جایی که رسول اکرم(ص) عرض میکند:
حال دیگران معلوم است، و چه نیکو است در این معنی، این اشعار ابنابیالحدید:
وَالله لَا مُوسَى وَلَا عیسَى |
|
الْـمَسیحُ وَلَا مُحَمَّدٌ
اهْتَدَى رُشْداً لَأَبْعَدَ[3] |
[1]. «نمیدانم ستایشی برای تو؛ تو همانطور هستی که خود را ستایش میکردی». مجلسی، بحار الانوار، ج90، ص 159.
[2]. «آنگونه که باید، عبادت تو را نکردم، و آنگونه که شایسته است تو را نشناختم». مجلسی، بحار الانوار، ج68، ص23.
[3]. سوگند به خدا نه موسی و نه عیسی مسیح و نه محمد و نه جبرئیل، آنکه تا جایگاه قدس و پاکی بالا میرود، نه هرگز، و نه نفس بسیط و نه عقل مجرد، هیچکدام از کنه و اصل ذات تو چیزی ندانستند جز این را که تو ذات یگانه و بیهمتا و همیشگی هستی. حکما و دانشمندان باید از حرمی که افلاک و آسمانها بر آن سجده کنانند دور شوند. کیستی تو ای ارسطو و کیست افلاطون که جلوتر از تو بود ای کودن؟ و کیست ابنسینا وقتی بنایی را بالا برد و محکم کرد که تو برایش بنا کردی؟ آیا شما جز پروانه هستید که آذرخش را دید درحالیکه برافروخته شده بود، پس به آن نزدیک شده و خود را سوزاند؟ و اگر او به هوشیاری و خردمندی دست یافته بود البته از آتش دوری میکرد. ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج13، ص50.