ب. عظمت در مردانگی: در این عظمت نیز حسین(علیهالسلام) مقامی عجیب و سخت شگفتانگیز داشت و مردانگی در وجود او به حدّ اكمل نمایش یافت، و شاید برجستهترین موارد ظهور مردانگی آن حضرت آنوقتی بود كه سپاه كفرپیشه، آن حضرت و اصحابش را تیرباران نمودند، حسین(علیهالسلام) برخاست، یك نگاه به آن تیرها كرد، و یك نگاه به اصحابش سپس فرمود:
«برخیزید! خدا شما را رحمت كند، و از مرگی كه چارهای از آن نیست پیشواز نمایید. اینك این تیرها فرستادههای این مردم بهسوی شمایند».
اصحاب برخاستند و ساعتی را با آنها نبرد كردند تا جمعی از اصحاب شهید شدند. در این هنگام حسین(علیهالسلام) دست بر محاسن شریف زد و فرمود:
«خشم خدا بر یهود شدّت یافت وقتی برای او فرزندی قرار دادند، و غضب خدا بر نصاری سخت شد وقتی او را سوّمین خدا خواندند، و غضب خدا بر مجوس سخت شد وقتی آفتاب و ماه را بهجای خدا پرستیدند، و خشم خدا شدّت یافت بر قومی كه همكلام و متّفق شدند برای كشتن پسر دختر پیغمبر خودشان، به خدا آنها را به آنچه که میخواهند جواب نمیدهم، تا اینكه ملاقات كنم خدا را درحالیكه به خون خود خضاب شده باشم».
جملهای كه از مردانگی حسین(علیهالسلام) هراسانگیز است این است كه فرمود:
و دیگر اینكه فرمود:
این دو جمله با كمال وضوح، مردانگی حسین(علیهالسلام) را آشكار میسازد كه در چنان موقف مهیب و وحشتناك هیچگونه بیم و هراس و شكست و خودباختگی
در وجودش وارد نشد؛ اصحابش را به استقبال از مرگ دعوت فرمود، مانند آنكه آنها را برخوان لذیذترین غذاها بخواند.
و حقّاً هم آن مرگی كه حسین(علیهالسلام) به آن دعوت میكرد، لذیذ بود؛ زیرا میخواست با باطل نبرد كند و برهان خدا كه مبدأ او بود، در پیش چشمش مرتسم بود و صدای خدا را كه صدای ضمیر و وجدان پاك و ایمان سرشارش بود میشنید و جز این كلمات چیز دیگر نمیدید: خدا، پیغمبرخدا، قرآن (كتاب خدا).
اگر پیرامون شجاعت روحی و بدنی حسین(علیهالسلام) ، سخن را دنبال كنیم كتاب به این زودی به پایان نمیرسد، پس بهتر این است كه به همین مقدار قناعت كنیم و خوانندگان گرامی را به كتابهای مقتل و تفكّر در تاریخ زندگی آن حضرت حواله دهیم.