مسأله 2452. كسی كه به واسطه نداشتن زن به حرام میافتد، واجب است زن بگیرد.
مسأله 2453. اگر شوهر در عقد شرط كند كه زن باكره باشد، و بعد از عقد معلوم شود كه باكره نبوده، میتواند به نسبت تفاوت مهر باكره و غیر باكره از مهر كم نماید، و بنابر احتیاط اگر میخواهد از او جدا شود، او را طلاق دهد.
مسأله 2454. بودن مرد و زن نامحرم در محل خلوتی كه كسی در آنجا نیست، و دیگری هم نمیتواند وارد شود حرام است؛ چه به ذكر خدا مشغول باشند یا به صحبت دیگر، خواب باشند یا بیدار، و نمازشان هم در آنجا صحیح نیست، ولی اگر طوری باشد كه كسی دیگر بتواند وارد شود، یا بچهای كه خوب و بد را میفهمد در آنجا باشد، اشكال ندارد.
مسأله 2455. اگر مرد مهر زن را در عقد معین كند، و قصدش این باشد كه آن را ندهد، عقد صحیح است و مهر را هم باید بدهد.
مسأله 2456. مسلمانی كه منكر خدا یا پیغمبر شود، یا حكم ضروری دین، یعنی حكمی را كه مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثلاً واجببودن نماز و روزه را انكار كند، در صورتی كه بداند آن حكم ضروری دین است مرتد میشود.
مسأله 2457. اگر زن پیش از آن كه شوهرش با او نزدیكی كند، به طوری كه در مسأله پیش گفته شد مرتد شود، عقد او باطل میگردد، و همچنین است اگر بعد از نزدیكی مرتد شود، ولی یائسه باشد، یعنی اگر سیده است شصت سال، و اگر سیده نیست پنجاه سال او تمام شده باشد، اما اگر یائسه نباشد، باید به دستوری که در احکام طلاق گفته خواهد شد عده نگه دارد. پس اگر در بین عده مسلمان شود، عقد باقی، و اگر تا آخر عدّه مرتد بماند، عقد باطل است.
مسأله 2458. مردی كه مسلمانزاده است اگر مرتد شود، زنش بر او حرام میشود، و آن زن باید به مقداری كه در احكام طلاق گفته میشود عدّه وفات نگه دارد، و در اصطلاح به چنین شخصی مرتد فطری میگویند.
مسأله 2459. مردی كه از پدر و مادر غیر مسلمان به دنیا آمده و مسلمان شده، اگر پیش از نزدیكی با عیالش مرتد شود، و یا زنش یائسه باشد، عقد او باطل میگردد، و اگر بعد از نزدیكی مرتد شود، و زن او در سن زنانی باشد كه حیض میبینند، باید آن زن به مقدار عدّه طلاق كه در احكام طلاق گفته میشود عدّه نگهدارد. پس اگر پیش از تمامشدن عدّه، شوهر او مسلمان شود، عقد باقی، و گر نه باطل است، و در اصطلاح به چنین شخصی مرتد ملی میگویند.
مسأله 2460. اگر زن در عقد با مرد شرط كند كه او را از شهری بیرون نبرد و مرد هم قبول كند، نباید زن را از آن شهر بدون رضایت او بیرون ببرد.
مسأله 2461. اگر زن انسان از شوهر سابقش دختری داشته باشد، انسان میتواند آن دختر را برای پسر خود كه از آن زن نیست عقد كند، و نیز اگر دختری را برای پسر خود عقد كند، میتواند با مادر آن دختر ازدواج نماید.
مسأله 2462. اگر زنی از زنا آبستن شود، در صورتی كه خود آن زن، یا مردی كه با او زنا كرده، یا هر دو آنان مسلمان باشند، برای آن زن جایز نیست بچه را سقط كند.
مسأله 2463. اگر كسی با زنی كه شوهر ندارد، و در عدّه كسی هم نیست زنا كند، چنانچه بعد او را عقد كند و بچه از آنان پیدا شود، در صورتی كه ندانند از نطفه حلال است یا حرام، آن بچه حلالزاده است.
مسأله 2464. اگر مرد نداند كه زن در عدّه است یا نداند كه عقد در عدّه حرام است و با او ازدواج كند، چنانچه زن هم نداند و بچهای از آنان به دنیا آید، حلالزاده است و شرعاً فرزند هر دو میباشد، ولی اگر زن میدانسته كه در عدّه است و میدانسته كه عقد در عدّه حرام است، شرعاً بچه، فرزند پدر است، و در هر دو صورت، عقد آنان باطل است، و به یكدیگر حرام میباشند.
مسأله 2465. اگر زن بگوید: یائسهام؛ نباید حرف او را قبول كرد، ولی اگر بگوید شوهر ندارم یا در عدّه نیستم حرف او قبول میشود.
مسأله 2466. اگر بعد از آن كه انسان با زنی ازدواج كرد، كسی بگوید كه آن زن شوهر داشته، و زن بگوید: نداشتم؛ چنانچه شرعاً ثابت نشود كه زن شوهر داشته، باید حرف زن را قبول كرد.
مسأله 2467. تا هفت سال دختر تمام نشده، پدر نمیتواند او را از مادرش جدا كند.
مسأله 2468. مستحب است در شوهر دادن دختری كه بالغه است، یعنی مكلف شده عجله كنند. حضرت صادق علیهالسلام فرمودند: یكی از سعادتهای مرد آن است كه دخترش در خانه او حیض نبیند.
مسأله 2469. اگر زن، مهر خود را به شوهر صلح كند كه زن دیگری نگیرد، باید زن مهر را نگیرد، و شوهر هم با زن دیگری ازدواج نكند.
مسأله 2470. كسی كه از زنا به دنیا آمده، اگر زن بگیرد و بچهای پیدا كند، آن بچه، حلالزاده است.
مسأله 2471. هر گاه شوهر در روزه ماه رمضان، یا در حال حیض زنش با او نزدیكی كند معصیت كرده، ولی اگر بچهای از آنان به دنیا آید، حلالزاده است.
مسأله 2472. زنی كه یقین دارد شوهرش در سفر مرده، اگر بعد از عدّه وفات كه مقدار آن در احكام طلاق گفته خواهد شد، شوهر كند و شوهر اول از سفر برگردد، باید از شوهر دوم جدا شود و به شوهر اول حلال است، ولی اگر شوهر دوم با او نزدیكی كرده باشد، زن باید عدّه نگهدارد، و شوهر دوم باید مهر او را بدهد، و اگر مهر المسمی او با مهر المثل تفاوت دارد، در تفاوت آن بنابر احتیاط با هم مصالحه نمایند، ولی خرج عدّه ندارد.