راجع به معنای ایمان، ظاهر این است که معنای لغوی اصلی آن، معنائی قلبی و باطنی است، که همان باور و اعتقاد قلبی و اطمینان نفس و عدم احتمال خلاف و اذعان و تصدیق به حقّّبودن چیزی است.
به این لحاظ، گاه ایمان به چیزی، موجب زوال خوف و رفع نگرانی میشود، و گاه موجب خوف و بیم و نگرانی میگردد، چنانکه در مورد ایمان و یاد خدا میفرماید:
و گاه بهعکس، موجب احساس خشیت هم میگردد، چنانکه میفرماید:
و موجب آرامش جان، و امان و زوال خوف و بیم باشد، و در قرآن مجید در مواردی به همین، ایمان قلبی اطلاق شده مثل:
و گاه اطلاق شده و از آن، اعتقاد و اقرار به لسان و عمل به اعضا اراده شده و آن در صورتی است که از آن قصد مدح شده باشد، مثل:
زیرا بدیهی است مؤمنینی که صدیق هستند، مؤمنانی هستند که اعتقاد قلبی و اقرار به لسان و عمل صالح داشته باشند؛ و گاه بر نفس اقرار به لسان اطلاق شده، مثل:
و گاه بر عمل به ارکان و افعال اطلاق شده، مثل:
بنابر تفسیر ایمان به نماز، و در احادیث و روایات نیز همین اطلاقات وجود دارد و برحسب بعضی روایات، هر عضوی باید ایمان خاصّ خود را داشته باشد: ایمان زبان، ایمان چشم، ایمان گوش و سایر اعضا، همان اعمال صالحی است که از آنها صادر میشود؛ حتّی در بعضی روایات بر برداشتن خار و خاشاک، و چیزهای آزاردهنده از سر راه مسلمانان، اطلاق ایمان شده است.[8]
بعد از این، ممکن است گفته شود اقرار به لسان و عمل به اعضا، منفکّ از ایمان نیست، و چنان با هم هستند که اگر هر کدام نباشند، آن دیگری را نیز نمیتوان موجود دانست.
هرچند اقرار به لسان، و عمل به ارکان، اثر اعتقاد و ایمان قلبی هستند، ولی اگر نباشند، نبود معلول نشانه عدم علّت است؛ و از سوی دیگر اقرار به لسان و عمل به ارکان مطلقاً دلیل بر وجود ایمان نیست، چون وجود آنها اعمّ از وجود ایمان قلبی است؛ لذا میفرماید:
تسلیم ظاهری و اقرار لسانی اسلام است، ولی ایمان نیست.
پس از بیان این مقدّمه مختصر، راجع به حدیث شریف عرض میکنیم که مراد از ایمان، ایمانی است که در مثل آیه:
مراد است؛ یعنی شرح ایمان مؤمنین حقیقی و صدّیقین و کسانی است که ایمان از دست و زبان و اعضای آنها ظاهر است.
[1]. «کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان با یاد خداوند آرامش مییابد. آگاه باشید که فقط با یاد خداوند دلها آرام میگیرد». رعد، 28.
[2]. «همانا مؤمنان کسانی هستند که هنگامی که نام خداوند برده شود دلهایشان ترسان میشود». انفال، 2.
[3]. «از بین بندگان، از خداوند نمیترسند مگر علما و دانشمندان». فاطر، 28.
[4]. «همانا کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند». کهف، 107.
[5]. «کسانی که ایمان به خدا و فرستادههای او آوردند همانا آنان راستگویاناند». حدید، 19.
[6]. «ای کسانی که ایمان آوردهاید». بقره، 153.
[7]. «خدا نمیخواهد کاری کند که ایمان شما تباه شود». بقره، 143.
[8]. کلینی، الکافی، ج2، ص188؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج12،ص120؛ ج16، ص349.
[9]. «اعراب (بیابان نشینها) گفتند ما ایمان آوردیم. بگو شما ایمان نیاوردهاید، بلکه بگویید اسلام آوردیم». حجرات، 14.
[10]. حدید، 19.