برحسب بعض روایات معتبر، ایمان هر عضو وظیفهای است که شخص به مناسبت آن عضو به عهده دارد،[1] مثلاً ایمان زبان، راستگویی و همان اقرار به شهادتین و عقاید حقّه و خواندن نماز و دعا و قرائت قرآن و سخن حق گفتن و ترک غیبت و سخنچینی و پرهیز از شهادت دروغ و تهمت و افترا به مردم و افشای اسرار و عیوب پنهان بندگان خدا و تکالیف دیگر است.
ایمان دست، دستگیری از مردم، نوشتن قرآن و احادیث شریفه و سخنان سودمند، و دفاع از جان خود و ناموس و اسلام و جامعه، و ترک دزدی و آزار مردم و وظایف دیگر است.
همچنین چشم، وظیفه ایمانیاش، نظر نکردن به حرام و نظر به قرآن مجید و نظر به صورت عالم و صورت مؤمن و نظر عبرت به دنیا و مناظر؛ و همچنین گوش، وظیفهاش شنیدن آیات و احکام و مواعظ و پرهیز از شنیدن غیبت و غنا و صدای آلات لهو، از قبیل تار؛ و همچنین همه اعضا هر کدام، ایمانشان عمل به وظایف و تکالیفی است که یا به صورت واجب، انجام آنها خواسته شده و یا به صورت حرام، ترک آنها را خدا خواسته است.
ایمان در همه اعضا به این صورت پراکنده است و مراتب ایمان مردم بهحسب این اعمال متفاوت است.
ایمان در بعضی از مردم، همه اعضایشان را مسخّر کرده، و بعضی بهواسطه ضعف اصل ایمانشان نتوانستهاند بعضی از اعضایشان را به ایمان برسانند، مثلاً با دست به مال مردم خیانت نمیکنند، ولی با چشم به نامحرم نگاه میکنند؛ از غیبت پرهیز مینمایند، ولی از موسیقی و غنا اجتناب نمیکنند.
این تفاوتها بهواسطه تفاوت مراتب ایمان است چنانکه از بعض روایات استفاده میشود: ایمان بر هفت سهم است؛ بعضی یک سهم، بعضی دو سهم و بعضی بیشتر است و بعضی دارای تمام هفت سهم میباشند.[2]
از خداوند متعال میخواهیم به ما توفیق تحصیل ایمان کامل عطا فرماید.