س. شیعیان مىگویند که امامت واجب است، چون امام، جانشین پیامبر است که شریعت اسلامى را حفظ مىنماید و مىگویند: امام باید از سوى خدا تعیین و منصوب شود و چون جهان به او نیاز دارد باید چنین شود و نیز مىگویند که امامت براى آن واجب است که لطفى است از الطاف الهى ...؛ چون مردم وقتى رهبر و راهنمایى داشته باشند ستمگر را از ستمکردن منع مىکند و لطف همین است.
به آنها گفته مىشود که ائمه دوازدهگانه غیر از على به ریاست، حکومت و فرمانروایى نرسیدهاند و این قدرت را نداشتهاند که مردم را به خیر وادار نمایند و از شرّ و بدى باز دارند، پس امام نیستند چون لطفی از آنها حاصل نشده است؟
ج. همه این جهات و مصالحی که برشمردید بر وجود امام مطاع و مبسوطالید مترتب است و همه، برهان حقانیت و وجوب نصب امام از سوی خدا و تعیین خلیفه بر پیغمبر است، چون نصب امام و بیتکلیفنگذاشتن مردم این فواید را دارد، باید وضعیت سرپرستی مردم از سوی خدا معلوم شود و در بین احکام، بعد از اعتقاد به توحید، نبوّت و معاد در ارتباط با نظام دین و دنیای خلق، امری مهمتر از مدیریت و اداره جامعه نیست.
همان خدا که شخص صالح برای نبّوت را میشناسد، صالح برای ولایت و مدیریّت را میشناسد و هم ازاینجهت که تعیین آن شخص صالح تعیین مرجع و حافظ مرکزیت
دین و رافع اختلاف است، بر خدا برای اینکه مردم اعتراض نداشته باشند و بهعبارتدیگر مثل سایر نعمتهای ظاهره و باطنه - که خلق آنها زمینه استفادة صحیح از آنها را فراهم مینماید - نصب امام لازم است، امّا در اطاعتنکردن مردم و کفران نعمت، آنها خودشان مسئولند؟
خداوند برای هدایت بندگان و تأمین مصالح آنها پیغمبران بسیاری فرستاده که مردم آنها را کشتند. هدایت اکثریت بشر بهواسطه بعثت انبیا اگر فراهم نشد، دلیل بر عدم لزوم بعثت انبیا نیست. خداوند خدایی است که: (أَعْطَى كُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى)[1]. او انسان را آفریده و باید او را هدایت نماید: (اِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً)[2].
در نصب امام تأمین همه این مصالح، اصل است. اگر کسانی مانع شوند و نگذارند مردم از این نعمت عظمی بهرهمند شوند، مانند آنها که پیغمبران خدا را کشتند و مانع از فعلیت مصالح بعثت آنها شدند، مسئول هستند.
آن کسی که از نعمت گوش، چشم و عقل در مسیر صحیح استفاده نمیکند خودش مسئول است، ولی خدا برای این مصالح و فوایدی که این نعمتها دارد آنها را آفریده است.
امامحسن و امامحسین(علیهماالسلام) به تنصیص قطعی پیغمبر(ص) امام هستند. باید این امامت آنها به مردم ابلاغ شود و اگر مردم قدر این ابلاغ را ندانستند و آنها را به شهادت رساندند و امامت و خلافتشان را غصب کردند، این یک جریان و محاسبه دقیق است.
کارهایی که برحسب حکمت و مصلحت میبینید کارهای خدایی است. او که آفریده است و میآفریند هدایت میکند و وسایل را در اختیار بنده میگذارد؛ چشم عطا میکند، عقل میدهد و هزارها نعمت دیگر عطا میکند. پیغمبران را و نیز امام و ولیّ امر را نصب میفرماید. اینها همه کارهای خدایی است:
چــاه است و راه و دیده بینا و آفتاب |
|
تا هرکسی نگاه کند پیش پای خویش |
اگر پیغمبرانی که کشته شدند نتوانستند کسی را هدایت نمایند یا اگر مردم از نعمت وجود امام یا پیغمبر بهرهمند نشدند، اصل حکمت بعثت انبیا و لزوم نصب امام از جانب خدا منتفی نمیشود. سنّت الهی بر اساس )ربُّنا الّذی أَعْطَى كُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى([3] در هر رشته تکوین و تشریع جاری است و هدایتی بالاتر از هدایت خدا بندگانش را به خودش، به پیغمبرانش و جانشینان و به اوصیای آنها نیست، اگرچه بیشتر مردم نگرفتند و در همان هدایت اصل و اصیل از هدایتهای خدایی استفاده نکردند.