پنجشنبه: 9/فرو/1403 (الخميس: 18/رمضان/1445)

فصل نهم: روزه و پرورش وجدان

روزه و پرورش وجدان

در نهاد انسان نیرویی آسمانی و قوّه‎ای ملكوتی است كه او را به كارهای نیك تشویق كرده و از كارهای زشت باز می‎دارد.

همه این نیرو را در اعماق باطن خود می‌یابند و پیروی از آن را كمال و فضیلت می‎دانند و تنها از كسانی می‎توان انتظار و توقّع امانت‎داری، صداقت و عدالت داشت و به خیر و نیكی آنان دل بست كه این نیرو در آنان زنده و بیدار است و این نور در نهاد هركس به خاموشی گرایید، دیگر نباید از او انتظار عدالت، فضیلت، شرف و آدمیّت داشت.

در اصطلاح علمای اخلاق به این نیرو «وجدان» می‎گویند. حقیقت این نیرو هرچه باشد و اسمش «وجدان» باشد یا «ضمیر» یا «قلب»، تفاوت نمی‎كند. چنین نیرویی در بشر وجود دارد كه با انجام كار نیك، شاد و خوشحال می‎شود (مانند كسی‌ كه از عهده تكلیف و مسئولیّت بزرگی بیرون آمده باشد كه در این صورت، احساس راحتی و آسایش قلبی می‎نماید) و هرگاه كار بد و عمل زشت و گناهی از انسان سر زند، این

 

نیرو او را توبیخ و سرزنش می‎كند، و او را از كرده خود پشیمان ساخته و بسا كه آثار ندامت و كراهت در چهرة گرفتة او خوانده می‎شود و در ضمیر، احساس ندامت كرده و می‎گوید: كاش این كار را نكرده بودم! و...

ندای وجدان و صدای ضمیر، همواره به او نهیب می‎زند و او را می‎ترساند و از او می‎خواهد تا نقطه‌ضعف‎ها را برطرف كند، و شكستگی و خسارت حاصل از گناه را جبران نماید.

قرآن مجید چنین حالت وجدانی را «نفس لوّامه»[1] نامیده است.

بارها افرادی را دیده‎ایم كه تحت‌تأثیر این ندای وجدان و برای خلاصی از تألّمات روحی، صفحه زندگی آنها ـ ‎كه از جرم، خیانت، گناه، ستم و فساد سیاه شده بود‎ ـ عوض شده و در فصل دیگری از زندگی به‌صورت انسانی پاك و خیرخواه، نوع‌پرور، خداپرست و باشرافت ظاهر گردیدند.

پیروی از این نیروی خداداد و ذاتی و به‌كاربستن آن، باعث رشد و ترقّی آن می‎شود؛ چنانچه بی‎اعتنایی و اهمال و سستی نسبت به آن، سبب ضعف و فنای آن می‎گردد؛ و ازاین‌رو وقتی برای اوّلین‌بار، انسان با وجدان خویش مخالفت نماید، سخت ناراحت و نادم است و در آتش عذاب روحی می‎سوزد و اگر آن مخالفت را دنبال كند، وجدان او به‌تدریج تاریك می‎شود؛ تا حدّی‌ كه از آن كار زشت و ناپسند،

 

هیچ‌گونه عكس‌العملی در نهاد خویش نمی‎یابد و مصداق:

﴿خَتَمَ اللّٰهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ﴾؛[2]

«خداوند بر دل‌های آنان، و بر شنوایی ایشان مُهر نهاده؛ و بر دیدگانشان پرده‎ای است».

می‎گردد.

یكی از اهداف و برنامه‎های دینی این است كه وجدان بشر همیشه زنده بماند و از ضعف و سستی آن جلوگیری شود.

نماز، حج، دعا، اذكار، مواعظ، نصایح، تلاوت قرآن و سایر احكام تربیتی اسلام و به‌طوركلّی، اطاعت از تمام اوامر و نواهی شرع، این نیرو را رشد می‎دهد و وجدان عالی‎تر و نیرومندتری به نام «وجدان دینی و شعور به مسئولیّت» می‎سازد.

این وجدان، مظهری از خوف و ترس از خدا و خشیة‌الله است.

این وجدان دینی است كه هنگام وسوسه‎های شیطانی و اندیشه‎های اهریمنی به كمك مردم پرهیزكار برمی‎خیزد و آنان را از خطر سقوط در پرتگاه گناه نجات می‎دهد:

﴿إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُّبْصِرُونَ﴾؛[3]

 

«درحقیقت، كسانی كه [از خدا] پروا دارند، چون وسوسه‎ای از جانب شیطان به ایشان رسد [خدا را] به یاد آورند و به‌ناگاه بینا شوند».

این وجدان ایمانی و مذهبی، گناه را مانند سنگ بزرگی ـ ‎كه بیم فرودآمدن آن بر سر شخص وجود دارد ـ خطرناك و مهیب جلوه می‎دهد:

«إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَرى ذَنْبَهُ كَأَنَّهُ صَخْرَةٌ یَخَافُ أَنْ تَقَعَ عَلَیْهِ».[4]

یكی از فواید تربیتی روزه «پرورش وجدان» است. روزه ازجمله عباداتی است كه با خلوص و پاكی نیّت و پیروی از وجدان دینی انجام می‎شود و ریاكاری و اَغراض باطل در آن كمتر وارد می‌گردد؛ زیرا روزه، صبر و امساك از مفطرات و خویشتن‎داری است و كسی كه نیّت پاك، شوق به اطاعت فرمان خدا و پاسخ به ندای وجدان نداشته باشد، امساك و خویشتن‎داری نیز ننموده و در خلوت از خوردن و آشامیدن پرهیز نخواهد كرد؛ چرا كه می‎تواند در حضور مردم از خوردن غذا خودداری كند، و به‌طور محرمانه روزه خود را افطار كند.

پس بی‎تردید كسی كه در حضور و غیاب مردم امساك دارد و روزه است، دارای نیّت قربت و اخلاص است و اطاعتش، واقعی و حقیقی است و این است معنای فرمایش امیرالمؤمنین(ع):

 

«وَالصِّیَامُ ابْتِلَاءٌ لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ».[5]

این روزه‌دار یقیناً دارای وجدان رشدیافتة دینی است و حتماً روزه او سبب رشد بیشتر وجدان و شعور او به مسئولیّت می‎شود.

پس ای برادر ایمانی و ای حبیب روحانی! اگر خواهان رشد وجدان و بیداری ضمیر هستی، روزه بگیر و آن را كه یكی از اركان اسلام است، كوچك مشمار؛ كه در حدیث آمده است:

«بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْیَاءَ: عَلَى الصَّلَاةِ، وَالزَّكَاةِ، وَالحَجِّ، وَالصَّوْمِ‎، وَالْوِلَایَةِ»؛[6]

«اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز، زكات، حج، روزه و ولایت».

 

 

 

[1]. قیامة، 2.

[2]. بقره، 7.

[3]. اعراف، 201.

[4]. طوسی، الامالی، ص527؛ طبرسی، مکارم‌الاخلاق، ص460؛ مجلسی، بحارالانوار، ج74، ص77. «همانا مؤمن گناهش را همانند سنگ و صخره‌ای می‌بیند که ترس از آن دارد که بر روی او فرود آید».

[5]. نهج‌البلاغه، حکمت 252 (ج4، ص55). «روزه امتحانی است برای (بخشش) اخلاص خلق».

[6]. ابن ابی‌جمهور احسائی، عوالی‌اللئالی، ج3، ص64، 132؛ فیض کاشانی، المحجة‌البیضاء، ج2، ص122؛ همو، الوافی، ج4، ص87 ـ 88 (باب 6، حدود الایمان والاسلام و دعائمهما).

موضوع: 
نويسنده: