مسأله 2246. اگر انسان با كسی به این قسم معامله كند كه درختهای میوهای را كه میوه آن مال خود اوست، یا اختیار میوههای آن با اوست، تا مدت معینی به آن كس واگذار كند كه تربیت نماید و آب دهد و به مقداری كه قرار میگذارند، از میوه آن بردارد، این معامله را مساقات میگویند.
مسأله 2247. معامله مساقات در درختهایی كه مثل بید و چنار میوه نمیدهند صحیح نیست، و در مثل درخت حنا كه از برگ آن یا درختی كه از گل آن استفاده میكنند، صحت آن بعید نیست.
مسأله 2248. در معامله مساقات لازم نیست صیغه بخوانند، بلكه اگر صاحب درخت به قصد مساقات آن را واگذار كند و كسی كه كار میكند به همین قصد مشغول كار شود، معامله صحیح است.
مسأله 2249. مالك و كسی كه تربیت درختها را به عهده میگیرد، باید مكلف و عاقل باشند، و كسی آنها را مجبور نكرده باشد و نیز باید سفیه نباشند، یعنی مال خود را در كارهای بیهوده مصرف نكنند و نیز باید مالك، از تصرف در مالش به حكم حاكم شرع ممنوع نباشد.
مسأله 2250. مدت مساقات باید معلوم باشد و اگر اول آن را معین كنند و آخر آن را موقعی قرار دهند كه میوه آن سال به دست میآید و به حسب عادت آن موقع معلوم باشد صحیح است.
مسأله 2251. باید سهم هر كدام نصف یا ثلث حاصل و مانند اینها باشد و اگر قرار بگذارند كه مثلاً صد من از میوهها مال مالك، و بقیه مال كسی باشد كه كار میكند، معامله باطل است.
مسأله 2252. باید قرار مساقات را پیش از ظاهر شدن میوه بگذارند، و اگر بعد از ظاهر شدن میوه و پیش از رسیدن آن قرار بگذارند، پس اگر كاری كه مثل آبیاری كه برای درخت لازم است، باقی مانده باشد، معامله صحیح است، وگر نه اشكال دارد اگر چه احتیاج به كاری، مانند چیدن میوه و نگهداری آن داشته باشد.
مسأله 2253. معامله مساقات در بوته خربزه و خیار و مانند اینها بنابر احتیاط صحیح نیست.
مسأله 2254. درختی كه از آب باران یا رطوبت زمین استفاده میكند و به آبیاری احتیاج ندارد، اگر به كارهای دیگری، مانند بیلزدن و كود دادن برای زیاد شدن میوه محتاج باشد، معامله مساقات در آن صحیح است.
مسأله 2255. دو نفری كه مساقات كردهاند، با رضایت یكدیگر میتوانند معامله را به هم بزنند، و نیز اگر در ضمن قرارداد مساقات شرط كنند كه هر دو یا یكی از آنان حق به همزدن معامله را داشته باشند، مطابق قراری كه گذاشتهاند، به همزدن معامله اشكال ندارد، و اگر در معامله شرطی كنند و عملی نشود، كسی كه برای نفع او شرط كردهاند، میتواند معامله را به هم بزند.
مسأله 2256. اگر مالك بمیرد، معامله مساقات به هم نمیخورد، و ورثهاش به جای او هستند.
مسأله 2257. اگر كسی كه تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد، معامله مساقات باطل نمیشود. پس اگر در عقد شرط نكرده باشند كه خودش آنها را تربیت كند، ورثهاش به جای او هستند، و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند، حاكم شرع از مال میت اجیر میگیرد و حاصل را بین ورثه میت و مالك قسمت میكند، و اگر شرط كرده باشند كه خود او درختها را تربیت نماید، مالك با مردن او میتواند معامله را فسخ كند یا راضی شود كه ورثه او یا كسی كه آنها اجیرش میكنند درختها را تربیت نماید. بلی، اگر عقد بر خصوص مساقات به مباشرت واقع شده باشد با مردن او معامله باطل میشود.
مسأله 2258. اگر شرط كند كه تمام حاصل برای مالك باشد، مساقات باطل است، و میوه مال مالك میباشد، و كسی كه كار میكند نمیتواند مطالبه اجرت نماید، ولی اگر باطلبودن مساقات به جهت دیگری باشد، اگر كسی كه درختها را تربیت كرده به امر مالك كار كرده باشد، مزد كارش را از مالك طلبكار است.
مسأله 2259. اگر زمینی را به دیگری واگذار كند كه در آن درخت بكارد و آنچه عمل میآید مال هر دو باشد، بنابر احتیاط لازم معامله باطل است. پس اگر درختها مال صاحب زمین بوده، بعد از تربیت هم مال اوست، و باید مزد كسی كه آنها را تربیت كرده اگر به امر او كار كرده بدهد، و اگر مال كسی بوده كه آنها را تربیت كرده، بعد از تربیت هم مال اوست و میتواند آنها را بكند، ولی باید گودالهایی را كه به واسطه كندن درختها پیدا شده پر كند، و اجاره زمین را از روزی كه درختها را كاشته به صاحب زمین بدهد، و مالك هم میتواند او را مجبور نماید كه درختها را بكند، و چنانچه به واسطه كندن درخت، عیبی در آن پیدا شود اگر مالك آن را كنده باشد، باید تفاوت قیمت آن را به صاحب درخت بدهد، و هیچكدام نمیتواند دیگری را مجبور نماید كه با اجاره یا بدون اجاره، درخت را در زمین باقی بگذارد.