1. دكتر شبلی شمیل، لبنانی، متوفّی 1917 میلادی، مؤلّف كتاب الحقیقة در قصیده مشهوری كه در مدح رسول اعظم(ص) دارد، میگوید:
دَعْ مِنْ مُحَمَّدٍ فِی صَدَى قُرْآنِهِ |
|
مَا قَدْ نَحَاهُ لِلُحْمَةِ الْغَایَاتِ |
2. ناصیف یازجی، مسیحی، متوفی 1871 میلادی نویسنده و ادیب مشهور و مؤلّف كتب طوقالحمامة و مجمعالبحرین به فرزندش ابراهیم یازجی ـ كه از رهبران نهضت علمی، ادبی و لغوی عرب، حافظ قرآن و مؤسّس مجلّه الضیاء به شمار میرود ـ چنین وصیّت كرده است:
إِذَا شِئْتَ أَنْ تَفُوقَ أَقْرَانَكَ فِی الْعِلْمِ وَالْأَدَبِ وَصَنَاعَةِ الْإِنْشَاءِ فَعَلَیْكَ بِحِفْظِ الْقُرْآنِ وَنَهْجِ الْبَلَاغَةِ.[2]
3. استاد سنایس میگوید: قرآن، قانون عامی است كه باطل از هیچ سویی به آن راه ندارد و صالح و شایسته برای هر زمان و مكان است و اگر مسلمانان به آن تمسّك جسته و طبق تعالیم و احكام آن عمل مینمودند، صبح میكردند درحالیكه مانند گذشته بر همه امّتها سیادت داشتند.[3]
4. بوسور سمیث انگلیسی میگوید: در تاریخ این موضوع، یگانه و بیمانند است كه محمّد(ص) كتابی آورد كه آیتِ بلاغت و دستور شرایع و نماز و دین است.[4]
5. دكتر گوستاولوبون فرانسوی میگوید: تعالیم اخلاقی قرآن، برگزیده آداب عالی و خلاصة مبادی كرایم اخلاق است و از آداب انجیل، به درجات بالاتر است.[5]
6. ادوار لوهارت میگوید: نور حكمت قرآن، نوری است كه بر سینه پیغمبری كه برای ارشاد بشر مبعوث شد، نازل گشت و دستوری باقی گذارد كه هرگز با آن گمراه نمیگردند؛ قرآنی كه جامع مصالح دنیا و خیر آخرت است.[6]
7. كنت هنری دی كستری میگوید: اگر در قرآن، غیر از جلوه و
روشنی معانی و جمال و زیبایی مبانی دیگری نبود، كافی بود كه بر افكار مسلّط شود و قلوب را فرا گیرد.[7]
8. ریتورت میگوید: واجب است اعتراف كنیم كه علوم طبیعی و فلك و فلسفه و ریاضیّات كه در اروپا در قرن دهم رواج و رونق یافت، اقتباس از قرآن گردید و اروپا مدیون اسلام است.[8]
9. جویث میگوید: قرآن، به جهت كثرت فصاحت و بلاغت، خواننده را به محاسن خود جذب مینماید و شوق و علاقة او را به قرائت، زیاد میكند.[9]
10. دکتر موریس فرانسوی میگوید: قرآن فاضلترین كتابی است كه دست صناعت ازلی برای بشر پدید آورده و كتابی است كه در آن شكّ و شبههای نیست.[10]
11. بولاتیتلر میگوید: دشوار است كه انسان گمان كند، قوّه فصاحت بشری دارای تأثیر قرآنی باشد. قرآن معجزه است؛ زیرا مردان زمین و فرشتگان آسمان از ساختن مثل آن عاجز و قاصرند.[11]
12. پروفسور سیلقیو فردیو ایتالیایی میگوید: بیشتر كسانی كه در قرآن بحث و بررسی دارند و در تاریخ شرق متخصّص هستند و از
تعصّب بركنارند؛ اجماع دارند بر اینكه: بزرگترین عمل ممكن برای خدمت بشر تا این زمان قرآن است.[12]
13. مستر كرنیكو انگلیسی، استاد آداب عربی در دانشگاه «الیگره»، وقتی كه اساتید و ادبا در مجمعی از او درباره اعجاز قرآن پرسش كردند، پاسخ داد: قرآن برادر كوچكی به نام نهجالبلاغه دارد. آیا در امكان كسی هست كه مانند این برادر كوچك بیاورد تا برای ما جایز باشد كه در امكان آوردن مثل برادر بزرگ، سخن بگوییم.[13]
14. لیون میگوید: در جلالت و مجد قرآن، همین بس كه مرور چهارده قرن نتوانسته از آن چیزی بكاهد، و همچنان تازه و زنده است.[14]
15. جیبوس نیز، از كسانی است كه اعتراف میكند به اینكه: قرآن، دستور اساسی و قانون عام برای عالم اسلامی است، دین و دنیا، سیاست و اجتماع، جنگ و تجارت، دادگستری و داوری و آنچه بر آن حیات انسانی دور میزند، در قوانین قرآن فراهم شده است.[15]
16. ادموند یورك میگوید: قانون محمّدی، قانونی است كه برای همگان از سلطان تا كمترین فرد مقرّر شده، و استوارترین نظام حقوقی
و بزرگترین موازین علمی قضایی و عظیمترین تشریع روشن و منوّری است كه همانند آن در عالم، هرگز پدیدار نشده است.[16]
17. الكس لوازون میگوید: محمّد(ص) كتابی بهجا گذارد كه در میان مسائل علمی جدید و نوین، آیت بلاغت و سجل اخلاق و كتاب مقدّس است؛ مسئلهای كه با اساس و پایههای اسلامی معارضه نماید، وجود ندارد و بین تعالیم قرآن و قوانین طبیعت مناسبت و سازگاری و مطابقت تمام برقرار است.[17]
18. جیمس متشز میگوید: شاید قرآن از هر كتابی در عالم، بیشتر خواننده داشته باشد و بهطور حتم از هر كتابی برای حفظ، آسانتر و تأثیرش در دلها بیشتر است و از مزایای آن این است كه هنگام شنیدن آن، دلها خاشع و ایمان زیاد میشود.[18]
19. لویس صابونجی، متوفّی 1928 میلادی، قصیدهای در مدح پیغمبر اعظم(ص) سروده است كه مَطْلَع آن این است:
إِلَی الْعُرْبِ وَافَی بِالرِّسَالَةِ أَحْمَدُ |
|
وَجَاءَ بِآیَاتِ الْكِتَابِ یُوَحِّدُ[19] |
20. عبدالله یوركی، در اشعار بسیاری رسول اعظم(ص) و قرآن مجید
را مدح و ستایش فراوان كرده كه از آن جمله این ابیات است:
قَبَسٌ مِنَ الصَّحْرَاءِ شَعْشَعَ نُورُهُ |
|
فَجَلَا ظَلَامَ الْـجَهْلِ عَنْ دُنْیَانَا |
تا اینكه میگوید:
إِنِّی مَسِیحِیٌّ اُجِلُّ مُحَمَّداً |
|
وَرَآهُ فِی سِفْرِ الْعُلَا عُنْوَاناً |
غیر از شخصیّتهای مذكور، دانشمندان، شعرا و ادبای دیگری مانند: «ودیع بستانی»، «خلیل مطران»، «شبلی ملاط»، «سابا زاریق» (شاعر فیحاء)، «حلیم دموس»، «تولستوی» روسی، «میس كوك» آمریكایی، «كارلایل» و «ولز» انگلیسی، «مونتیه» فرانسوی و دیگر دانشمندان بزرگ كشورهای اروپایی، آسیایی و آمریكایی ـ كه حتّی آوردن نام آنها در این مجال امكان ندارد ـ از قرآن به بزرگی و اعجاز یاد كردهاند كه یكی از اهل اطّلاع، كتابی بزرگ در این موضوع نگاشته و در آن، اعترافات بیگانگان را از هر ملّت، هر كشور و هر زبان، با همان لغات و خطّ خودشان جمع آوری كرده و كرامت اسلام، جامعیّت، مزایا و مفاخر این دین حنیف را از زبان و قلم آنان شرح داده است.
وَالْفَضْلُ مَا شَهِدَتْ بِهِ الْأَعْدَاءُ.
[1]. شعلهای از بیابان نمایان شد که روشنایی آن درخشیدن گرفت، آنگاه تاریکی جهل و نادانی را از دنیای ما باز کرد و زدود. او راه رفت درحالیکه بوی هدایت و روشنگری در آستینش استشمام میشد و عطر فضیلت زمین و آسمان را فرا گرفته و عطرآگین کرده بود. شریعت و دین را از تاریکیهای پنهانیش گسترش داد و پخش کرد و حقوق مردم را رعایت نموده و فکرها و ذهنها را باز نمود و روشن کرد. بهبه و آفرین بر آن امّی مکتبنرفتهای که کتاب خودش را برای نابغههای یعرب (بن قحطان) میآموزد و برای آنها حکمت و بیان یاد میدهد.
[2]. الوعی الاسلامی، ش51، ص26 ـ 27. من گرچه مسیحی هستم محمد را بزرگ و گرامی میدارم و او را در کتابهای آسمانی و معنوی مطرحشده میبینم. من سرِ کشیدة خود را به یاد آنکس که حدیث را آفرید و قرآن را یاد داد به علامت تعظیم فرود میآورم. من به پیامبر افتخار و مباهات میکنم که او جانها را صفا بخشید و صیقل زد و وجدانها را تهذیب کرد، و او جهالت و نادانی را زیر پا گذاشت و شمشیر جهاد را برکشید آنگاه بتها را درهم شکست. و از ابیات این قصیده است:
مَنْ ذَا یُجَاذِبُهُ الْفِخَارَ وقَدْ حَمَی |
|
اُمَّ اللُّغَاتِ وَشَرَّفَ الْعُرْبَانَا |
چه کسی در افتخار با او برابری میکند او مادر زبانها را مورد حمایت قرار داده و قوم عرب را شرافت و ارزش بخشید. ای محمد ای آنکه بزرگی و عظمت بافت قبای اوست؛ تو در تعلیمات آسمانی خودت انسان را بالا بردی و ارزش و کرامت دادی و سر شر و بدی را کوبیدی و له کردی آنگاه که آن را زیر پا لگدمال کردی و در دل فرد سرکش و بدکار مهرورزی و عاطفه را کاشتی و ذکر خدا را در میان مردم دور از فرهنگ و بیسواد بتپرست گسترش دادی و در دل آنها چراغ ایمان را روشن ساختی.