این ایران مسلمان و مردم آن بودند که سر بلند کرده، و به دنیا اعلام کردند: ما زندهایم، و نمردهایم، و مستقلّیم، و استحقار نشدهایم، و اسلام زنده است، و بر دلهای حدود یکمیلیارد و نیم مسلمان، حاکم، و حتّی شعارهایی، مثل به دور انداختن کلاه شاپو، و کراوات ـ اگرچه به ظاهر، بسیار کوچک جلوه داشت ـ در معنی و مفهوم، بزرگ و ارزشمند بود.
آنروز که نمایندگان این مملکت، بدون کراوات در مجالس بینالمللی حضور یافتند، برای ما، روز عید و استقلال بود. معنای
آن حضور، این بود که ما به دنیا اعلام میکنیم که ما، خودمان را بازیافتهایم، و دورانی که بیگانه، استضعاف و استحقار میکرد، منقضی شد.