامبر و خاندان او پاکیزهترین و بهترین درود خود را بفرست. پروردگارا بر پیامبر و خانواده او تا چندی که در مکه و مدینه برق و آذرخش آشکار شود یا پنهان و خاموش شود درود بفرست. پروردگارا بر پیامبر و خاندان او تا وقتیکه شخص دارای کرامت و بخشش به مهمان خوشآمد بگوید درود بفرست. پروردگارا بر پیامبر و خاندان او تا وقتیکه زیارتکنندهها مدینه منوّره را قصد کنند درود بفرست. پروردگارا بر پیامبر و خاندان او درود بفرست، آنهایی که کشتی نجات سرفراز اصحاب عبا هستند، آنها را در روز ملاقات در حشر شفاعتکنندگان ما قرار بده هنگامی که از خبر بزرگ و مهم از همدیگر میپرسند.