جمعه: 7/ارد/1403 (الجمعة: 17/شوال/1445)

زمامداری علی‌‌(علیه‌السلام)

روش حكومت و زمامداری در اسلام و رابطه حكومت و جامعه، براساس مساوات، عدالت، احترام، رعایت حقوق همگان، توجّه به آزادی افراد و همكاری‌های صمیمانه و حذف تشریفات بیهوده قرار دارد.

در اسلام فردی حاكم است كه مسئولیتش از دیگران بیشتر و خطیرتر باشد. حاكم مانند برادری مهربان و خادمی دلسوز و امین، وظیفه خود را انجام می‌دهد و حكومت را وسیله اشباع غرایز حیوانی و كبر و نخوت قرار نمی‌دهد. حاكم نمی‌تواند خود یا خویشانش را بر دیگران ترجیح دهد یا زندگی پرتجمّلی داشته باشد؛ یا الگوی زندگی‌اش را كسری و قیصر قرار دهد؛ یا بیش از حقّ خود از بیت‌المال بردارد و با این اعمال، از مردم ساده و محروم فاصله بگیرد. حاكم باید به قدری به مردم نزدیك باشد كه هركس در هررتبه و مقامی كه باشد، ساده و بی‌پیرایه در مجلس او بنشیند و از جانب دیگران تحقیر نشود.

حكومت در جامعه اسلامی باید سرچشمه درخشان عدالت اسلام بوده و از هرگونه استبداد و استثمار، پاك و منزّه باشد.

حكومت علی‌‌(علیه‌السلام) نشان‌دهنده تمام این اصول و روشن‌ترین تجلّی حكومت به تمام معنا انسانی و معرّف حقیقی روح عدالت و مساوات اسلام بود. علی‌‌(علیه‌السلام) تنها كسی بود كه بعد از پیغمبر‌(ص)  به اهداف و

 

تعالیم اسلام آگاه بود. او آیینه تمام‌نمای نظام اسلام، عدالت اسلام و همه برنامه‌های اسلام بود. ازاین‌جهت، حكومتش نیز روشنگر مفاهیم اسلامی در حكومت و سیاست و اداره اجتماع و احترام به اصول آزادی و مساوات بود. او زمامداری بود كه حوایج خود را شخصاً عهده‌دار می‌شد.

هرگاه امام‌‌(علیه‌السلام) به بازار می‌رفت و كالایی می‌خرید، خودش آن را به منزل حمل می‌كرد. گاهی اوقات در حالی كه بیت‌المال مسلمین در اختیارش بود، شمشیر خود را در معرض فروش می‌گذارد.

ایشان همواره با ضعیفان و بینوایان مصاحبت داشت و از آنها دلجویی می‌كرد و به كارها و شكایات و مظالم، شخصاً رسیدگی می‌نمود. نان جو می‌خورد و از غذاهای لذیذ تناول نمی‌كرد، و می‌فرمود:

«عَلِّلِ النَّفْسَ بِالْقُنُوعِ وَإِلّا
 

 

طَلَبَتْ مِنْكَ فَوْقَ ما یَكْفیها»؛[1]
 

 

«نفست را به صفت قناعت مداوا كن، و الاّ بیشتر از آنچه را که بسش باشد از تو درخواست می‌کند».

امام‌‌(علیه‌السلام) لباس خود را وصله می‌زد و جامه وصله‌دار می‌پوشید و می‌فرمود:

 

«یَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ وَتَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ وَیَقْتَدی بِهِ الْمُؤْمِنُون»؛[2]

«قلب انسان به‌وسیلة لباس مندرس، فروتنی می‌یابد، و نفس انسان رام می‌شود و دیگر مؤمنین نیز از این روش درس و سرمشق می‌گیرند».

هنگامی كه آن حضرت به‌سوی شام می‌رفت، دهقانانِ انبار ایشان را دیدند، پیاده شدند و مراسمی انجام دادند. حضرت فرمود: این چه ‌كاری است كه انجام دادید؟ گفتند: مراسمی است كه با آن به امیران (زمامداران) احترام می‌كنیم. امام‌‌(علیه‌السلام) فرمود:

»

«وَاللهِ ما یَنْتَفِعُ بِهذا اُمَراؤُكُمْ وإِنّکُم لتشقُّونَ عَلی أنفُسِکُمْ فِی دُنیاکُم وتشقَّونَ بِهِ فی آخِرَتِکُم!»؛[3]

«به خدا سوگند امیران شما از این‌ کار (از این تملقات و تشریفات) سودی نمی‌برند. شما خود را در دنیا به رنج و زحمت می‌اندازید و در آخرت به این ‌كار، شقی و بدبخت می‌شوید.

وقتی یكی از افراد، درحالی‌كه حضرت، سوار بودند چند قدمی به ‌عنوان احترام، پیاده امیرمؤمنان‌‌(علیه‌السلام) را مشایعت كرد، این عمل بر خاطر

 

مَعدلت مآثِرِ آن حضرت گران آمد، فرمود:

«اِرْجِعْ فَإِنَّ مَشْیَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلی فِتنَةٌ لِلْوالی وَمَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ»؛[4]

«برگرد که پیاده آمدنِ مثل تو با مثل من، برای والی فتنه و برای مؤمن، خواری و ذلّت است».

یعنی این‌گونه رفتار و احترام، باد در بینی حاکمان و زمامداران می‌اندازد و آنان را به نخوت و تكبّر تشویق می‌كند و كرامت و شرافت و عزّت‌نفس مؤمن را تباه می‌سازد.

 

[1]. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج1، ص368؛ بحرانی، حلیةالابرار، ج2، ص233؛ محدث نوری، مستدرك‌الوسائل، ج7، ص365؛ ج15، ص230؛ ج16، ص298.

[2]. نهج‌البلاغه، حکمت 103 (ج4، ص‌23)؛ طبرسی، مکارم‌الاخلاق، ص114.

[3]. نهج‌البلاغه، حکمت 37 (ج‌4، ص10 ـ 11)؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج1، ص372.

[4]. نهج‌البلاغه، حکمت 322 (ج4، ص76 ـ 77)؛ طبری، تاریخ، ج4، ص45.

موضوع: 
نويسنده: