جمعه: 10/فرو/1403 (الجمعة: 19/رمضان/1445)

قرآن و اجتماع اسلامی

تشخیص و تمیز اجتماع اسلامی از جوامع دیگر به این است كه مصدر افكار و افعال و سلوك اجتماعی، تربیتی، تجاری، سیاسی و مبدأ تحرّك و محور تمام فعّالیّت‎های علمی، صنعتی و اصلاحی، «قرآن» و «سنّت» باشد. ازاین‌رو، اگر مسلمانان بتوانند در آغاز و مطلع قرن پانزدهم چنین انقلابی در جهان اسلام و در جوامع خود به ‌وجود آورند، آینده آنان سعادت‌بخش و مقرون به رستگاری و آزادی خواهد بود و برای ابلاغ رسالت اسلام به جهانیان و نجات بشر از این‌همه سرگردانی و گمراهی، لیاقت و شایستگی خواهند یافت.

با كمال تأسّف، جهل به احكام و تعالیم و ارشادات قرآن و عدم دست‎یابی بسیاری از مسلمانان به اهداف واقعی و مقاصد این دین حنیف، سبب شده كه افرادی به‌اصطلاح روشنفكر امّا گمراه و كم اطّلاع این حقیقت كه قرآن باید مبدأ تحرّك و مصدر اقدامات و سازنده اجتماع باشد را انكار و یا در آن تردید نمایند.

 

اگر این‌گونه افراد، در نظراتی كه اظهار می‎دارند، مقصدشان تقلید كوركورانه از بیگانگان و تأیید دشمنان اسلام و مزدوری برای آنها نباشد و در عقیده خود اصرار و لجاجت ندارند، باید با ادلّه و براهین و تذكّر آیات محكم قرآن در مسائل مهمّ سیاسی، اجتماعی و انتظامی آنان را قانع سازیم كه انسان در هر دور از ادوار حیات و در هر عصری از اعصار و در شئون مختلف از قبیل: حیات دنیا و آخرت، روح و جسم، ظاهر و باطن، انفرادی و اجتماعی، محتاج به هدایت خدا و استمداد از رهبران آسمانی و پیروی از برنامه‎های جامع الهی است و چنانچه تحقیق و مطالعه در ادیان و كتب آسمانی و مكتب‎های اجتماعی نشان می‎دهد، غیر از قرآن، دستورالعمل دیگری ـ ‎كه جاودان و كافی و شامل تمام نواحی زندگی باشد‎ ـ وجود ندارد.

افراد دیگری فكر جدایی دین و دنیا را پیش كشیده و می‎خواهند دایره هدایت قرآن را تنگ كرده و دین را منحصر به عبادات، اخلاقیّات و عقاید سازند و درحقیقت، قرآن را صرفاً یك كتاب اخلاق یا یك كتاب دعا تلقّی كرده و آن را در مجالس ترحیم و بر سر قبور اموات بخوانند و هنگام سفر، به همراه آن مسافر را بدرقه كنند و یا در سند ازدواج و جهیزیّه، از روی تبرّك، وجود یك جلد قرآن را ذكر كنند و یا آن را به بازوی خود ببندند و شاید عدّه قلیلی هم باشند؛ كه گاه‌گاهی به فیض تلاوت آن نایل شوند.

 

امّا آیا انتفاع و استفاده از قرآن، فقط همین است و معنای «وَمَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَی الْجَنَّةِ»[1] این می‎باشد؟

بدیهی است افرادی كه قرآن را از دنیا و از اجتماع، از معاشرت و مجالست، از ادارة مملكت و منزل و امور دیگر جدا ساخته و اسلام را در فكر و عمل تجزیه كرده‎اند، گمراه هستند؛ زیرا برحسب محكمات آیات قرآن و اجماع مسلمین و سیرة رسول اعظم و ائمه(علیهم‌السلام) و احادیث و اخبار و فقه اسلام، دین از دنیا جدا نیست و تعالیم قرآن محدود به امور عبادی، اعتقادی و اخلاقی نمی‎باشد.

درباره نظم‌بخشیدن به امور دنیایی از قبیل: امور مالی و اقتصادی، قضایی، حكومتی، اجتماعی و سیاسی در قرآن آیات صریح بسیاری موجود است و هركس به‌دقّت قرآن را مطالعه كند، می‎یابد كه رسالت قرآن، هدایت بشر در جمیع نواحی زندگی است. جدایی دین از دنیا ـ ‎كه بعضی به تقلید بیگانگان، آن را مطرح می‎كنند‎ ـ به‌هیچ‌وجه با تعالیم اسلام سازگار نیست و معنای آن، نقص دین و شریعت و وافی‌نبودن آن به رفع حوایج و نیازمندی‎های اجتماعی و سیاسی است.

برخی دیگر نیز هدایت قرآن را تمام و جامع و شامل می‎دانند؛ ولی در مقام عمل به تعالیم دیگر گرایش پیدا می‎كنند و مكتب‎های

 

غیراسلامی و افكار و آرا و دستور زندگی خود را از جاهای دیگری اقتباس می‎نمایند و سپس سعی دارند با تأویل و توجیه نصوص، كتاب و سنّت را با آن افكار و تعالیم، موافق معرّفی نمایند. چنانچه برخی در استفاده از آیات قرآن، اخبار و احادیث را ترك كرده و روایات را كنار می‎گذارند و بدین‌گونه بین قرآن و عترت جدایی می‎اندازند و به اجماع فقها و فهم و استظهارات بزرگان، اعتنا نمی‎كنند، كه بی‎شك هدف آنان از این روش، پیداكردن معاذیر و دستاویزهایی برای پیروی از نظریات مأخوذ از دیگران و تقلید از اجانب و مكتب‎های غرب یا شرق است.

این دو دسته نیز در روشنی تعالیم اسلام گام برنمی‎دارند، و روشی كه دارند، آنان را از قرآن دور، و جمال زیبای اسلام را مستور، و هرج‌ومرج فكری و اعتقادی و پراكندگی ایجاد می‎كنند.

این دو دسته را باید به كیفیّت صحیح و طریق مستقیم استفاده و استنباط از كتاب و سنّت، راهنمایی كرد؛ و از توجیه و تأویل و همچنین تقلید از افكار بیگانگان و مكتب‎های مادّی و ضعف شخصیّت، برحذر داشته و آنان را به استقلال فكر و تعقل و تأمل و پیروی از علم تشویق نمود.

دسته پنجم، كسانی هستند كه به‌طورجدّی و قاطع، قرآن را منبع هدایت و یگانه كتاب راهنمای دنیا و آخرت می‎دانند؛ و از هیچ

 

مكتب و مصدر دیگری حاضر به اقتباس برنامه زندگی نیستند و متون و نصوص كتاب و سنّت را محترم شمرده و به حلال و حرام و واجب و مستحب و مكروه آن ایمان آورده و قرآن را راهنمایی برای همه می‎دانند.

این افراد را می‎توان اهل قرآن و امّت قرآن خواند؛ و اینها هستند كه می‎توانند جمله «وَالْقُرْآنُ كِتَابِی»[2] را بگویند.

این جمعیّت، جمعیّت وفادار به قرآن و خواهان اجرای كامل احكام قرآن هستند؛ هرچند وفاداری و فداكاری آنان یكسان نیست و امتحانات و حوادث، معلوم می‎سازد كه تا چه حد و تا كجا و به چه مقدار برای قرآنی‌شدن اجتماع، فداكاری و اقدام می‎كنند.

آیا به همان عقیده قلبی وبحث علمی در این موضوع، قناعت كرده یا حاضرند قدم به جلو گذارند و واقعاً هدایت اسلام را بر مسائل زندگی از اخلاق و معاملات، تربیت، اقتصاد و... تطبیق نمایند و به اخطارات و انذارات و بشارت‎ها و تعالیم قرآن توجّه كنند؟

وظیفه‎ای كه این دسته در مقابل دین و قرآن دارند این است كه: قرآن را مایه نشاط فكری و برنامه عمل و حركت قرار داده و تصمیم بگیرند كه در هیچ‌جا و هیچ مورد از آن منحرف نشوند و تنها به اینكه قرآن، زینت اوراق مصاحف و محور بحث‎ها و مطالعات علمی و فقهی و تحقیقی

 

است و از خواندن و نوشتن و شنیدن آن، زبان‎ها و دست‎ها و چشم‎ها و گوش‎ها مستفیض می‎شود، اكتفا نكرده و اجرای احكام قرآن را ـ كه كتاب عمل و كتاب دین و دنیا و برنامه حیات است‎ ـ هدف خود قرار داده و به آن اهمیّت بدهند؛ دین و احكام آن را به عقاید و عبارات و جنبه‎های فردی و روحی محدود نسازند و در هر رشته‎ای احكام قرآن را مطاع و مرجع دانسته؛ و دنیا و آخرت خود را با احكام آن اداره كنند.

تا ‌وقتی‌كه این وضع در جوامع مسلمانان به ‌وجود نیاید و افراد غیور و باهمّت برای تحقّق این مقصد، كمر همّت نبندند و صادقانه و مخلصانه، تلاش و جهاد ننمایند، از بحث علمی و اعتقادی بی‎عمل، رهبری و هدایت قرآن بر كرسی تسلّط مطلق بر تمام شئون بشر، مستقر نمی‎شود. ازاین‌رو باید كاری كرد كه آفتاب اسلام در عرصه‎های گوناگون زندگی مسلمانان پرتوافكن شده و جلوة نفوذ و رسوخ اشعّة آن در نواحی متعدّد حیات آنان آشكار گردد.

یقیناً اگر بحث علمی و اعتقادی مقدّمة عمل نباشد، سبب ادای رسالت اسلام و تمكین آن نخواهد شد. رهبران و زعما باید به‌طورجدّی و صادقانه، اقدامات چشمگیر و مؤثّری بنمایند كه اسلام و احكام اسلام در میان متون و كتب حدیث و فقه و در حجره‎های مدارس طلاّب علوم دینی و كتابخانه‎ها مستور و پنهان نماند؛ و در میادین دیگر به‌ویژه میدان عمل و سازندگی در هر زمان و مكانی آن احكام و دستورات عالیه اجرا شود.

 

مادام كه دنیا قرآن را در اجتماع مسلمانان، مرجع امور و مصدر نهضت و تحرّك نبیند، از حقیقت اسلام و قدرت آن در سازندگی مترقّی‎ترین اجتماعات چیزی نمی‎فهمد؛ و تا زمانی كه قرآن را سازنده اجتماع و مدنیّت ما نبینند، هرچه در تبلیغ اسلام و مطالبی كه در اجتماع چندصد میلیونی مسلمانان از آن اثری نیست تلاش كنیم، ثمرات و آثار مهمّی نخواهد داشت.

دنیا به ما می‎گوید: اگر چنانچه شما مدّعی هستید كه از امّت حضرت خاتم‌الانبیا‌‌(ص) می‎باشید؛ اسلام را دین خدا و قرآن را كتاب خدا و قانون حكومت و اجتماع و تجارت و حیات و موت می‎دانید و به آن ایمان دارید و نقص و ناتمامی در آن فرض نمی‎كنید، پس چرا ریزه‎خوار خوان دیگران شده و پای ركاب دیگران می‎دوید و كوركورانه نظریات و آرا و مبانی و راه دیگران را گرفته و ترویج می‎كنید؟

چرا در اجتماعات شما از اسلام جز در داخل مساجد، در مراسم عبادت، در گورستان، در مجالس دینی، مدارس طلاّب و كتب دینی كمتر می‎توان خبر گرفت و برنامه‎های اجتماعی وسیع و مترقّی اسلام، متروك و احكام آن تا حدودی تعطیل شده و مظاهر اجتماعات غیراسلامی، از‌جمله در خیابان‎ها، مؤسّسات، سازمان‎ها و حتّی تربیت و تجارت و تبلیغات، شما را فرا گرفته است؟!

 

وظیفة مسلمانان است كه با ساختن و روی كار آوردن اجتماع اسلامی به این پرسش پاسخ دهند.

در عصر حاضر، بهترین و بزرگ‎ترین خدمتی كه هر مسلمان باید به اسلام و قرآن بنماید، این است كه با محدودكردن قرآن در دایره عبادات و چهاردیواری مساجد و خانه‎های علما و جداكردن آن از اجتماع و امور دنیا ـ ‎كه یك فكر خطرناك غربی و بیگانه از اسلام است‎ ـ مبارزه كند و مفاهیم و مقاصد وسیع اسلامی را ترویج و تبلیغ نماید؛ تا هر جا، هر مقام و هر مجمع، سازمان و مؤسّسه‎ای، مظهر تعالیم اسلام گردیده و جامعه اسلامی با سرعت هرچه بیشتر ترقّی نماید.

قَالَ‌ اللهُ تَعَالَى:

﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللّٰهَ یَنْصُرْكُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾[3]

«اگر خدا را یاری كنید یاریتان می‎كند و گام‎هایتان را استوار می‎دارد».

 

 

[1]. صنعانی، المصنف، ج3، ص373؛ کلینی، الكافی، ج2، ص599؛ راوندی، النوادر، ص144. «هر کس قرآن را جلو خود رهبر قرار دهد، او را به بهشت رهنمون می‌شود».

[2]. طبری امامی، نوادرالمعجزات، ص170. «قرآن کتاب من است».

[3]. محمّد، 7.

موضوع: 
نويسنده: