مسأله 2353. عاریه آن است كه انسان مال خود را به دیگری بدهد كه از آن استفاده كند و در عوض، چیزی هم از او نگیرد.
مسأله 2354. لازم نیست در عاریه صیغه بخوانند، و اگر مثلاً لباس را به قصد عاریه به كسی بدهد و او به همین قصد بگیرد، عاریه صحیح است.
مسأله 2355. عاریهدادن چیز غصبی و چیزی كه مال انسان است ولی منفعت آن را به دیگری واگذار كرده، مثلاً آن را اجاره داده در صورتی صحیح است كه مالك چیز غصبی یا كسی كه آن چیز را اجاره كرده بگوید: به عاریهدادن راضی هستم.
مسأله 2356. چیزی را كه منفعتش مال انسان است، مثلاً آن را اجاره كرده، میتواند عاریه بدهد، ولی اگر در اجاره شرط كرده باشند كه خودش از آن استفاده كند، نمیتواند آن را به دیگری عاریه دهد.
مسأله 2357. اگر دیوانه و بچه و سفیه و مفلس مال خود را عاریه بدهند، صحیح نیست، اما اگر ولیّ مصلحت بداند مال كسی را كه بر او ولایت دارد عاریه دهد، اشكال ندارد، و همچنین اگر مفلس با اذن غرما «طلبكاران» عاریه دهد.
مسأله 2358. اگر در نگهداری چیزی كه عاریه كرده كوتاهی نكند و در استفاده از آن هم زیادهروی ننماید و اتفاقاً آن چیز تلف شود، ضامن نیست، ولی چنانچه شرط كند كه اگر تلف شود عاریهكننده ضامن باشد، یا چیزی را كه عاریه كرده طلا و نقره باشد، باید عوض آن را بدهد.
مسأله 2359. اگر طلا و نقره را عاریه نماید و شرط كند كه اگر تلف شود ضامن نباشد، صحت آن شرط اشكال دارد، ولی شرط سقوط یا اسقاط ما فیالذمه مانعی ندارد.
مسأله 2360. اگر عاریهدهنده بمیرد، عاریهگیرنده باید چیزی را كه عاریه كرده به ورثه او بدهد.
مسأله 2361. اگر عاریهدهنده طوری شود كه شرعاً نتواند در مال خود تصرف كند، مثلاً دیوانه شود، عاریهكننده باید مالی را كه عاریه كرده به ولیّ او بدهد.
مسأله 2362. كسی كه چیزی را عاریه داده هر وقت بخواهد میتواند آن را پس بگیرد، و كسی هم كه عاریه كرده هر وقت بخواهد میتواند آن را پس دهد.
مسأله 2363. عاریهدادن چیزی كه استفاده حلال ندارد، مثل ظرف طلا و نقره جهت استعمال و آلات لهو و قمار باطل است.
مسأله 2364. عاریهدادن گوسفند برای استفاده از شیر و پشم آن، و عاریهدادن حیوان نر برای آبستنكردن حیوان ماده صحیح است.
مسأله 2365. اگر چیزی را كه عاریه كرده به مالك، یا وكیل و یا ولیّ او بدهد و بعد، آن چیز تلف بشود، عاریهكننده ضامن نیست، ولی اگر بدون اجازه صاحب مال یا وكیل، یا ولیّ او به جایی ببرد كه صاحبش معمولاً به آنجا میبرده، مثلاً اسب را در اصطبلی كه صاحبش برای آن درست كرده ببندد و بعد تلف شود یا كسی آن را تلف كند، ضامن است.
مسأله 2366. اگر چیز نجس را برای كاری كه شرط آن پاكی است عاریه دهد، مثلاً ظرف نجس را عاریه دهد كه در آن غذا بخورند، باید نجسبودن آن را به كسی كه عاریه میكند بگوید، اما اگر لباس نجس را عاریه دهد، لازم نیست نجسبودن آن را بگوید، هر چند بداند عاریهگیرنده با آن نماز میخواند.
مسأله 2367. چیزی را كه عاریه كرده، بدون اجازه صاحب آن نمیتواند به دیگری اجاره یا عاریه دهد.
مسأله 2368. اگر چیزی را كه عاریه كرده با اجازه صاحب آن به دیگری عاریه دهد، چنانچه كسی كه اول آن چیز را عاریه كرده بمیرد یا دیوانه شود، عاریه دومی باطل نمیشود.
مسأله 2369. اگر بداند مالی را كه عاریه كرده غصبی است، باید آن را به صاحبش برساند، و نمیتواند به عاریهدهنده بدهد.
مسأله 2370. اگر مالی را كه میداند غصبی است عاریه كند و از آن استفادهای ببرد و در دست او از بین برود، مالك میتواند عوض مال و عوض استفادهای را كه عاریهكننده برده، از او یا از كسی كه مال را غصب كرده مطالبه كند، و اگر از عاریهكننده بگیرد، او نمیتواند چیزی را كه به مالك میدهد از عاریهدهنده مطالبه نماید.
مسأله 2371. اگر نداند مالی را كه عاریه كرده غصبی است و در دست او از بین برود، چنانچه صاحب مال عوض آن را از او بگیرد، او هم میتواند آنچه را به صاحب مال داده از عاریهدهنده مطالبه نماید، ولی اگر چیزی را كه عاریه كرده طلا و نقره باشد یا عاریهدهنده با او شرط كرده باشد كه اگر آن چیز از بین برود عوضش را بدهد، نمیتواند چیزی را كه به صاحب مال میدهد، از عاریهدهنده مطالبه نماید.