یكی از گناهان غیرقابلعفو معاویه كه تا زمان او سابقه نداشت این بود كه وقتی میخواست به صفّین برود و با خلیفه بهحقّ، معارضه نماید، و آتش جنگ داخلی و برادركشی را در بین مسلمین روشن سازد، از بیم كنستانتین امپراطور روم كه مبادا ازطرف بنادر شام به دمشق حمله نماید قرار باج و خراجی برای امپراطور داد كه هر سال آن را بدهد. این ننگ تاریخی یك لكه سیاهی بود كه بر جبهه آنهمه فتوحات درخشان مسلمین و خدمات مجاهدین نشست.
هركس تاریخ اسلام و غیرت و همّت و فداكاریهای سربازان و افسران رشید مسلمین را مطالعه كرده باشد، میداند كه در صدر اسلام پذیرفتن چنین ننگی از بدترین خیانتها شمرده میشد، و وضع تربیت مسلمانان و سربازان غیور و خداپرست آنها از قبول اینگونه معاهدات ابا داشت.
مجاهدین اسلام هزار بار در میدان جهاد شهید شدن را بر تحمل ننگ ذلت در برابر بیگانه و دشمنان خدا و تسلط كفار ترجیح میدادند و مسئله تسلیم و معاهدات ننگین كه امضای ضعف و زبونی مسلمین باشد در فكرشان خطور نمیكرد.
معاویه برای اینكه میخواست حكومت واقعی و مركزی اسلام را ساقط كند برخلاف دستور محكم:
با رومیان عهدنامه ذلتآمیز و دادن جزیه را امضا كرد، و با مسلمانان و وصیّ پیغمبر(ص) اعلان جنگ داد.
ای كاش به این اكتفا كرده بود. پس از مرگ كنستانتین، كه در سال 668 میلادی تقریباً 47 هجری اتّفاق افتاد - یكبار دیگر در سال 60 هجری - مطابق 679 میلادی - چند ماه پیش از مرگش رسماً برطبقِ معاهدهای دیگر عهدهدار شد كه همهساله به كنستانتین (معروف به پوكونات) جزیه بدهد.
معاویه بعد از آنكه در حوالی قسطنطنیه شكست فاحشی از رومیان خورد دانست كه مسلمانان مانند گذشته فداكاری و ثبات قدم نشان نمیدهند، زیرا هم روحیه و اخلاق اكثر سربازان در اثر بدی دستگاه حكومت، فاسد و ضعیف شده بود، و هم مسلمانان از توسعه فتوحات چندان خوشحال نمیشدند و به جهاد رغبت اظهار نمیكردند، برای اینكه فداكاری آنها موجب توسعه قلمرو حكومتی
میشد كه عَلم ضداسلام و خاندان نبوّت را به دست گرفته و در دارالاسلام و مراكز مهم اسلام، مثل مكه معظمه و مدینه طیبه و كوفه و بصره بهشدّت با اسلام مبارزه میكرد، و احكام و برنامههای اسلامی را عملاً متروك و موقوفالاجرا ساخته بود.
ازطرفی هم، معاویه طرح ولایتعهدی یزید را با رشوه و زور سرنیزه عملی كرده بود و میدانست كه پس از مرگش اغتشاشات داخلی به ظهور میرسد و یزید و سپاه اموی را با اغتشاش داخلی و حكومت بر ملت ناراضی، استعداد آن نیست كه بتوانند با رومیان جنگ كنند و حمله آنها را دفع کنند؛ لذا برای بار دوم تسلیم رومیان شد، و چند تن از اعراب نصرانی را با هدایای بسیار به قسطنطنیه فرستاد و معاهدهای به مدت سی سال بین او و كنستانتین برقرار شد، و برطبق آن معاویه و جانشینانش متعهد شدند همهساله سیهزار عدد مسكوك طلا و هشتصد نفر از اسرای عیسوی و هشتصد رأس اسب عربی به قسطنطنیه باج بفرستند، و مخصوصاً در ماده چهارم مقرّر شد كه این اموال را به اسم خراج به دربار امپراطور ارسال دارند و پس از معاویه یزید خراج بیشتری را قبول كرد.[2]
بهاینترتیب معاویه و پسرش برای اینكه میخواستند خود را برخلاف افكار عمومی بر مسلمانان تحمیل كنند و اسلام را از میان بر گیرند تن به زیر بار این ننگ بزرگ دادند، و مملكت اسلام را خوار و خفیف و تحت نفوذ بیگانه قرار دادند.