س. تقریباً هیچ مسئله فقهى نیست مگر آنکه از امامصادق در مورد آن دو قول نقل مىشود که اغلب باهم متناقضاند.
وقتى از علماى شیعه میپرسند که راه بیرونرفتن از این تناقض چیست؟ میگویند: مجتهد در میان این اقوال اجتهاد میکند و یکى را ترجیح میدهد و اقوال دیگر را تقیّه میشمارد!
ج. در احادیث و روایات؛ چه روایات اهلسنّت باشد و چه روایات شیعه، روایات ضعیفالسند یا ضعیفالمتن وجود دارد.
شما اگر انصاف دارید، وقتی بخاری کتابش را - که صحیح میگویید - از میان ششصدهزار حدیث انتخاب کرده باشد[1]، نسبت به این مقدار چه گمان میبرید؟ از این نقاط ضعف که شما در روایات شیعه برشمردید، در آنها به اضعاف مضاعف هست. در همین صحاح و مسانید هم احادیث متعارض فراوان است.
بهعلاوه، در روایات، عموم و خصوص، مطلق و مقیّد و کلماتی که محتمل معانی متضاد باشد یا به عوارض بسیار، مثل تقطیع یا عدم اهتمام در ضبط و نقل به معنا و استعمال مجازات و استعاره و سایر جهات بسیار است که تشخیص کامل وضع حدیث، مهارت فوقالعاده در فنّ حدیث میخواهد.
چهبسا احادیثی که فرد غیرمتخصص در فنّ حدیثشناسی آنها را باهم معارض گمان میکند، درحالیکه متخصّص فن، کمال موافقت را بین آنها میبیند.
تقیّه هم یکی از جهاتی است كه گاه مانع از صراحت در بیان حق شده است، ولی آن بهانه برای رفع اشکال نیست. در هرکجا حدیثی حمل بر تقیّه شود، بر اساس قراین کامل و ملاحظه جوّ صدور روایت میباشد.
شیعه بهقدری به این مسئله و بیان اینکه در احادیث معلومالصدور از پیغمبر اعظم(ص) و ائمه طاهرین(علیهمالسلام) تهافت و تعارض واقعی وجود ندارد، اهمیت میدهد که مثل شیخ طوسی - آن متخصّص بزرگ فن احادیث و آن فقیه استاد فقها از شیعه و سنّت - کتاب بزرگی دارد به نام الاستبصار.[2]
فقه شیعه هم از حیث مصادر و هم استحکام اسناد و هم دلالت متون و الفاظ، در کمال تحقیق است.
مجتهدین شیعه بر اساس عرفیات صحیح، روایات را بررسی مینمایند. گاه از صیغة امر استظهار استحباب میشود که بهواسطه قراین استکشاف میشود و گاه وجوب استفاده میشود و در صِیَغ نهی هم همین است؛ یا کراهت و یا حرمت استفاده میشود.
از شما تعجّب است که اختلاف مذاهب چهارگانه خودتان را باهم در داخل هم فراموش میکنید و به شیعه كه همه تعارضهای متوهّم را بر اساس عرف پاسخ میدهد اشکال مینمایید؟