چنانچه میدانیم روزه دارای فواید، حكمتها، مصالح روانی و اخلاقی، جسمی، اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، درمانی و حتّی سیاسی است و باید در هریك از این فواید جداگانه و مستقل به بحث پرداخت و تذكّر و توجّه به این فواید یقین مسلمان را به دین اسلام، زیاد و اطمینانش را به حكمت خدا در تشریع این فریضه بزرگ قویتر میسازد.
در این مجال، میخواهیم برخی از حكمتهای اجتماعی روزه را یادآور شویم؛ تا در روشنایی آن به اوضاع اجتماعی كنونی نیز توجّه كنیم و از ماه رمضان و آیین روزهداری برای اصلاح وضع اجتماعی خود كمك بگیریم.
1. یكی از فواید اجتماعی روزه ـ چنانچه مكرّر تذكّر دادهایم ـ این است كه روزه، اراده اجتماع را قوی و همّت جامعه را بلند و بر هواها و امیال و شهوات، حاكم و مسلّط میسازد.
كسی كه توانست مدّت چهارده ساعت ـ كمتر یا بیشتر ـ در شدّت گرما، طعام و غذا را ترك و زحمت و رنج تشنگی را تحمّل كند و از
لذایذ جنسی خودداری نماید، میتواند برای خاطر مصالح بزرگ اجتماعی و برای حفظ شرف و آبروی خود و جامعه نیز شكیبایی ورزد، و زحمات و دشواریها و ناراحتیها را برای نیل به مقاصد عالی اجتماعی متحمّل گردد.
بدیهی است هر اجتماعی كه بخواهد در راه ترقّی قدم به جلو بردارد و با حركات و نهضتهای مترقّیانه بهپیش رود، به قوّت اراده، عزم آهنین و همّت بلند نیاز دارد؛ قوّت و همّتی كه او را به اقدامات بزرگ و نهضتهای خطیر برانگیزد، و از تصوّر شكست و ضعف و عقبنشینی در برابر عوامل مأیوسكننده و مخرّب مصون بدارد.
یگانه چیزی كه سبب امتیاز افراد و اجتماعات از یكدیگر و باعث پیروزی و غلبه آنها بر مشكلات است، قوّت اراده و عزم سخت است كه هر ملّتی از آن بیشتر برخوردار باشد، بیشتر میتواند با مشكلات و مصائب دستوپنجه نرم كند و مصالح عالی عمومی را با بذل مصالح و منافع شخصی و ترك هواهای نفسانی بازخرید نماید.
نقش روزه و تأثیر آن در تكمیل و تقویت اراده، بسیار مهم است؛ زیرا روزه تمرین صبر و خویشتنداری و قوّت اراده و ایجادكنندة عزم محكم بهواسطه ترك لذایذ حلال، و سبب صبر و شكیبایی در ترك لذایذ حرام است.
2. یكی دیگر از فواید اجتماعی روزه، تذكّر و یادكردن حال فقرا و طبقه محروم و توجّه به شرافت نفس و علوّ طبع بینوایان صابر و شكیباست.
اگر روزهدار متمكّن و توانگر فقط در ماه رمضان به صبر و شكیبایی میپردازد و از خوردن غذاهای لذیذ و اِعمال غریزه جنسی خودداری میكند، فقیر و محروم صابر و باایمان، علاوه بر اجرای برنامه ماه رمضان در دوره سال، بر محرومیّتهایی كه دارد صبر میكند و از حدود شرع تجاوز نمینماید و زبان به شكایت از خدا نمیگشاید و به مال كسی چشم طمع ندوخته و به اغنیا و ثروتمندان حسد نمیورزد.
پس روزهدار توانگر و فهیم درمییابد كه چهبسا این دسته از فقرا و محرومین مؤمن بهواسطه صبر بر محرومیّتها در قوّت اراده و شرافت طبع و بلندی همّت بر او فضیلت داشته باشند؛ زیرا هرچه كامگیریهای نفسانی بیشتر باشد و طبع، معتاد به هواپرستی، و مشغول به التذاذات جسمانی شد، مقاومت در برابر آن دشوارتر، و اراده ضعیفتر و توانایی انسان به تحمّل مشكلات و سختیها و اقدام به اعمال نیك و بزرگ كمتر میشود.
چنانچه در تاریخ بزرگان دیده شده و به تجربه نیز ثابت گردیده، در خاندانهایی كه با ناز و نعمت فراوان خو گرفته باشند، افراد برجسته، باهمّت، شجاع و بااراده كمتر پیدا شده و در خانوادههایی كه با اختیار یا بدون اختیار، به ترك لذایذ و بیاعتنایی به امور مادّی و تنپروری مبادرت شده، نوابغ و مردان باشخصیّت و بااراده، بیشتر ظهور كردهاند.
پس، روزهدار هم به عزّت نفس و شرافت فقرای فاضل آگاه گشته و هم از سختی و رنج آن طبقه محروم اجتماع، خبردار میشود و به فكر كمك به آنها میافتد.
در حدیث است كه «حمزة بن محمّد» به حضرت امام حسن عسكری(علیهالسلام) نوشت: چرا خدا روزه را واجب فرموده؟
پاسخ رسید:
«برای اینكه توانگر درد گرسنگی را بیابد و به فقیر عطوفت نماید».
و از حضرت امامصادق(ع) روایت است كه فرمود:
«خداوند روزه را واجب گردانید تا بهوسیلة آن غنی و فقیر مساوی گردند».
3. از دیگر فواید روزه آن است كه روزهدار، حقیقت آزادی و حرّیّت را درك میكند و روزه او را از عبادت، شهوات، عادات و پرستش
هواینفس آزاد میسازد و روح او را ارتقا داده و فكرش را روشن مینماید و در پیكر اجتماع، روح آزادی میدمد و همه را به خضوع در پیشگاه آفریدگار ـ كه جز او كسی سزاوار پرستش نبوده و هر مخلوقی از قید رقّیّت و عبودیّت او بیرون نیست ـ رهبری مینماید و از بشرپرستی و كرنش و تعظیم در برابر صاحبان قدرتهای مادّی و ستمگران باز میدارد.
روزهدار مؤمن و خداشناس، آزاد واقعی است؛ آزادی كه كاملترین معانی و مفاهیم آزادی را درك كرده است.
كسانیكه آزادی را به ترك وظایف و التزامات شرعی و عقلی و هوسرانی و شهوتپرستی میدانند، بنده شهوات و عادات و اسیر هواینفس هستند. چنین كسانی مؤمنان را ـ كه به پرستش خدای یگانه میپردازند ـ مسخره مینمایند؛ درحالیكه خودشان در پرستش هوا و شهوات و لذّات خسیسه، طوق عبودیّت به گردن انداخته و مصداق این كلام معجزه نظام الهی میباشند:
«آیا آن كسكه هوایِ [نفس] خود را معبود خویش گرفته است دیدی؟».
آن هنگام كه هواینفس مطاع و معبود شد، استبدادش از استبداد هر
سلطان مستبد خطرناكتر است و اگر از استبداد هواینفس پیروی شد، خطرش، زوال شخصیّت، شرف و حیثیّت است و آن كسانی كه پیروی از پلیدیهای نفس و شهوتپرستی و سرپیچی از اوامر شرع را آزادی میدانند، علاوه بر آنكه معنای آزادی را نفهمیدهاند، در پلیدترین قیدوبندها مقیّد و بسته هستند و تا این قیود و صفات ذمیمه از قبیل: حرص و آز، حبّ دنیا، تجمّلات و جاه و ریاست و... را پاره نكرده و به جهان آزادِ خداپرستی و صف آزادمردان موحّد منتقل نشده و اعلان آزادی بشر را در تعالیم اسلام نخوانند، از نعمت آزادی بهرهای نمیبرند.
«ابنخضرویه» میگوید:
«در آزادی حقیقی تمام عبودیّت و پرستش خدا، و در پرستش خدا تمام آزادی درج است».
آزادی، رهایی از بندهای پرستش غیرخدا، قیود و اخلاق زشت و عادات ناپسند است و اعتماد و اتكای به خدا و بندگی خالص و حقیقت عبودیّت خدا، آزادی از قید بندگی و اسارت دیگران است.
4. روزه، تمرین اخلاص و پاكی نیّت و تنزّه از ریا و اجتناب از شهرتطلبی و مدح و ثنای خلق است. این عیوب و آفات در امور نیك دیگر بیشتر وارد میشود؛ ولی روزهدار برای ریاكاری
ناچار به حفظ رژیم روزه و امساك از مفطرات نیست؛ زیرا ممكن است در خلوت از مفطرات امساك ننماید و خود را روزهدار معرّفی كند.
پس اگر شخصی در تمام مدّت روز و در خلوت و جلوت، پنهان و آشكار روزهدار بود، علامت پاكی نیّت و صدق باطل و اخلاص اوست و فایده آن، تمرین و تربیت نفس بر خلوص نیّت و طهارت مقصد و پرهیز از حبّ شهرت و عوامفریبی و حبّ جاه و كسب اعتبار در بین مردم است.
هر مقدار اجتماع از آفات عوامفریبی و حبّ شهرت و جاه و مقام پاك شود، واقعیّات و حقایق، میزان سنجش كارها معلوم میشود و اشتباهكاریها از بین میرود و بزرگترین خطری كه حیات زعما و رهبران ملل و حتّی حكما و دانشمندان را تهدید میكند، همین عوامفریبی و حبّ جاه و شهرت است كه بهواسطه آن اعمال از مسیر حقیقتپرستی و واقعبینی منحرف شده و اجتماع در اشتباه میافتد و علّت عمده شكست بسیاری از نهضتها و قیامها و حركات اصلاحی، عدم خلوصنیّت از ابتدا و یا آلودهشدن نیّات در میانه راه و وسط كار، به این آفات است و هرچه اجتماع انسانی از این آفات تطهیر شده و سران و رهبران از حبّ مدح و سپاس پاك باشند و مدح و سپاس، وسیله تقرّب به آنها نباشد و مبالغه و گزافهگویی و نیایش و تواضع
نسبت به آنها از بین برود چنین جامعهای بهسوی ترقّی واقعی خود بهتر قدم برمیدارد.[5]
ازاینجهت در اسلام به اخلاص در نیّت و توحید در عبادت، اهمیّت بسیار داده شده است.
قرآن مجید میفرماید:
«و فرمان نیافته بودند جز اینكه خدا را بپرستند، درحالیكه به توحید گراییدهاند».
معنای خالص قراردادن دین، برای خدا این است كه انسانها اعمال و رفتارهایی كه جنبه معنوی و وجهه ربوبی داشته و نمایش پرستش و حاكی از حسن ضمیر و صفای باطن است، فقط برای خدا بهجا آورند و در برنامههای بازرگانی و روابط اجتماعی، سیاسی و نظامی فقط به
احكام خدا ملتزم باشند، و از غرور و حبّ جاه و جنبههای شخصی، خود را پاك كرده و از التزام به آنچه بیرون از احكام خدا و حدود شرع است پرهیز نمایند، و در هر كار و عمل و هر حركت، رضای خدا را شرط بدانند.
در روزه و برنامههای ماه رمضان، درس این معانی و آموزش این حقایق عالی و این حكمتهای بزرگ نهفته است و بهقدری این عبادت از ریا دور است كه خدا آن را برای خود و مخصوص خود معرّفی فرموده است؛ بااینكه تمام عبادات باید برای خدا انجام شود.
از حضرت امامصادق(ع) روایت شده است كه خداوند تبارك و تعالی میفرماید:
«اَلصَّوْمُ لِی وَأَنَا أَجْزِی عَلَیْهِ».[7]
ز هر حرف بشارتده سراسر |
|
بود لفظ انا اجزی نكوتر[8] |
5. یكی دیگر از فواید اجتماعی روزه، حصول ملكه حسن خلق و عفو و گذشت و دوری از كینهتوزی، تندخویی، بدزبانی، ستیزهجویی، غیبت و دشنام است؛ زیرا ازجمله تعالیمی كه بهطور مؤكّد به روزهدار داده شده، این است كه مواظب چشم و زبان و گوش خویش باشد و اگر از كسی نادانی و بیادبی دید یا دشنام و سخن زشتی شنید به او پاسخ ندهد.
در حدیث است كه حضرت ابیعبدالله× فرمود:
«وقتی روزه میگیری باید گوش تو و چشم تو و موی تو روزه بگیرد و چیزهای دیگر را شمرد و فرمود: نباید روزی که تو روزه هستی مثل روزی كه روزه نیستی، باشد».
و از رسول خدا(ص) روایت است كه فرمود:
«بنده روزهداری نیست كه به او دشنام داده شود و او به دشنامدهنده بگوید: من روزه هستم. سلام بر تو! من دشنام نمیدهم؛ چنانچه تو دشنام میدهی؛ مگر اینكه پروردگار تعالی میفرماید: بندة من بهوسیله روزه از شرّ بنده [به من] پناه جست. من به تحقیق او را از [شرِّ] آتش پناه دادم».
ذكر فواید و حكمتهای اجتماعی روزه نشان میدهد كه روزه یك
كلاس تربیتی، اجتماعی و عملی و تعلیم سلوك و معاشرت هرچه بهتر و منزّهتر و انسانیتر است. ازاینرو در صدر اسلام اجتماع اسلامی از حیث سلوك اجتماعی و معاشرت افراد با یكدیگر و روابط آنها باهم راقیترینِ اجتماعات بود و مدرسه عبادات اسلام، ازجمله كلاس «روزه»، مسلمانان را شایسته آن نمود كه رسالت اسلام را به دنیا ابلاغ كنند و از ثمرات اخلاقی و بركات درسهای آن ـ كه عبارت از ایثار، فداكاری، استقامت، تملّك نفس، كوشش در راه هدایت و بیداری ملّتها و آزادی اجتماعات از ظلم سران و فرمانروایان و پیكار با جهل، فساد عقیده و رذایل اخلاقی است ـ جهانیان را به حقیقت اسلام متوجّه سازند.
این معانی بلند را مسلمانان صدر اسلام، درضمن ادای عبادات و برنامههای نماز، روزه، حج و... فرا گرفته و در پیادهكردن آن میكوشیدند.
اكنون نیز ماه رمضان این آثار را داراست و طبق آمارهایی كه داده میشود، از میزان و تعداد جرایم و جنایات در این ماه كم میشود.
مسلمانان در وضع اجتماعی كنونی به تلمّذ در مدرسه عالی روزه ماه مبارك بیش از گذشته احتیاج دارند و هتك حرمت این ماه با افطار روزه، مبارزه با این مدرسه تربیتی اسلامی و مخالفت با تهذیب نفوس و تزكیه اخلاق و تكامل و ترقّی جامعه بوده و معاندت با خدا و اهانت و استخفاف فرمان خالق جهان و جهانیان است. (اعاذنا الله منه).
[1]. کلینی، الکافی، ج4، ص181؛ فیض کاشانی، الوافی، ج11، ص33؛ حرعاملی، وسائلالشیعه، ج10، ص8.
[2]. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص73؛ طبرسی، مجمعالبیان، ج2، ص6؛ ابنطاووس، اقبالالاعمال، ج1، ص30؛ فیض کاشانی، الوافی، ج11، ص34.
[3]. جاثیه، 23.
[4]. ر.ک: سلمی، طبقاتالصوفیه، ص104.
[5]. از كلام امیرالمؤمنین× و یكی از خطبههایی كه شایسته است هر شیعه آزادیخواه آن را حفظ داشته باشد: «وَإِنَّ مِنْ أَسْخَفِ حَالَاتِ الْوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أَنْ یُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الْفَخْرِ وَیُوضَعُ أَمْرُهُمْ عَلَی الْكِبْرِ وَقَدْ كَرِهْتُ أَنْ یَكُونَ جَالَ فِی ظَنِّكُمْ إِنِّی اُحِبُّ الْإِطرَاءَ وَاسْتِمَاعَ الثَّنَاءِ وَلَسْتُ بِحَمْدِ اللهِ كَذَلِكَ ... فَلَا تُكَلِّمُونِی بِمَا تُكَلِّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةَ وَلَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّی بِمَا یُتَحفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ ... فَإِنَّمَا أَنَا وَأَنْتُمْ عَبِیدُ مَمْلُوكُونَ لِرَبٍّ لَا رَبَّ غَیْرُهُ»؛ همانا از پستترین حالات زمامداران در نزد صالحان این است که گمان برند آنها دوستدار ستایشاند و کشورداری آنان بر کبر و خودپسندی استوار باشد و خوش ندارم در خاطر شما بگذرد که من ستایش را دوست دارم و خواهان شنیدن آن میباشم و سپاس خدای را که چنین نبودم (تا آنجا که فرمود) پس با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن میگویند حرف نزنید و چنانکه از آدمهای خشمگین کناره میگیرند دوری بجویید (تا آنجا که فرمود) پس همانا من و شما بندگان و مملوک پروردگاریم که جز او پروردگاری نیست. نهجالبلاغه، خطبه 216 (ج2، ص200 ـ 201)؛ کلینی، الکافی، ج8، ص355 ـ 357.
[6]. بیّنه، 5.
[7]. کلینی، الکافی، ج4، ص63؛ فیض کاشانی، الوافی، ج11، ص24 ـ 25. «روزه برای من است و من جزای او را میدهم».
[8]. از گنج دانش مرحوم آیتالله والد+.
[9]. کلینی، الکافی، ج4، ص87؛ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص108؛ ابنطاووس، اقبالالاعمال، ج1، ص195؛ فیض کاشانی، الوافی، ج11، ص221.
[10]. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص110؛ فیض کاشانی، الوافی، ج11، ص224.