جمعه: 31/فرو/1403 (الجمعة: 10/شوال/1445)

فصل یازدهم: روزه و آموزش آزادی

روزه و آموزش آزادی

حضرت‌ مولای متّقیان‎‌(علیه‌السلام) رهبرآزادمردان و آزادی‌خواهان می‎فرماید:

«أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا»؛[1]

«آیا آزاده‌ای نیست كه این بازمانده غذای دهان دیگران (دنیا) را برای اهلش بگذارد؟ به‌درستی‌كه برای جان‎های شما بهایی غیر از بهشت نیست؛ پس آن را به غیربهشت نفروشید».

نظامی شاعر حكیم می‎گوید:

دگرباره پرسید آن شهریار
چنین
داد پاسخ سخنگوی پیر
مرا
بندهای هست نامش هوا
تو
آنی كِی آن بنده را بندهای
 

 

كه: «تو كیستی من كیم در شمار؟!»
كه:
«فرمان دهم من، تو فرمانپذیر!
دل
من به آن بنده فرمانروا
پرستار ما را پرستندهای!»
 

 

بسا افرادی كه داد آزادی‎خواهی دارند و دیگران را به آزادی می‎خوانند و بی‎آنكه توجّه داشته باشند، اسیر و بنده هستند و از خود اختیاری ندارند.

 

بسیاری از اشخاص كه آزادی و حقوق دیگران را پایمال كرده و آن را دستخوش امیال و اراده خود ساخته و خود را بر ملل و جوامع، فرمانروای مطلق می‎شمارند نیز از نعمت آزادی محروم هستند.

این هر دو دسته بنده‎اند و مقیّد و مملوك؛ امّا نه بنده و مملوك یك تن؛ نه بنده‎ای كه جسمش در اختیار غیر باشد و فكر و اندیشه‎اش در اختیار خودش.

اینان بنده هوا، بنده پول، مال، اسب، اشتر، گاو، الاغ، گوسفند و بنده مقام هستند. غلام حلقه‌به‎گوش شهوت، غلام اربابان قدرت و كدخدایان، حاكمان و امیران، بنده مقاصد رذیله و اشیای خسیسه و بنده عادات و خرافات هستند. بندگانی كه علاوه‌ بر جسمشان، روح و فكرشان نیز بنده است و همه‌چیزشان در بند افتاده و از آزادی واقعی و استقلال روحی و فكری بویی نبرده‎اند.

عادت به خوردن و نوشیدن، عادت به شهوت‌رانی، قمار، شراب، میگساری، شب‎نشینی‎های زیان‎بخش، سیگار و دخانیات، ظلم و ستم، و بی‎اعتنایی به ضعیفان و زیردستان و... آنها را چنان اسیر و مقیّد كرده كه، نجات از این طلسم عادات را غیرممكن می‎دانند.

در میدان سیاست، در عرصه مبارزات ورزشی، در جنگ و نبرد و لشكركشی، پیروز می‎شوند و حریف را بر زمین می‎زنند؛ امّا در میدان مبارزه با عادات و آزادشدن از قیود هواوهوس، بیچاره و مغلوب، شكست‌خورده و بر زمین افتاده‎اند.

 

چنین‌ كسانی، خود و انسانیّت خود را در اسارت عادات انداخته و نتوانسته‎اند از وادی تنگ و تاریك بندگی و بردگی مخلوقاتی مانند خود، با بال همّت پرواز كرده و در باغستان آزادی واقعی، وارد شوند.

برنامه كار روز و شب و حاصل زندگی آنها انجام یك سلسله عادات و تكرار مكرّرات است و به‌طور خلاصه حیات آنها مصداق سخنی است كه از «روسو» نقل شده است:

انسان، بنده و برده متولّد می‎شود و بنده و برده می‎میرد. روز ولادت او را در قماط می‎پیچند و روز مرگ، او را در كفن قرار می‎دهند. [و در دل خاك پنهان می‎كنند] و در میان این دو روز، بنده و اسیر و مملوك و خاضعِ عادت است.

آیا كسی‌كه تمام عمرش را در لهوولعب و بازی به‌سر می‎برد، و نمی‎تواند دمی از آن، خود را كنار بكشد، آزاد است یا بنده؟!

آیا كسی‌كه دست از قمار برنمی‎دارد و شب‎ها را تا نزدیك سحر بر سر سفره قمار، مال و وقت عزیز خود را به باد فنا می‎دهد، بنده است یا آزاد؟!

آیا شخصی‌ كه جام شراب را ـ ‎با آنكه به زیان‎های خانمان ‌براندازش واقف است‎ ـ مثل آب گوارا می‎نوشد، بنده است یا آزاد؟!

آیا آنكه نمی‎تواند از زندگی تجمّلی و از طعام‎های رنگارنگ سفره‎اش و از لباس‎های گران‎بها و متنوّعش، چیزی كم بگذارد و از همنوعان خود ـ ‎كه درمانده و گرفتار، مستمند، بیمار، زلزله‎زده و مبتلا

 

هستند‎ ـ دستگیری و به آنها كمك نمی‎كند، بنده است یا آزاد؟!

آیا كسی ‌كه برای مقام و منصب، حفظ ریاست و برای تجمّلات بیش‌ از حد و شكم‌پرستی، حقوق ضعفا را پایمال و دسترنج كارگران را غارت می‎كند و از رشوه‎خواری و دزدی از بیت‌المال مسلمین، باك ندارد آزاد است یا بنده؟!

آیا این است زندگی آزاد و شرافتمندانه انسان؟!

یقیناً این‎گونه افراد، بنده‎اند و آزادساختن آنان، از آزادكردن رقیق و عبید دشوارتر است، چنانچه دین اسلام برای آزادی غلامان و كنیزان كوشش‎های ثمربخشی نموده و برنامه‎های سودمندی تنظیم كرده و آن را از عبادات بزرگ قرار داده است و حتّی در بعضی موارد، حكم به وجوب آن نموده و در موارد دیگر، به‌طور استحباب آن را از مسلمانان خواسته است، برای آزادكردن این ممالك فكری و بندگان و غلامان واقعی نیز برنامه‎های وسیعی را پیشنهاد كرده تا بشر را از بند استعباد، عادات رذیله و هوای‌نفس آزاد سازد و همان‌گونه كه در قرآن ذكر شده، یكی از اهداف دعوت حضرت خاتم‌الانبیا‌(ص) ‎برداشتن این‌گونه بارها از روح و فكر بشر است:

﴿وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی كَانَتْ عَلَیْهِمُ﴾[2]

 

و تا بشر به این آزادی نرسد طعم آزادی را نمی‎چشد و در سایر امور كسب آزادی نمی‎كند.

یكی از برنامه‎های آزادی‌بخش اسلام، «روزه» است.

روزه، آدمی را از بند عادات حیوانی آزاد می‎سازد و او را به‌سوی ملكوت اعلی پرواز می‎دهد:

طَیَران مرغ دیدی تو ز پای‌بند شهوت
 

 

 

به‌درآی تا ببینی طیران آدمیّت!
 

خور وخواب و خشم و شهوت،  شَغَب  است و جهل و ظلمت
 

 

 

حَیَوان خبر ندارد زِ جهان آدمیّت!
 

     
 

فرد مسلمان به قصد روزه، سحر از میان بستر آرام خواب، برای خوردن سحری و انجام عبادت و خواندن دعا و نماز برمی‎خیزد و از قید خواب و عادت به استراحت، آزاد می‎شود و در تمام مدّت روز از تحت سیطره و تسلّط جسم و غرایز حیوانی و عادت به خوردن و نوشیدن، خود را بیرون می‎كشد و طلسم هواوهوس را می‎شكند و از خوردن غذاهای لذیذ و میوه‎های شیرین و خوش‌طعم و نوشیدنی‎های خنك و گوارا خودداری می‎كند و به عادات روزهایی كه روزه نبود، نمی‎اندیشد و برنامه‎های غذایی روزانه را ترك كرده و فكر و عقل و وجدانش را آزاد می‎سازد و خود را در افقی عالی‎تر و نورانیّت و روشنایی دیگر می‎بیند. ادعیّه‎ای را كه جهت ماه رمضان و برای مواقع

 

سحر و روز و شب، وارد شده، می‎خواند؛ ادعیّه‎ای كه اغلب دارای جملات آموزنده، حقیقت و روح آزادی است.

ادعیّه‎ای كه عقیده توحید را با جان و روان و وجدان آمیخته می‎سازد و خواننده را از بندهای گران اخلاق زشت و صفات ناپسند نجات داده و به صفات پسندیده و اخلاق كریمه دعوت می‎نماید.

روزه‎دار عزیز! و برادر مسلمان! از ماه رمضان، درس آزادی بگیر و نخست از عادات زشت و تقیّدات بیجا، خود را آزاد ساز و بدان‌ كه یكی از مقاصد اسلام، آزادی افراد و جماعات از یوغ حكومت‎های مستبد و سلطه‎های فردی و شخصی است.

این‌گونه آزادی، هدف مقدّس تمام انبیاست و همان‌سان كه قرآن كریم بیان می‎دارد، آنها برای آزادی بشر مبعوث شده‎اند:

﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی كُلِّ اُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّٰهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ﴾[3]

مشاهده می‎كنید كه چه معانی بزرگ و آزادی‌بخشی در این آیه نهفته و چگونه با نهایت صراحت و قاطعیّت، پرستش غیرخدا و استعباد و شرك و طاغوت‎پروری را محكوم كرده است.

این است اساس آزادی اسلامی‌ كه هیچ‌كس و هیچ مقامی حقّ‌ گردنكشی و زورگویی ندارد و هیچ‎كس نمی‎تواند دیگران را فرمان‎بر خود و خاضع

 

جلال و جبروت مادّی خود سازد و طبق خواسته و هواوهوس خود، مانند دوران جاهلیّت وپیش از اسلام بر دیگران فرمان‎روایی كند.

كسانی‌كه در برابر این افراد، خاضع می‎شوند، از دستور صریح این آیه محكم قرآن تخلّف می‎كنند و سران قدرت را به گردنكشی، خودكامگی و فساد، تشویق می‎نمایند.

دین اسلام همواره آزادی‌كشی، تكبّر، بلندپروازی و استعلای فرد بر دیگران را به‌شدّت مورد نكوهش قرار داده و ابطال فرموده است:

چنانچه این آیه شریفه بیان می‎دارد:

﴿تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَایُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ﴾؛[4]

«آن سرای آخرت را برای كسانی قرار می‎دهیم كه در زمین خواستار برتری و فساد نیستند، و فرجام [خوش] از آن پرهیزكاران است».

كلام الهی و احكام و قوانین خدا باید بر همه ‌چیز و همه ‌كس و بر هر قانون بشری، سیطره داشته و حاكم باشد و كلام مؤمنان و مقصد و هدف آنان، ترویج و بلندآوازه شود.

بیشتر شقاوت‎ها، و بدبختی‎های بزرگ، ناشی از عدم درك حقیقت آزادی و حریّت اسلامی و یا عدم استقامت در راه آن است. ازاین‌رو، كسانی‌كه به این درك و استقامت، موفّق نمی‎شوند، تكبّر و گردنكشی

 

و استعباد دیگران را می‎پذیرند و با اظهار تملّق در برابر متكبّران و گردنكشان، بر كبر و طغیان آنان می‎افزایند؛ درحالی‌كه اسلام از تمام افراد بشر دعوت می‎كند تا در برابر خدا و حكومت خدا خاضع باشند.

آنچه باعث تأسّف است، این است كه مسلمانان به آیات توحید قرآن كمتر توجّه دارند و از میوه‎های درخت طیّبه توحید، كمتر تناول می‎كنند.

روزه‎دار عزیز! با دقّت در آیات شریفه:

﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ  * الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً،  وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً  لَكُمْ فَلَا تَجْعَلوُا لِلّٰهِ أَندَاداً وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾؛[5]

«ای مردم، پروردگارتان را كه شما، و كسانی را كه پیش از شما بوده‎اند آفریده است، پرستش كنید؛ باشد كه به تقوا گرایید. همان [خدایی] كه زمین را برای شما فرشی [گسترده]، و آسمان را بنایی [افراشته] قرار داد؛ و از آسمان آبی فرود آورد؛ و بدان از میوه‎ها رزقی برای شما بیرون آورد؛ پس برای خدا همتایانی قرار ندهید، درحالی‌كه خود می‎دانید».

درمی‎یابیم كه چه حقایق بزرگ و معانی بلندی در آن درج شده

 

است. این آیه، عموم بشر و انسان‎ها را مخاطب قرار داده و به پرستش آفریدگار یگانه و ترك شرك دعوت می‎كند، و عالی‎ترین مفهوم آزادی را به بشر عرضه می‎دارد.

 

 

[1]. نهج‌البلاغه، حکمت 456 (ج4، ص105)؛ ر.ک: ابن‌شعبه حرانی، تحف‌العقول، ص391؛ مجلسی، بحارالانوار، ج70، ص132 ـ 133.

[2]. اعراف، 157. «و از [دوش] آنان قیدوبندهایی را كه بر ایشان بوده است برمی‎دارد».

[3]. نحل، 36. «و درحقیقت، در میان هر امّتی فرستاده‎ای برانگیختیم [تا بگوید:] خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید».

[4]. قصص، 83.

[5]. بقره، 21 ـ 22.‌

موضوع: 
نويسنده: