حضرت رسول اکرم(ص) به درگاه حق تعالی عرض میکند:
از یکی از دانشمندان درباره خدا پرسیدند یا از مقوله پرسشهای شما سؤال کردند، جوابی قریب به این مضمون داد: «اگر مىتوانستم براى سخنگفتن با میكروبها وسیلهاى اختراع كنم، و با میكروب كوچكى كه بر سر مویى از موهاى سر یك انسان نشسته است، گفتوگو مىكردم، و از او مىپرسیدم كه خودش را در چه مكانى مىبیند تا جایش را براى من تعریف كند، او جواب مىداد كه من اینك بر فراز درخت تنومند بزرگى قرار دارم كه بسیار محكم و استوار
است، و در ارتفاع و بلندى، شاخسارهاى آن سر به فلك كشیده است.
اگر كسى بخواهد آن میكروب را آگاه كند كه آنچه تو بر آن نشستهاى، یك درخت تنومند سر به فلككشیده نیست، و یك درخت كوچك و یك نهال هم نیست، بلكه یك تار مو از مجموعه انبوه موهاى سر یك انسان است، و تازه سر انسان یكى از اعضاى بدن اوست، و هزاران میلیون انسان در عالم وجود دارند، و میلیاردها انسان در طول قرون بودهاند و رفتهاند، آیا آن میكروب مىتواند اندام و هیكل یك انسان و خصائص و صفات و اعضا و حواس او را تصوّر كند؟! هرگز نمىتواند.
پس من كه نسبت به خداى بزرگ به مراتب از این میكروب كوچكترم، و نسبت كوچكىِ خودم را هرچه با او بسنجم باز هم كوچكترم، چگونه مىتوانم به خدایى كه به همه چیز محیط است، خدایى كه قدرتش بىپایان، و عظمتش بىكران، و بىمنتهاست، احاطه پیدا كنم؟ و یا از او گله کنم و به جای تسبیح و تحمید و بیتوجه به اقیانوسهای جهالت و نادانی خودم، با او چون و چرا کنم؟».