با اینکه برای مخلوق، معرفت ذات خالق تعالیشأنه ممکن نیست،
و سخنگفتن از حقیقت ذات و صفات ذاتیه او ممنوع است، لیکن معرفت اجمالی خدا بسیار آسان است؛ در قرآن کریم میفرماید:
«آیا در خدایی که خالق آسمانها و زمین است شک است؟»
که چون استفهام انکاری است معنایش این است که در خدا شک نیست.
همچنانکه در وجود بانی برای بنا، و صانع برای صنعت، و مخترع برای اختراع شکّ نیست، در وجود خداوند متعال و خالق آسمان و زمین، شکّ نیست.
در آیه شریفه میفرماید:
آیا اشیا و پدیدهها خودبهخود پیدا شده و بدون خالق خلق شدهاند یا اینکه خودشان خالق و پدیدآورنده هستند؟! بدیهی است پاسخ این است که نه خودبهخود پیدا شده و نه خود، خود را آفریدهاند. پس باید خالقی از غیر خودشان داشته باشند که مثل آنها پدیده نباشد، و این پرسش در او چون پدیده نیست مورد نداشته باشد.
و بهعبارتدیگر، امام(ع) در این بیان، خطاب به سؤالکننده به چهار مطلب اشاره فرموده است:
یکی اشاره به نبود هر پدیدهای که در این عالم است قبل از خلقت آنها، از انسان و حیوان و درخت و سنگ و کوه و زمین و آسمان که همه در این نظر علیالسّواء و برابرند؛ همه پدیدهاند و نبودهاند.
دوّم به وجود و حدوث همه بعد از عدم.
سوّم به اینکه این کاینات، مسبوق به عدم، خودشان، خود را نیافریدهاند، چنانکه تو خودت را نیافریدهای.
و چهارم به اینکه کائنات مسبوق به عدم و نیز تو، خود و دیگران را نیافریدهاند، زیرا همه در این عجز و ناتوانی از پدیدآوردن خود که (محال و غیر معقول است)، و پدیدآوردن دیگران (که آن به جهتی دیگر و بالوجدان غیر معقول است)، همه مساوی و برابرند، و کسب وجود آنها از یکدیگر، مثل کسب گدایان، مال و منال از یکدیگر، و کسب عقل از دیوانه، و علم از جاهل، و قدرت از عاجز است.
علم بشر هم هرچه پیش رفته و ذرّات و اتم و ژنها و کهکشانها و بیشتر و برتر از آنها را هرچه کشف کرده، هیچ از این سلسله کائنات را جاعل و فاعل آن نیافته و نخواهد یافت:
گـدایی را گــدایی میهمـان شـد |
|
|
|
گـدا بهـر گـدا جویـای نـان شـد |
|
ز مسكینان كو، یك نـان طلب كرد |
|
|
|
كـفی نان از پی مهمـان طلب كرد |
|
نشد كارش از آن بیمایگان راست |
|
|
|
كه نتوان حاجت إلا از غنی خواست
|
|
گـدایان گـر كـم و گر بیش باشند |
|
|
|
همـه بیمــایه و درویـش بـاشند |
|
چـه در وحـدت چـه انـدر لاتناهی |
|
|
|
دهــد امكـان به نفـی خود گواهی |
|
زهــی در وحدت و جود و غناییش |
|
|
|
جهـان از تـو غنیّ و بیتو درویش |
|
بنابراین مطلب بسیار روشن و بدیهی است که اگر عقل بشر جایز میداند که بنایی که نبوده و فعلی که واقع نشده و صنعتی که انجام نشده، خودبهخود موجود شده و واقع گردد، میتواند جایز بداند که اینهمه کائنات بیشمار نیز خود موجود شده باشند.